أنس المسجون و راحة المحزون

    از ویکی‌نور
    أنس المسجون و راحة المحزون
    أنس المسجون و راحة المحزون
    پدیدآورانجادر، محمد ادیب (محقق) ابن‌ بحتری حلبی، عیسی (نویسنده)
    ناشردار صادر
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1997 م
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    انس المسجون و راحة المحزون، تأليف صفى‌الدين، ابوالفتح، عيسى بن بحترى حلبى، به زبان عربى و حاوى مسائل مختلف اخلاقى، نكات حكمت‌آمیز و مطالبى در باب زندان و بازداشت است.

    ساختار

    متن کتاب، مشتمل بر نه فصل است و مجموعا حاوى 618 حكايت و سخن از بزرگان در قالب نظم و نثر است.

    تنها فصل چهارم کتاب، در مورد زندان است[۱] و بقيه فصول، ارتباط كمى با زندان دارد كه با دقت و تأمل، قابل درك است.

    مقدمه محقق کتاب، محمد اديب جادر، در آغاز کتاب درج شده است.

    گزارش محتوا

    مؤلف، در فصل اول، از شكرگزارى و تأثير آن در ادامه يافتن نعمت‌ها و زدوده شدن سختى‌ها سخن به میان آورده است[۲] و در این باب، 105 حكايت و سخن ارزش‌مند را از بزرگان نقل نموده است، مانند: «نعمت، عروسى است كه شكر، مهريه وى مى‌باشد» و «نعمت را با سپاس و دانش را با نوشتن پاى‌بند و ماندگار نماييد.»

    در فصل دوم، در باب صبر و شكيبايى و تسليم و رضا، 41 سخن حكيمانه را از بزرگان نقل كرده است، همچون: «كمال، در سه چيز است: پايدارى در دين؛ سر و سامان دادن به ثروت و شكيبايى بر سختى‌ها» و «آدمى، به آرزوهاى خود دست نمى‌يابد مگر با شكيبايى در برابر آنچه نمى‌پسندد.»[۳]

    در فصل سوم، در باب مرگ و قطع شدن اسباب بين خویشان و دوستان[۴]، 174 حكايت و كلام پرمعنا را كه برخى بسيار طولانى است، از بزرگان نقل كرده است، مانند: «على بن ابى طالب، در برابر گروهى مصيبت‌زده ايستاد و گفت: اگر بى‌تابى كنيد، حق خویشاوندى را به جا آورده‌ايد و اگر شكيبايى پيشه نماييد، حق خدا را ادا كرده‌ايد.»

    «مالك بن اسماء بن خارجه، به بردبارى و شكيبايى وصف شد؛ گروهى از مردم شام، خواستند او را امتحان كنند، لذا از زبان یکى از خویشانش به او نامه‌اى نوشتند كه هر دو فرزندت از دنيا رفتند، پس او در حالى كه جامه‌اش را به خود پيچيده بود نامه را برگرفت و آن را خواند و كنار نهاد و جامه‌اش را نگشود و اثرى از حزن در وى آشكار نگشت و وقتى از او پرسيدند: در این نامه چه نوشته شده است، پاسخ داد: به من خبر داده‌اند دو فرزندم زودتر از من به منزلى كه من ناگزير بايد در آن فرود آيم، فرود آمده‌اند.»

    در ساير فصول نيز با همین شيوه، در باب زندان و بازداشت و از تنگنا برون شدن[۵]، در باب دورویى ياران و برادران[۶] و نان به نرخ روز خوردن آنان، در باب قناعت و امید بريدن از دارایى مردم[۷]، در باب مكارم و محاسن اخلاق[۸]، در باب تقوا و امانت و سركوب كردن هواى نفس و ديانت[۹] و در باب مذمت دنيا و زهد ورزيدن در آن[۱۰] و ساير امور مربوطه، حكايات و سخنان كوتاه و بلندى را در قالب نظم و نثر نقل كرده است.

    وضعيت کتاب

    فهرست‌هاى زير در آخر کتاب ذكر شده است:

    1. فهرست آيات؛
    2. فهرست احاديث؛
    3. فهرست كتب؛
    4. فهرست امثال؛
    5. فهرست اعلام؛
    6. فهرست اقوام؛
    7. فهرست اماكن و شهرها؛
    8. فهرست اشعار؛
    9. فهرست رجز؛
    10. فهرست نيمه‌بيت‌ها؛
    11. فهرست مطالب.

    پاورقى‌ها، به بيان اختلاف نسخ، توضيح اعلام، ذكر منابع و... اختصاص يافته است.

    پانويس


    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها