آص‍ف‌خ‍ان‌ ق‍زوی‍ن‍ی‌، ج‍ع‍ف‍ر

    از ویکی‌نور
    آص‍ف‌خ‍ان ق‍زوی‍ن‍ی‌، ج‍ع‍ف‍ر ب‍ن ب‍دی‍ع‌ال‍زم‍ان‌
    نام آص‍ف‌خ‍ان ق‍زوی‍ن‍ی‌، ج‍ع‍ف‍ر ب‍ن ب‍دی‍ع‌ال‍زم‍ان‌
    نام‌های دیگر ق‍زوی‍ن‍ی‌، ج‍ع‍ف‍ر ب‍ن ب‍دی‍ع‌ال‍زم‍ان
    نام پدر میرزا بديع‌الزمان
    متولد 985ق
    محل تولد قزوین
    رحلت 1021ق
    اساتید
    برخی آثار تاریخ اَلفی (تاریخ هزار ساله اسلام)
    کد مؤلف AUTHORCODE06827AUTHORCODE

    میرزا جعفر بن بديع الزّمان بن آقاملاى (دولت‌دار) قزوینى (985–1021ق)، ملقب به قوام‌الدين، و سپس به «آصف خان»، شاعر فارسی‌زبان متخلص به جعفر یا جعفری و مقام‌دار دربار مغولی هند

    ولادت

    او در سال 985ق در قزوین متولد شد. جد او از منشيان دربار صفوى و پدرش میرزا بديع‌الزمان در زمان شاه طهماسب صفوى، حاكم و به اصطلاح آن زمان، وزيرِ كاشان بود و میرزا جعفر در آغاز عمر، به همراهى جد و پدر خود، به دربار آمد و شد مى‌كرد. وى در این هنگام با شاعران و اديبان مصاحبت داشت و میرحيدر معمايى، شاعر معروف آن روزگار، از دوستان و نزدیک ان او بود.

    مهاجرت به هندوستان

    وى در جوانى از ایران به هند رفت و به وسيله عموى خود میرزا غياث‌الدين على آصف خان، كه از امیران دربار اكبرشاه بود، به دربار راه يافت و به منصب دویستى (از مناصب دربارى بابُريان /فرمانده دویست نفر) منصوب شد. ولى چون این مقام را دون شأن خود مى‌دانست، آن را رها كرد و از دربار كناره گرفت. پس از چندى به فرمان اكبرشاه به بنگاله فرستاده شد، ولى به سبب آشفتگى اوضاع در آن‌جا، به فتحْ‌پورسیکْرى بازگشت و ملازم دربار شاهى شد. پس از وفات عمویش، به مقام میربخشى (از مناصب دربارى بابريان /وزير خزانه دربار) و منصب دوهزارى منصوب شد و لقب «آصف خان» گرفت. در دوران سلطنت اكبرشاه چند بار در مأموريت‌هاى نظامى لياقت و كاردانى بسيار نشان داد و نخست حكومت كشمیر به او داده شد، سپس به مقام «ديوان كل» يعنى وزارت رسيد ‎و پس از آن‌كه جهانگیر، بِهار والله آباد را رها كرد، حكومت بِهار بر عهده او قرار گرفت. ابوالفضل علّامى در آيين اكبرى نام او را در شمار پيروان دين الهى اكبرشاه ذكر مى‌كند. در دوران سلطنت جهانگیر به دربار احضار شد و اتابیکى شاهزاده پرویز به او محول گرديد. در 1015ق به منصب پنج هزارى منصوب شد و قلمدان مرصّع كه علامت وزارت بود، گرفت. در 1018ق برای رفع اغتشاش دكن، همراه شاهزاده پرویز به عنوان اتاليق او عازم آن ناحيه شد، ولى به سبب عشرت‌طلبى شاهزاده و اختلافات امرا، كارى از پيش نرفت.

    وفات

    سرانجام وى در 1021ق در 63 سالگى در بُرهان‌پور وفات يافت. وى مردى كاردان و تيزفهم بود، و جهانگیر كه از دوران شاهزادگى خود از او رنجش‌هایى در دل داشت، درباره او مى‌گوید: «فهم و استعدادش به غايت خوب بود، غايتاً خست و سبکی بر طبعش غالب بود».

    آثار

    آصف خان در شعر «جعفر» و «جعفرى» تخلص مى‌نمود و مجموعه اشعار او به نام نورنامه نزدیک به 3000 بيت از غزل، قصيده و مثنوى بوده است. نمونه‌هایى از غزليات او در تذكره‌ها و کتاب‌هاى تاريخى آن زمان ديده مى‌شود. قصايدى در مدح نبىّ اكرم(ص) و على بن ابى‌طالب(ع) از او در تذكره‌ها ثبت است و نيز مدايحى در ستايش اكبرشاه و جهانگیر دارد. غزليات او غالباً ً رنگ عاشقانه داشته و به شيوه معروف به سبک هندى نزدیک است، ولى در مثنوى خسرو و شيرين از لحاظ مضمون‌سازى و طرح‌ريزى، از طرز سخن نظامى گنجوى پيروى كرده و به گفته نصرآبادى «بعد از شيخ نظامى، خسرو و شيرين را كسى به از او نگفته». از توصيف نسخه‌هاى این منظومه در فهرست‌ها چنين برمى‌آيد كه وى نخست پيش از 995ق آن را به نام فرهاد و شيرين نظم كرده بود و سپس در اواخر عمر دوباره بدان پرداخته و آن را به صورتى كامل‌تر و با تجديد نظر كلّى به نام خسرو و شيرين به پایان رسانيده و به جهانگیر تقديم كرده است.

    منابع مقاله

    برگرفته از دايرة المعارف بزرگ اسلامى، ج1، 420، فتح‌الله مجتبايى.

    وابسته‌ها