الرسالة الثانية في الغيبة

    از ویکی‌نور
    الرسالة الثانیة في الغیبة
    الرسالة الثانية في الغيبة
    پدیدآورانمفید، محمد بن محمد (نویسنده) آل‌ جعفر، علاء (محقق)
    ناشرالمؤتمر العالمي لألفية الشيخ المفيد
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1413 ق
    چاپ1
    موضوعمفید، محمد بن محمد، 336 - 413ق. - کنگره‏‌ها

    مهدویت

    کلام شیعه امامیه - قرن 4ق.
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏209‎‏/‎‏7‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏7‎‏ک‎‏9‎‏ ‎‏23‎.‎‏ش*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الرسالة الثانية في الغيبة، يكى از چهار رساله مختصرى است كه مرحوم، شيخ مفيد (بغداد 336 - 413ق، بغداد)، در موضوع غيبت حضرت مهدى(عج) به زبان عربى نوشته و در آن به يك پرسش پاسخ داده است: «با توجه به اختلافى كه درباره امام زمان هست، چه دليلى بر وجود او داريد»؟. نام پرسشگر مشخص نشده است. بحث شيخ مفيد، هرچند مختصر است، ولى از نظر روشى، جامع است و با بهره‌گیرى از علم كلام، فقه و آيات و روايات پاسخى قانع‌كننده عرضه كرده است. نظر شيخ مفيد اين است كه روايات در مورد وجود حضرت مهدى(ع) و همچنين غيبت ايشان، جزو متواترات است كه جاى هيچ شك و ترديدى ندارد.

    اين اثر را آقاى علاء آل جعفر تصحيح كرده و آقاى سيد‌ ‎محمدرضا حسینى جلالى مقدمه‌اى به زبان عربى برایش نوشته و كنگره جهانى شيخ مفيد آن را به مناسبت هزارمين سالگرد درگذشت شيخ مفيد منتشر كرده است.

    در مورد اثر حاضر، گفتنى است كه حجم اندك آن نبايد ما را از ارزش والاى آن و کیفیت محتوايش غافل سازد؛ زيرا آگاهان به تاريخ انديشه اسلامى، به‌خوبى مى‌دانند كه شيخ مفيد و آثار علمى‌اش تاكنون نقش بسيار سرنوشت‌سازى در تاريخ علوم اسلامى ايفا كرده و كتاب حاضر نيز همچنان جزو بهترين پاسخ‌هاى شيعه به پرسش‌هاى مبحث غيبت امام زمان(ع) است و همان‌طوركه استاد سيد‌ ‎محمدرضا حسینى جلالى در مورد اثر حاضر بيان كرده است، مطالب اثر حاضر نقش زيربنايى براى تولید آثار علمى ديگر، از جمله «المقنع في الغيبة» نوشته سيد‌ ‎مرتضى شاگرد شيخ مفيد، ايفا كرده است.

    زمان و مكان نگارش اين اثر مشخص نشده است، ولى از تاريخى كه از قول اشكال‌كننده در اواخر بحث آمده، معلوم مى‌شود كه اين مطالب در حدود سال 400ق، گفته و نوشته شده است.

    ساختار

    كتاب حاضر، در واقع رساله‌اى كم‌برگ، ولى پُربار است كه به‌صورت پرسش و پاسخ فراهم شده و به‌صورت كتاب سامان‌دهى نشده است و به همين جهت ويژگى‌هاى ساختارى كتاب را نيز دارا نيست و تقسيم به بخش و فصل و درس و... نشده است. از نظر روشى مى‌توان گفت كه اثر حاضر، اجتهادى و جامع است؛ يعنى شيخ مفيد در آن از روش‌هاى فقهى، كلامى، حديثى و ادبى و... آگاهانه استفاده كرده است.

    زبان و ادبيات كتاب، عربى قديمى رسمى و عالمانه است كه در بين آشنايان با علوم اسلامى مانند كلام و فقه و... در حوزه‌هاى علميه شيعه متداول بوده و كمابيش اكنون نيز رايج است، جز در يك مورد كه به نظر مى‌رسد عبارتى عاميانه است: بعد از آنكه شيخ مفيد در پاسخ اشكال‌كننده معتزلى در مورد طولانى بودن عمر حضرت امام زمان(عج) تأكيد كرده است كه براى ما ثابت شده است كه زمين خالى از حجت نمى‌ماند، عبارت اشكال‌كننده به اين صورت آمده است: «مُسَلَّمٌ لك ذلك ثم أيش»؟ (متن كتاب، ص16)؛ مشكل در اينجا كلمه «أيش» است كه در تصويرهایى كه مصحح محترم از دو نسخه خطى آورده نيز به همين صورت است (ر.ک: مقدمه كتاب، ص6 و ص8). اين كلمه را در كتاب‌هاى اصلى و معتبر لغت عربى به‌وسيله نرم‌افزار «قاموس النور» از تولیدات سودمند مركز تحقيقات كامپيوترى علوم اسلامى (نور) جستجو كردم و متأسفانه پيدا نشد. به نظر مى‌رسد كه اين واژه، عربى كتابى و رسمى نيست. «ترجمرهاى برخطّ» نيز در برگردان معنا درماندند و سرانجام بعد از مشورت با چند نفر از استادان عربى‌دان و با توجه به سياق و قرينه‌ى جوابى كه شيخ مفيد مطرح كرده است، اين نتيجه به دست آمد كه اين كلمه عاميانه است و مخفف اين عبارت است: «أيّ شيء تقول»؟ يا «أيّ شيء يكون»؟ بنابراین، «ثمّ أيش»؟؛ يعنى: سپس چه مى‌گويى؟ يا سپس چه مى‌شود؟؛ در نتيجه، كلّ عبارت «مُسَلَّمٌ لك ذلك ثم أيش»؟ به اين صورت ترجمه مى‌شود كه پرسشگر مى‌گويد: آن مطلب، قبول است، سپس چه مى‌گويى؟

    گزارش محتوا

    درباره محتواى اثر حاضر، گفتنى‌ها فراوان است، از جمله:

    1. نویسنده اين پرسش را مطرح كرده است كه با توجه به اختلافات آشكارى كه مردم در وجود حضرت مهدى(عج) دارند، چه دليلى بر وجود امام صاحب غيبت(ع) هست؟ و خودش چنين پاسخ داده است: ما شیعیان دوازده‌امامى را مى‌شناسیم كه شرق و غرب جهان را گرفته و با اختلاف آرا و همت‌ها در جاهاى گوناگون زندگى مى‌كنند و همديگر را نمى‌شناسند، ولى همگى در اين موضوع هم‌عقيده هستند كه دروغ حرام است و به قبح دروغ آگاهند و به‌صورت متواتر از امامان خود از اميرالمؤمنين على(ع) نقل مى‌كنند كه امام دوازدهم غيبت مى‌كند و اهل باطل در او شك مى‌كنند و نقل مى‌كنند كه غيبت واقع مى‌شود به همان ترتيبى كه واقع شده است. پس اين اخبار را يا صادق بايد بشماريد يا كاذب. اگر صادق باشد كه نتيجه صحت اعتقاد ما مى‌شود و اگر كسى بخواهد بگويد كه كاذب است، چنين چيزى ممكن نيست؛ زيرا اگر اين احتمال براى شیعیان با ويژگى‌هایى كه گفته شد، روا باشد، براى هر مسلمانى هم روا خواهد بود و در نتيجه، معجزات پيامبران كه با نقل متواتر ثابت شده، بى‌اعتبار خواهد شد و همچنين بر هركسى ديگر هم روا خواهد بود، به‌طورى‌كه هيچ گزارشى در دنيا صادق نخواهد بود.[۱]
    2. نویسنده اين اشكال را مطرح كرده: واجب است كه اين روايات غيبت امام زمان(ع) را علاوه بر شيعه، ديگران هم نقل كنند. شيخ مفيد پاسخ داده است: اين مطلبى كه شما مى‌گوييد، نه لازم است و نه واجب و اگر چنين موضوعى را واجب بشماريد، لازمه‌اش اين است كه خبرى كه موافق و مخالف آن را نقل نكند، صحيح نباشد و لازمه اين مطلب، بى‌اعتبارى همه اخبار مى‌شود (همان، ص15). بايد توجه كرد كه منظور شيخ مفيد اين نيست كه مخالفان، روايات غيبت امام زمان(ع) را نقل نكرده‌اند، بلكه مقصودش اين است كه براى اثبات يك مطلب ضرورتى ندارد كه حتماً مخالفان هم آن مطلب را نقل كرده باشند.
    3. نویسنده به قصيده سيد‌ ‎بن محمد حميرى استشهاد كرده كه 150 سال قبل از غيبت، درباره امام زمان(ع) سروده است:
      و كذا روينا عن وصي محمدو ما كان في ما قاله بالمتكذب
      بأن ولی الأمر يفقد لا يرىستيرا كفعل الخائف المترقب
      له غيبة لا بد من أن يغيبهافصلى عليه الله من متغيب
    و كذا روينا عن وصي محمد و ما كان في ما قاله بالمتكذب
    بأن ولی الأمر يفقد لا يرى ستيرا كفعل الخائف المترقب
    له غيبة لا بد من أن يغيبها فصلى عليه الله من متغيب
    1. «و اين‌گونه از وصىّ محمد(ص)؛ يعنى از اميرالمؤمنين على(ع)، براى ما روايت شده است - و هرگز دروغى نگفته است - كه ولىّ خدا مفقود مى‌شود و ديده نمى‌شود... براى او غيبتى است كه ضرورى است و بايد انجام شود پس صلوات خدا بر آن غايب.

    شيخ مفيد بعد از نقل اين اشعار تأكيد مى‌كند: بنگريد به قول اين سيد‌ ‎كه چگونه قاطعانه مى‌گويد و اين نيست جز به‌خاطر اينكه به‌صورت قاطع و متواتر اين روايات براى او ثابت شده است.[۲]

    وضعيت كتاب

    با توجه به آنكه اين رساله در قالب پرسش و پاسخ نوشته شده و ساختار كتابى ندارد و حجمش نيز اندك است، براى اثر حاضر، فهرست مطالب و همچنين فهرست منابع و فهرست‌هاى فنى (آيات، روايات، اعلام، امكنه و...) فراهم نشده است.

    آقاى سيد‌ ‎محمدرضا حسینى جلالى در مقدمه‌اش كه زمان و مكان و مشخصات نگارش آن را معين نكرده است، گزارش علمى مفيدى از محتواى رساله حاضر به زبان عربى بيان كرده است. مصحح محترم، تصاويرى از آغاز و انجام نسخه‌هاى خطى اثر حاضر را آورده است.[۳]

    هرچند زمان و مكان نگارش اين اثر مشخص نشده است، ولى از تاريخى كه از قول اشكال‌كننده در اواخر بحث آمده معلوم مى‌شود كه اين مطالب در حدود سال 400ق، گفته و نوشته شده است. به اين عبارت دقت بفرماييد: «... فقام إنسان من المعتزلة و قال للشيخ المفيد كيف يجوز ذلك منك و أنت نظار منهم قائل بالعدل و التوحيد و قائل بأحكام العقول تعتقد إمامة رجل ما صحت ولادته دون إمامته و لا وجوده دون عدمه و قد تطاولت السنون حتى أن المعتقد منكم يقول إن له منذ ولد خمسا و أربعين و مائة سنة فهل يجوز هذا في عقل أو سمع؟...».[۴]؛ «... پس شخصى از معتزلى‌ها بلند شد و به شيخ مفيد گفت: چگونه چنين مطلبى از تو صادر مى‌شود، درحالى‌كه تو صاحب‌نظرشان هستى و عدل و توحيد را قبول دارى و حكم عقل را مى‌پذيرى؟ آيا اعتقاد به امامت مردى دارى كه ولادتش ثابت نشده تا چه برسد به امامتش و هنوز هستى او بر عدمش رجحان نيافته و سال‌هاى بسيارى گذشته تا جايى كه معتقدان شما مى‌گويند كه او از زمانى كه متولد شده تاكنون 145 سال عمر كرده است. آيا اين مطلب از نظر عقل يا نقل جايز است؟...». تاريخ مذكور، با توجه به اين مطلب، با ضميمه شدن به ولادت حضرت مهدى موعود(عج) در تاريخ نيمه شعبان 255ق، آشكار مى‌شود. اين نكته را آقاى سيد‌ ‎محمدرضا حسینى جلالى نيز در مقدمه‌اش يادآور شده است.[۵]مصحح محترم براى اين اثر مختصر، پاورقى‌هایى نيز نوشته و در آن، منابع روايات و نسخه‌بدل‌ها را ذكر كرده و گاه توضيحى به‌نسبت مفصل درباره اشعار ذكرشده در متن بيان كرده و حتى به استنتاج از آن پرداخته است.[۶]

    پانويس

    1. ر.ک: متن كتاب، ص11 - 12
    2. ر.ک: همان، ص14 - 15
    3. مقدمه كتاب، ص7 - 10
    4. متن كتاب، ص16
    5. ر.ک: مقدمه كتاب، ص6.
    6. ر.ک: متن كتاب، ص14، پاورقى 10


    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.


    وابسته‌ها