المؤتلف و المختلف المعروف بالأنساب المتفقة في الخط المتماثلة في النقط والضبط

    از ویکی‌نور
    المؤتلف و المختلف المعروف بالأنساب المتفقة في الخط المتماثلة في النقط والضبط
    المؤتلف و المختلف المعروف بالأنساب المتفقة في الخط المتماثلة في النقط والضبط
    پدیدآورانحوت، کمال یوسف (مجقق) ابن قیسرانی، محمد بن طاهر (ساير)
    عنوان‌های دیگرالأنساب المتفقة في الخط المتماثلة في النقط
    ناشردار الکتب العلمية
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشر1411ق.
    چاپچاپ اول
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏/الف2م8 / 114/8 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المؤتلف و المختلف المعروف بالأنساب المتفقة في الخط المتماثلة في النقط والضبط اثر ابوالفضل محمد بن طاهر، معروف به ابن قیسرانی (متوفی 507ق) کتابی است در علم انساب که به معرفی نسب‌های متفق و شبیه هم پرداخته است. این کتاب به همراه «زیادات علی کتاب الأنساب» ابوموسی مدینی اصفهانی (متوفی 581ق) منتشر شده که ذیلی است بر الانساب المتفقة ابن قیسرانی. این کتاب با تحقیق کمال یوسف الحوت، به چاپ رسیده است.

    انگیزه تألیف

    نویسنده انگیزه نگارش کتاب را فقدان و یا کم‌بود آثار موجود در موضوع انساب متفق، عنوان نموده است[۱].

    ساختار

    کتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز شده و انساب به ترتیب حروف الفبا ذکر شده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه محقق، ابتدا به شرح حال مختصر نویسنده پرداخته شده[۲] و سپس، ضمن تعریف لغوی و اصطلاحی واژه «مؤتلف» و «مختلف»[۳]، برخی از آثاری که در این زمینه، به رشته تحریر درآمده، معرفی شده است[۴].

    مؤلف در مقدمه، به انگیزه خود از نگارش کتاب، اشاره کرده است[۵].

    اسم‌هایی كه در تلفظ و خط یكسان و در مصداق متفاوت باشند، متفق و مفترق نامیده می‌شوند. به دیگر سخن، به اسمی واحد كه بر بیش از یک نفر اطلاق شود، متفق و مفترق گویند. این افراد در اسم با هم متفق و در مصداق از یكدیگر مفترق هستند. شناخت این افراد بسیار مهم است؛ زیرا ممكن است یكی از اینان ثقه و دیگری ضعیف باشد. در این صورت اگر به درستی شناخته نشود، نمی‌توان اعتبار اسنادی را كه آنها در آن قرار دارند، به درستی تعیین كرد[۶]. کتاب‌های زیادی به این موضوع پرداخته‌اند که اثر حاضر، از جمله آنها می‌باشد.

    این كتاب تنها درباره انساب است و به اسم‌ها و كنیه‌های متفق نمی‌پردازد[۷]. نویسنده در هر عنوان، به اندازه مصادیق یک نسب متفق، آن را تكرار کرده است[۸]. برای نمونه نسب عامری (به کسر میم) در سه مصداق گوناگون مشترک است؛ از این رو این اسم، سه بار تكرار شده است[۹]. پس از این، حقیقت و اصل هر یک از این انساب را نشان می‌دهد و برای هر یک چند نمونه می‌آورد[۱۰]. به منظور آشنایی با محتوای کتاب، به چند نمونه از این انساب، اشاره می‌شود:

    1. «الآملی و الآملی» (هر دو به ضم میم):
      اولی: منسوب است به «آمل» طبرستان که قصبه‌ای است در آن ناحیه و علمای فراوانی در تمامی فنون، در آنجا متولد شده و اکثر کسانی که به آنجا منسوب‌اند، به «طبری» معروف می‌باشند. طبرستان نام یک منطقه است، نه نام یک شهر و اکثر علمای طبرستان، اهل آمل می‌باشند[۱۱].
      دومی: منسوب به «آمل»، شهری در کناره‌های رود جیحون که جماعتی از اهالی آنجا، روایت نقل کرده‌اند که از جمله آنهاست: عبدالله بن حماد آملی که محمد بن اسماعیل بخاری، به طریق یحیی بن معین و سلیمان بن عبدالرحمن، از او حدیث نقل کرده است[۱۲].
    2. «الابزاري والابزاري» (هر دو به فتح الف و زاء):
      اولی: منسوب به بیع و خرید و فروش ابزار که از جمله این افرادست: محمد بن زید بن علی بن جعفر بن محمد بن مروان بن راشد ابوعبدالله ابزاری بغدادی، مولی معویه بن اسحاق انصاری که از عبدالله بن محمد بن ناجیه و عبدالله بن صقر، روایت نقل کرده و محمد بن فرج بن علی بزاز و دیگران، از او روایت نقل کرده‌اند[۱۳].
      دومی: منسوب به قریه‌ای در دو فرسخی نیشابور که حامد بن موسی ابزاری، منسوب به آنجا می‌باشد. وی از اسحاق بن راهویه روایت نقل کرده و محمد بن صالح بن هانی، محمد بن سلیمان بن محمد بن موسی ین منصور از او روایت نقل کرده‌اند[۱۴].
    3. «البلخي والبلخي والبلخي» (به فتح باء در هر سه مورد):
      اولی: منسوب به شهر بلخ (شهری معروف در خراسان قدیم)[۱۵].
      دومی: کسانی که منسوب به شهر بلخ بوده، ولی از اهالی آن، نیستند. مانند: ابوعلی حسن بن عمر بن شقیق بن اسماء بلخی که از اهالی بصره بوده و برای تجارت به بلخ می‌رفت و ازاین‌رو به بلخی معروف گردید. وی از پدرش، عبدالوارث بن سعید و جعفر بن سلیمان، روایت نقل کرده و ابوزرعه، ابوحاتم رازیان و دیگران، از او روایت نقل کرده‌اند[۱۶].
      سومی: منسوب به جدش، ابوعبدالله محمد بن عبدالله بن احمد بن بلخ که از ابوعبدالله محمد بن احمد بن ابراهیم بن بائنک، روایت نقل کرده است[۱۷].
    4. «البکري والبکري والبکري والبکري» (به فتح باء و سکون کاف در همه موارد):

    اولی: منسوب به خلیفه اول، ابوبکر[۱۸].

    دومی: منسوب به بکر بن وائل که از جمله آنهاست: اسود بن عامر بکری، حارث بن حسان بکری ذهلی، قاسم بن عوف شیبانی بکری، سماک بن حرب بن اول ذهلی بکری و...[۱۹].

    سومی: منسوب به بکر بن عبدمناف بن کنانه بن خزیمه که عامر بن وائله لیثی بکری، از جمله آنها می‌باشد[۲۰].

    چهارمی: منسوب به بکر بن عوف بن نخع که از آن جمله است: علقمه بن قیس نخعی بکری کوفی[۲۱].

    وضعیت کتاب

    اقدامات تحقیقی صورت گرفته در کتاب، عبارتند از:

    1. نوشتن مقدمه‌ای مبسوط پیرامون موضوع کتاب؛
    2. تصحیح متن و مقابله آن با نسخه خطی کتاب؛
    3. تخریج احادیث مذکور در متن؛
    4. توضیح و معرفی اماکن و شهرهای مذکور در متن و نسبت دادن آن به مصادر اصلی؛
    5. شماره‌گذاری مناسب برای انساب کتاب؛
    6. تهیه فهارس فنی برای مطالب[۲۲].

    فهرست انساب؛ شهرها؛ منابع مورد استفاده محقق و موضوعات، در انتهای کتاب آمده و در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع[۲۳] و توضیح موقعیت جغرافیایی اماکن مذکور در متن با استفاده از منابع معتبری همچون «معجم البلدان»[۲۴]، و توضیح برخی مطالب متن ذکر شده است[۲۵].

    پانویس

    1. مقدمه مؤلف، ص23
    2. مقدمه محقق، ص5
    3. همان، ص12
    4. همان، ص13
    5. مقدمه مؤلف، ص23
    6. رحمان ستایش، محمدکاظم، ص264
    7. همان، ص275
    8. ر.ک: همان
    9. ر.ک: همان
    10. همان
    11. متن کتاب، ص25
    12. همان
    13. همان، ص25- 26
    14. همان، ص26
    15. همان، ص36
    16. همان
    17. همان
    18. همان
    19. همان
    20. همان
    21. همان
    22. مقدمه محقق، ص20
    23. همان
    24. ر.ک: همان، ص156
    25. ر.ک: همان، ص179

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. رحمان ستایش، محمدکاظم، «کتب رجال اهل سنت»، کتابخانه دیجیتال نور



    وابسته‌ها