المحيط بالتكليف

    از ویکی‌نور
    المحيط بالتكليف
    المحيط بالتكليف
    پدیدآورانقاضی عبدالجبار بن احمد (نویسنده)

    ابن متویه، حسن بن احمد(گردآورنده)

    اهواني، احمد فواد (محقق)

    عزمي، عمر سيد (محقق)
    ناشرالدار المصرية للتأليف و الترجمة
    مکان نشرمصر - قاهره
    چاپ1
    موضوعکلام معتزله
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏203‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ق‎‏2‎‏م‎‏3
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المحيط بالتكليف، تألیف قاضی عبدالجبار (متوفی 415ق)، از بزرگان مکتب معتزله است. در این اثر، مباحث کلامی به شیوه استدلالی مورد بررسی قرار گرفته است. مقدمه و تحقیق اثر به قلم عمر سید عزمی است.

    ساختار

    کتاب مشتمل بر مقدمه محقق و نه سفر است که هریک از اسفار خود مشتمل بر ابوابی است.

    نویسنده در هر مبحث به شیوه استدلالی به نقد دیدگاه اشاعره پرداخته و شبهات پیرامون هر موضوع را با «قیل یا قول قائل» مطرح کرده و پاسخ گفته است.

    گزارش محتوا

    محقق اثر در ابتدای مقدمه، دو نسخه مورد استفاده‌اش را معرفی کرده است. غفلت از گذاشتن نقطه و همزه و یک‎نواخت بودن خط به شیوه گذشته، سبب شده که به سبب نبود فاصله بین کلمات، عبارات، متداخل و درهم‌آمیخته شود. وی اختلافات دو نسخه را مشخص و نصی را که وضوح بیشتری داشته و با سیاق موضوع مرتبط‎تر بوده، برگزیده است.[۱]‎.

    جالب آنکه مباحث کتاب، در یکی از نسخه‌ها در ضمن نه سفر و در دیگری در 34 سفر ارائه شده است[۲]‎.

    محقق خاطرنشان می‌کند که کتابی که در دست ماست، املای قاضی عبدالجبار نیست؛ چراکه در ابتدای کتاب نوشته شده: «حسن بن احمد بن متویه، این کتاب را جمع کرده است» و جمع، عملیاتی است که تنظیم و تبویب داخل در آن است و درهرحال غیر از املا کردن است. همچنین در این کتاب آرایی آمده که به‌صراحت به قاضی عبدالجبار نسبت داده شده و ابن متویه گاه با این آراء مخالفت کرده و معقول نیست که کسی با آراء خودش مخالفت کند[۳]‎.

    قاضی عبدالجبار همانند اکثر متأخرین معتزله، از پیروان ابوهاشم جبایی است؛ لذا در همان سطرهای اولیه کتاب در ذکر معنای تکلیف تنها به «نقض البدل» و «العسكريات» جبایی استناد می‌کند و چنین نتیجه می‌گیرد: که تکلیف، امر و الزام به چیزی است که در آن دشواری و سختی باشد...؛ چه، تکلیف، از «الكلفة» گرفته شده که به معنای مشقت است. لازمه این تعریف آن است که عقلیات داخل در تکلیف نباشد؛ چراکه امر (ازآن‌جهت که قول ویژه‌ای است) در آنها وجود ندارد[۴]‎. سپس در ادامه این مبحث به دیدگاه اعتزالی خود اشاره کرده و تکلیف را در صورتی صحیح می‌داند که شخص امکان انجام یا ترک فعلی را داشته باشد[۵]‎.

    همچنین در بخش دیگری از مباحث خود تکالیف را به عقلیات و سمعیات تقسیم کرده و وظیفه مکلفین نسبت به هر قسم را توضیح داده است.[۶]‎.

    اثبات محدث، موضوع اصلی سفر دوم کتاب است. قاضی چنین استدلال می‌کند که اولین چیزی که از علم اجمالی به خداوند متعال حاصل می‌شود، علم به این مطلب است که همه اجسام و الوان و غیر آنها در حدوثشان نیازمند محدثی هستند. سپس در این رابطه، دیدگاه ابوعلی و ابوهاشم معتزلی را مطرح می‌کند[۷]‎.

    سفر سوم کتاب به بررسی و اثبات صفات الهی اختصاص یافته است. نویسنده برای علم به صفات الهی دو شرط قائل شده است؛ از جمله شروط این است که عالم به خداوند و صفاتش باید کامل العقل باشد؛ چراکه حصول علم ضروری به خداوند در کسی که چیزی نمی‌داند یا ناقص العقل است، ممتنع است. دلیل این امر هم این است که این، به‌منزله علم به جلی و خفی از باب واحد است؛ همان ‎گونه که حصول علم به خفی بدون علم به جلی از همان باب ممکن نیست، همین‎طور علم به خداوند و صفاتش بدون علم به مدرکات و مشابه آن و بدون علم به احوال و اوصاف خودش صحیح نیست[۸]‎.

    نویسنده در یکی از فصول سفر پنجم کتاب به موضوع صابئین پرداخته است و آنها را از فرق کفار دانسته است. صابئین کسانی هستند که ستارگان را می‌پرستند، ولذا آنها را شبیه گروهی از مجوس می‌داند که خورشید و ماه را می‌پرستند. این گروه برای ستارگان تأثیرات فوق‎العاده در کشاورزی و غیر آن از امور دنیوی قائل هستند و به همین جهت آنها را مستحق عبادت می‌دانند. قاضی در اینجا به جان خود قسم می‌خورد که اگر واقعاً این تأثیرات به‌تنهایی از خود ستارگان بود شایسته پرستش بودند؛ اما این تأثیرات به‌واسطه قدرت پروردگار است، ولذا خداوند است که شایسته شکر و عبادت است نه آنها[۹]‎.

    نویسنده در بخشی از سفر ششم به موضوع حسن و قبح پرداخته است. دو‎ گروه‎ امامیه و معتزله را که در بسیاری از مسائل مربوط به «عدل» نظر یکسانی‎ دارند‎، تحت عنوان «عدلیه» یاد می‌کنند؛ بنابراین اصل حسن و قبح عقلی نیز از محرکات آن بشمار می‌رود‎ و طرح‎ این مسئله در کلام اسلامی نیز توسط آنان انجام گرفته است.[۱۰]‎.

    حسن و نیکو و قبیح و زشت به‌خودی‌خود نیکو و زشت است؛ خواه آنکه شرع به آن حکم کرده باشد یا نکرده باشد، مانند نیکی، راستی، بدی و دروغ. عقل در ادراک این امور استقلال دارد و به‌تنهایی و قبل از اینکه از شرع چیزی به او رسیده باشد، قادر به درک و تشخیص آنهاست؛ ازاین‌رو، حسن و قبح ذاتی به نام حسن و قبح عقلی نیز خوانده می‌شود و از آن تعبیر به مستقلات عقلیه می‌شود؛ لذا نویسنده با رد دیدگاه اشاعره که حسن و قبح را منوط به نظر شارع می‌کنند، معتقد است که قبیح از هرکس صادر شود، قبیح است.[۱۱]‎.

    نویسنده در آخرین سفر کتاب به موضوع قضا و قدر که از کهن‎ترین و جنجالی‌ترین بحث‎های کلامی است پرداخته و این موضوع را از دیدگاه معتزله مورد بررسی قرار داده است. سپس در ذم فرقه قدریه به سنت نبوی استناد کرده است.[۱۲]‎.

    وضعیت کتاب

    در پاورقی‌های کتاب به ذکر اسامی کتب ذکرشده در متن و معانی برخی الفاظ غریب اشاره شده است.

    تحریری از کتاب المحيط‎ بالتكليف توسط شاگرد ابن متویه (متوفای 429ق)، به نام «المجموع في المحيط بالتكليف» نوشته شده است.[۱۳]‎.

    در انتهای کتاب، فرق و ملل و علمای معتزلی به‌تفکیک به‌اختصار معرفی شده‌اند. پس از آن فهرست منابع و مطالب و کشاف مصطلحات و اعلام، پایان‌بخش مباحث کتاب است.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. اشمیتکه، زابینه، «مواجهه قرائیم با تفکر ابوالحسین بصری»، ترجمه محمدکاظم رحمتی، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: هفت آسمان، بهار 1386، شماره 33، صفحه 171 تا 192.
    3. ربانی گلپایگانی، علی، «تاریخ و تطور قاعده حسن و قبح عقلی در کلام اسلامی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: کلام اسلامی، تابستان 1371، شماره 2، صفحه 24 تا 34.

    وابسته‌ها