المستدرك علی الصحيحین

    از ویکی‌نور
    ‏المستدرك علی الصحيحین
    المستدرك علی الصحيحین
    پدیدآورانحاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله (نويسنده) مرکز البحوث و تقنيه المعلومات دارالتاصيل (محقق)
    ناشردارالتاصيل
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشرمجلد1 الی 8: 2014م , 1435ق ,
    زبانعربی
    تعداد جلد8
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المستدرك علی الصحيحین، مشهورترین اثر ابوعبدالله محمد بن عبدالله حاکم نیشابوری (متوفی 405ق)، کتابی است هشت ‎جلدی به زبان عربی با موضوع روایات اسلامی.

    حاکم در این اثر، نخستین کسی است که توان و امکان آن را یافته است تا بر صحیح بخاری (متوفی 256ق) و مسلم (متوفی 261ق) استدراکی تدوین نماید. وی در این مجموعه، شروط بخاری و مسلم را تبیین نموده است. بحث رجالی و سپس موضوع شروط بخاری و مسلم، از مباحث موردتوجه حاکم در این کتاب است؛ چنانکه در المدخل الی الصحيحین با التفات به همین مطلب، ضمن مقدمه‌ای هوشمندانه، در سخن از روایت شیخین، بهره‌گیری درست از اصطلاحات جرح و تعدیل و عمل بدان‌ها را به‌عنوان پایه و اساس، در قالب پیش‌شرطی برای ثبت صحیح از سقیم، موردتوجه قرار داده است و این برخلاف بسیاری از هم‌عصران اوست که صرف وجود نام یک راوی در صحیحین را شاخصه جرح و تعدیل افراد می‌دانستند. با نگاه به آثار حدیثی حاکم نیشابوری، می‌توان گفت: «وی آغازگر تلاشی برای پالودن اندیشه اصحاب حدیث عصر خود از برخی جزمی‌نگریها بوده است».[۱] مرکز البحوث و تقنیة المعلومات (مرکز تحقیقات و فناوری اطلاعات) دارالتأصیل، تحقیق این اثر برعهده گرفته‌اند.

    ساختار

    کتاب هشت جلد دارد که شامل دو مقدمه محقق و مؤلف؛ و محتوای کتاب در 53 کتاب و خاتمه است. برخی از این کتاب‌ها دارای ابواب و زیرمجموعه‌هایی است. در استخراج مستدرک بر کتاب‌هایی مانند، مسند‎های احمد بن حنبل، حارث بن ابی اسامه، اسماعیل بن اسحاق قاضی، عثمان بن سعید دارمی، مسدد، حمیدی، شافعی و مؤطأ عبدالله بن وهب، مصنف عبدالرزاق و صحیح ابن خزیمه اعتماد شده است.[۲]

    گزارش محتوا

    مستدرک یعنی کتابی که در آن روایات مطابق با شرط یکی از مصنفان می‌آید و آن مصنف آن‌ها را در کتاب خود نیاورده است، به‌عبارت‌دیگر، کتب مستدرک نوعی متمم برای اصل کتاب به شمار می‌روند. از جمله کسانی که به مستدرک نویسی روی آورد ابوعبدالله حاکم نیشابوری در «المستدرك علی الصحيحین» بود. او در این کتاب به جمع‌آوری احادیث با شرط بخاری و مسلم پرداخت و علاوه بر آن احادیثی را که طبق نظر خود صحیح می‌دانست به کتاب افزود، بنابراین چهار دسته از روایات در کتاب حاکم جمع شده است که عبارتند از:

    1. روایات مطابق با شرط مسلم که مسلم در کتابش نیاورده است؛
    2. روایات مطابق با شرط بخاری که بخاری در کتابش نیاورده است؛
    3. روایات مطابق با شرط بخاری و مسلم که آن دو در کتاب‌هایشان نیاورده‌اند؛
    4. روایات مطابق با نظر حاکم.[۳]

    ظاهراً به دلیل عدم ذکر فضایل معاویه و آوردن فضائل نسبتاً کامل امیرالمؤمنین علی(ع) مثل حدیث طیر و ولایت و... در کتاب حاضر است که به حاکم نیشابوری نسبت تشیع داده‌اند.[۴]

    1. در مقدمه کتاب، مؤلف بعد از حمد و ثنای خداوند درباره پیامبر(ص) و امت او ویژگی‌های این امت در مقایسه با سایر امت‎ها سخن می‌گوید و سپس به وضعیت جامعه اشاره می‌کند مخصوصاًً به این موضوع که به احادیث خارج از صحیحین اهمیت داده نمی‌شد. در ادامه می‌گوید که جماعتی از بزرگان اهل علم در شهر از او خواستند تا کتابی بنویسد و در آن احادیث صحیحی را با شرط بخاری و مسلم جمع کند. سرانجام در پایان مقدمه ذکر می‌کند که در این کتاب، احادیثی آمده که به کمک خدا بر شرط شیخین و یا بر شرط یکی از آن دو است و نیز احادیثی را که در نظر او صحیح بوده به آن اضافه کرده است.
    2. از مقدمه کتاب استفاده می‌شود که تألیف آن در سال 373ق آغاز شده است.
    3. 53 کتاب حدیث این اثر، خود کتاب‌های فقهی و اعتقادی را شامل می‌شود. حاکم معمولاً در اول هر کتاب حدیثی، به زمان شروع آن اشاره دارد. در آخر هر کتاب، به پایان آن اشاره می‌شود مثلاً در آخر کتاب الایمان می‌نویسد: «هذا آخر کتاب الایمان.»
    4. در ضمنِ کتاب البیوع، کتاب‌های سَلَم، شفعه، اجاره و حواله، حرث و قراض و... که در کتاب بخاری در آخر کتاب بیوع ذکر شده، آمده است.
    5. در ترتیب کتاب‌ها، ابتدا ترتیب بخاری مدنظر قرار گرفته و در مرتبه دوم به ترتیب کتاب‌های صحیح مسلم توجه شده است.
    6. کتاب معرفة الصحابة که تقریباً یک‎چهارم مستدرک را تشکیل می‌دهد در صحیح بخاری و مسلم وجود ندارد و کتاب فضائل که در بخاری و مسلم موجود است در مستدرک در ضمن کتاب معرفة الصحابة آمده است.
    7. تکرار کتاب در آن صورت گرفته، مثلاً «كتاب الأحكام» که جای دیگر با نام «كتاب الحدود» یا «كتاب الطب» که در جای دیگر با عنوان «تتمة كتاب الطب» تکرار شده است؛ یعنی کتاب‌ها در عنوان مشترکند نه در محتوا.
    8. در میان صحابیان راوی احادیث کتاب، 1460 تن مرد و 106 نفر زن هستند. در میان صحابیان مرد، عبدالله بن عباس با 672 حدیث که 214 تا از آن‌ها مربوط به تفسیر است، ابوهریره با 574 حدیث و انس بن مالک با 308 حدیث، رتبه‌های اول تا سوم را به لحاظ تعداد روایات، دارند. در میان صحابیان زن از نظر تعداد حدیث، عایشه با 361 حدیث که 77 تا از آن‌ها در معرفت صحابه است و ام‎سلمه با 54 حدیث، رتبه‌های اول و دوم را از لحاظ تعداد روایات، دارند.
    9. کتاب تفسیر شامل تفسیر تمام سوره‌ها از حمد تا ناس به‌صورت مجزاست. کتاب تواريخ المتقدمين من الأنبياء و المرسلين علاوه بر اینکه مقدمه‌ای از احادیث در ذکر خلقت آدم و جهان دارد، شامل ذکر احادیثی درباره 22 تن از انبیاء است. در کتاب تفسیر، دو نوع روایت وجود دارد؛ روایاتی که به نقل از خود صحابی آمده و روایاتی که به پیامبر(ص) ختم می‌شود.
    10. برای صحت حدیث، طرق و شواهدی از احادیث ذکر شده است؛ مثلاً حدیثی که بر شرط مسلم است با حدیث دیگری به‌عنوان شاهد، تأیید شده است.
    11. در کتاب معرفة الصحابة به ترتیب به فضائل خلفای راشدین، فاطمه زهرا(س)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، حضرت خدیجه(س) و دیگر صحابه پرداخته شده است و بعد، ذکر فضائل زنان صحابه آمده است که در رأس آنان زنان پیامبر و در رأس زنان پیامبر، عایشه قرار گرفته است. سپس این کتاب با فضائل مهاجرین، انصار و تابعین و بقیه قبایل عرب به پایان می‌رسد. در کتاب معرفة الصحابة، 7 سند وجود دارد که صاحب مصنفات هستند: 1. مصعب بن عبدالله زبیری؛ 2. محمد بن اسحاق صاحب سیره؛ 3. خلیفه بن خیاط صاحب الطبقات؛ 4. زبیر بن بکار؛ 5. عروه؛ 6. واقدی؛ 7. محمد بن عبدالله بن نمیر.
    12. در انتهای کتاب الفتن و الملاحم، ذکر حضرت مهدی(عج) طی سه باب آمده است.
    13. تقریباً تمامی احادیث، به‌صورت مسند آمده است.
    14. در احادیث بعد از ذکر شرط آن، توضیحات اضافه به‌صورت «قال الحاکم...» آمده است.
    15. بعضی از احادیث از خلفای راشدین نقل می‌شود و به رسول اکرم(ص) نمی‌رسد.
    16. معمولاً مقداری از ابتدای رجال حدیث به‌صورت حدثنا (با تخفیف ثنا) و تعدادی از رجال انتهای سند به‌صورت معنعن ذکر شده است. به‌عنوان‌مثال حدیث 1498(جلد 3، ص420-421).
    17. بعضی از احادیث به دیگر صحابه غیر از خلفای راشدین می‌رسد و از قول پیامبر(ص) بیان نمی‌شود که بیشتر این احادیث در کتاب التفسیر واقع شده و آن‌ها را حدیث موقوف می‌گویند.
    18. در کتاب معرفة الصحابة، امور شخصی صحابه نیز روایت شده است از جمله باب‌هایی با عنوان ملبوسات ابن عباس، ذکر اولاد ابن عباس و... هست. در کتاب معرفة الصحابة دو دسته روایات وجود دارد: 1. روایاتی که از قول پیامبر(ص) در فضیلت صحابی روایت شده است؛ 2. روایاتی که از دیگر امور صحابی خبر می‌دهد و از قول دیگر صحابه روایت شده است.
    19. در ابتدای احادیث، معمولاً «حدثنا» و «اخبرنا» وجود دارد که نشان دهنده سماع حدیث است.
    20. بعضی از احادیث با سندهای متفاوت تکرار شده است مثلاً احادیث 1 و 2 در كتاب الايمان متن یکسانی دارند و هردو به ابوهریره ختم می‌شوند ولی بقیه راویان در سلسله سند با هم تفاوت دارند.
    21. گاهی در ذکر شرط حدیث از عبارات مشابهی استفاده شده است مثلاً در حدیث 18 به‌جای ذکر «هذا حديث صحيح علی شرط مسلم و لم یخرجاه» عبارت «قد احتج مسلم بصالح بن أبی صالح السمان» به کار رفته است.
    22. بعضی جاها حدیث صحیح الإسناد دانسته شده است و احتجاج بیان می‌شود مثلاً در حدیث 4 می‌گوید: «و اتفقنا جميعاً علی الإحتجاج بحديث اللیث بن سعد عن عیاش بن عباس القتبانی؛ و هذا إسناد مصری صحيح و لا يحفظ له».
    23. گاهی احادیث مدنظر حاکم با عنوان «حدیث صحیح» ذکر شده است مثلاً در حدیث 8 یا 20 و....
    24. در انتهای بعضی احادیث مانند حدیث 8316 (موجود در جلد 8) هیچ نظری نسبت به آن وجود ندارد و شروط و شواهد بیان نمی‌شود.
    25. در برخی جاها، حدیثی از بخاری و مسلم با اضافات آمده و گفته شده که او بر طرف حدیث اتفاق کرده است ولی در آخر بیان می‌شود که ادامه حدیث نیز بنا بر شرط اوست.
    26. گاهی حدیث با کمی تفاوت نسبت به روایات بخاری و مسلم یا یکی از آن دو آمده است و بیان می‌شود که آنان به چه شکلی روایت کرده‌اند و در آخر بیان می‌گردد که بر شرط آن‌ها و یا صحیح است مثل حدیث 22 در صفت مسلم و مؤمن.
    27. گاه ذکر می‌شود که اصحاب حدیث در روایت فلان راوی اتفاق کرده‌اند ولی حدیثی را که حاکم از آن راوی نقل کرده، روایت نکرده‌اند مثل حدیث 26.
    28. گاه احادیث با متن متفاوت ذکر می‌شوند که در معنا مشترکند مثلاً احادیث باب‌های «تفترق امتی علی ثلاث و سبعین فرقه» و «لیس المؤمن بالطعان و لا اللعان و لا الفاحش و لا البذی» در کتاب الایمان.
    29. در برخی از موارد، فقط شاهدی در ذکر حدیث آمده است و شرط ذکر آن بیان نمی‌شود.
    30. در احادیث تکراری و یا مشابه معنایی و الفاظی بعد از ذکر آخرین حدیث یا یکی از آن‌ها، شرط بیان می‌شود.
    31. گاه در صحت ادعا حدیث بعدی شاهد حدیث قبلی می‌شود که در این صورت در پایان حدیث بعدی، توضیحی نمی‌آید مثلاً حدیث 53 و قبل از آن.
    32. گاه دو حدیث از یک راوی (غیر از صحابی) نقل می‌شود و در یکی از آن‌ها شرط ذکر می‌شود و در دومی از تکرار پرهیز شده است و به‌جای توضیح تکراری، دومی به اولی ارجاع داده می‌شود.
    33. گاه به توضیح درباره راویان و رجال حدیث پرداخته می‌شود مثل حدیث 65.
    34. گاه برای توضیح در شخصیت یک راوی به بخش دیگری از کتاب که در آنجا توضیحات لازم داده شده، ارجاع می‌شود.
    35. گاه حدیثی می‌آید و می‌گوید که بخاری و مسلم آن را مختصر آورده‌اند.
    36. بعضی عنوان باب‌ها متن حدیث اول باب است و گاه بخشی از حدیث اول باب، عنوان آن باب شده است.
    37. گاه در چند حدیث، باهم نظر داده شده مثلاً احادیث 123 تا 124.
    38. گاه در حدیث بعدی بدون آوردن متن آن، سند دیگری برایش ذکر می‌شود.
    39. در برخی موارد، برای احادیث مشترک متنی، نسبت به یکی از آن‌ها شرط ذکر می‌شود و بقیه به استناد شرط اول رها شده است یا در مورد راویانشان توضیح می‌آید.
    40. گاهی پس از ذکر حدیث، فقط اشاره می‌شود که روایت در کدام کتاب موجود است و توضیحی درباره‌اش نمی‌آید مثل حدیث 4808.
    41. در برخی موارد توضیحات فقه‌الحدیثی نیز داریم مثل روایت 4809 و گاه زمان دریافت آن نیز ذکر می‌شود مانند حدیث 4799 و گاه شهر دریافت حدیث نیز ذکر می‌شود مانند حدیث 2150.
    42. احادیث، معمولاً به هشت یا نه واسطه به پیامبر(ص) می‌رسد و در برخی احادیث بعد از ذکر شرط حدیث، اشاره می‌شود که مثلاً علمای فلان شهر نسبت به آن احتجاج کرده‌اند.
    43. مجموعه کاملی از روایات فضیلت علی(ع) و اهل‎‌بیت آن حضرت در کتاب آمده و به صحت آن‌ها تصریح شده است.[۵]

    وضعیت کتاب

    صفحات 181 تا 198 از جلد اول کتاب حاوی رونوشت تصاویری از نسخه‌های خطی کتاب است. حاکم نیشابوری، تألیف کتاب را در 372ق، به درخواست جماعتی از مردم آغاز کرد.[۶] به حاکم نیشابوری نسبت تشیع داده‌اند. بی‌شک دلیل این نسبت‎ها تألیف کتاب «المستدرك علی الصحيحین» است. مثلاً ابن طاهر می‌نویسد: حاکم نیشابوری در باطن تعصب شدیدی نسبت به شیعه دارد ولی در ظاهر، خود را پیرو اهل سنت نشان می‌دهد. وی درباره معاویه و خانواده او غلو می‌کند و بد آن‌ها را می‌گوید.[۷]

    پانویس

    1. ر.ک: حاج منوچهری، فرامرز، ج20، ص37-38
    2. ر.ک: قاسمی حامد، مرتضی، ص51
    3. ر.ک: همان، ص44
    4. ر.ک: همان، ص48
    5. ر.ک: همان، ص49-53
    6. ر.ک: همان، ص45
    7. ر.ک: همان، ص48

    منابع مقاله

    1. قاسمی حامد، مرتضی، نگرشی بر کتاب «المستدرك علی الصحيحین» با نگاهی به زندگی و آراء «حاکم نیشابوری»، نشریه مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی، پاییز 1387، شماره 13؛ درج در پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز).
    2. حاج منوچهری، فرامرز، دائرة‎المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة‎المعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، 1391.


    وابسته‌ها