النبوات

    از ویکی‌نور
    النبوات
    النبوات
    پدیدآورانابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم (نویسنده) طویان، عبدالعزیز (محقق)
    عنوان‌های دیگرکتاب النبوات
    ناشرأضواء السلف
    مکان نشرعربستان - رياض
    چاپ1
    شابک9960-02-126-2
    موضوعمعجزه (اسلام) نبوت
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏220‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ن‎‏2
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    النبوات، اثر تقی‌الدین ابوالعباس احمد بن تیمیه (متوفی 728ق)، کتابی است پیرامون نبوت و پیامبری و معجزات پیامبران که با تحقیق عبدالعزیز بن صالح طویان، چاپ و عرضه شده است.

    برخی در نسبت این کتاب به ابن تیمیه تشکیک کرده‌اند، اما سیاق و روش نگارش، دقیقا همان روش ابن تیمیه است. این کتاب در حقیقت پاسخ به اشکالات اشاعره است که به‌زعم او از مخالفان می‌باشند. او در این کتاب بسیار به ابوالحسن اشعری، باقلانی، جوینی و غزالی حمله می‌کند و تلاش می‌کند که این افراد را در زمره مخالفان سلف قرار دهد[۱].

    هدف اصلی مؤلف از نگارش کتاب، بیان روش صحیح در اثبات پیامبری است.[۲].

    ساختار

    کتاب با مقدمه مفصلی از محقق آغاز و مطالب در فصول متعدد و مختلف، در دو جلد، تنظیم شده است.

    گزارش محتوا

    مقدمه دارای دو مبحث می‌باشد. در مبحث نخست، در ضمن هشت مطلب، به موضوع و محتوای کتاب اشاره گردیده و در مبحث دوم، زندگی مفصلی از نویسنده، ارائه گردیده است.[۳].

    نویسنده در ابتدا، به بیان مفهوم «خارق‎العاده» پرداخته است. سخن در این بخش، بیان مفهوم و مقصود از خرق عادت است. ابن تیمیه از به‌کارگیری لفظ معجزه برای اعمال خارق‎العاده‌ای که از پیامبران صادر می‌شود ابا داشت؛ ازاین‌رو در ابتدای کتابش به نقد بحث عادت بشر و خرق عادت می‌پردازد. او می‌گوید: آیتی که پیامبر ارائه می‌کند باید خارق عادت باشد؛ به این معنا که نباید امری عادی و معمولی برای بشر باشد. این آیه نباید اختصاص به پیامبر داشته باشد و هر خارق‎العاده‌ای آیت نیست؛ به این معنا که برخی کارها برای برخی افراد معتاد و طبیعی است، اگرچه برای برخی دیگر غیر معمولی و غیر عادت است. همان گونه که کارهای پزشکان، فقیهان و ادیبان برای صنف خودشان معتاد است و خارق‎العاده به حساب نمی‌آید[۴].

    در فصل دوم، استعمال کلمه خارق‎العاده در قرآن کریم و روایات بررسی شده است. نویسنده، معتقد است که در قرآن ذکری از خارق‎العاده نیامده است و حتی کلمه معجزه هم نیامده است و تنها سخن از آیات به میان می‌آید. همچنین در شرط معجزات گفته است که تنها کسی که قادر به انجام آن است خدا است و حتی جن و انس و ملائکه هم نباید قادر به انجام آن باشند؛ مانند زنده کردن مردگان و تبدیل عصا به مار و امثال ذلک. اما اگر این دسته از کارها از کارهایی باشد که بشر مثل آن را انجام می‌دهد، مانند اینکه کسی از شرق به غرب طی ‎الارض کند، در این خصوص دو نظر وجود دارد: برخی معتقدند که این کارها می‌توانند در جرگه معجزات درآیند و قول دیگر این است که خداوند به انجام این‌گونه کارها قدرت داده است؛ به اینکه به او قدرت بیش از اندازه بشر بدهد[۵].

    در فصل سوم، به بررسی امکان ظهور معجزات به دست دروغ‎گو پرداخته شده و دلایل نفی آن توسط اشاعره بیان گردیده است. مؤلف برای نمونه از اشعری نقل می‌کند که آنها می‌گویند: «بر خدا جایز است که معجزات را از دست دروغ‎گویان صادر کند». این سخن متناقض است؛ چراکه قدرت دادن خدا به این‌گونه افراد به معنای راست‌گو دانسته شدن آنها توسط مردم و از لوازم آن است؛ مثل این می‌ماند که خداوند افعالی که نشانگر عالم بودن کسی است، از انسانی صادر کند که جاهل است و صدور این‌گونه افعال اگر باعث اغرای به جهل باشد بر خداوند لازم است که آن قدرت را ندهد و همچنین محال است که این‌گونه افعال از خداوند صادر شود. ابن تیمیه می‌گوید: این سخن صحیح است که اگر نشانه صدق باشد، محال است که وجود داشته باشد و آنچه ممتنع است، غیر مقدور است و واجب است که بر دست دروغ‎گویان ظاهر نشود؛ چراکه نشانه صدق آنها خواهد بود. اما باید سؤال شود که چگونه این مسئله، دلیل صدق می‌شود؟ درحالی‌که امری حادث و مقدور است و هر مقدوری در نزد شما امکان وقوع دارد، هرچند که فسادی در آن باشد[۶].

    در فصل چهارم، به شرط خارقالعاده بودن در نزد ابن تیمیه پرداخته شده است و شرط آن خرق عادت کسی که معتقد به پیامبری است باشد؛ پس لازم نیست که خرق عادت تکذیب‎کنندگان و یا مشککین باشد. در اینجا باید گفت که کارهای مردم هیچ‎گاه ملاک برای خارق‎العاده بودن و یا نبودن نیست، بلکه در صورت صحت مفهوم خارق‎العاده، می‌بایست خارق‎العاده قوانین عادی طبیعت باشد[۷].

    در فصل پنجم، بحث از نفی ادعای پیامبری در هنگام معجزه می‌باشد. ابن تیمیه می‌گوید: کسی که معتقد است پیامبر در حین انجام معجزه باید ادعای نبوت داشته باشد، غلط فاحشی مرتکب شده است. ایشان می‌گوید: کسانی که معتقدند معجزه‌ها باید به‌همراه دعوی نبوت باشد و به‌وسیله آن معجزه، خود را موجه کرده و به آن تحدی کند، دچار اشتباه فاحشی شده‌اند.

    وی می‌گوید: برخی در شرایط معجزه چهار وجه را ذکر کرده‌اند:

    1. اینکه تنها خدا قادر به انجام آن باشد؛
    2. آن کار باید خارق‎العاده بوده و حتی آن امر، عادت را نقض کند و اگر این‌گونه نباشد، معجزه نخواهد بود؛
    3. غیر از پیامبر نتواند آن کار را به صورتی که پیامبر انجام داده، انجام دهد؛
    4. باید امر واقعی در حین تحدی نبوت باشد و اینکه آن را آیه‌ای برای صدق دعوی خود بداند و مدعی باشد که دیگران قادر به آوردن آن نیستند[۸].

    از جمله نقدهایی که ابن تیمیه بر نظرات فوق وارد کرده، مربوط به مورد دوم است که سخن از خارق‎العاده بودن، بود که به نظر وی چنین چیزی اصلا حقیقتی ندارد و بسیاری از طرف‎داران این نظریه نیز دیگر به آن ملتزم نیستند؛ چراکه آنها تفاوتی بین امری که خارق‎العاده است با غیر آن ارائه نکرده‌اند. بر این اساس آنها می‌گویند که معجزه لازم نیست خرق عادت تمام بشر باشد، بلکه آنچه اموری عادی برای ساحران و کاهنان است و معارضی ندارد، می‌تواند خارق‎العاده برای غیر آن باشد. همچنین اموری که برای انسان‌های شجاع و صاحبان حرفه معمولی است، می‌تواند برای دیگران خرق عادت باشد. این افراد، اموری را که خداوند به برخی از افراد داده است، جزو امور خارق‎العاده قرار نمی‌دهند و اموری مانند کهانت و سحر را به شرط نداشتن هماورد در زمره امور خارق‎العاده قرار می‌دهند[۹].

    اما اینکه می‌گوید: باید دعوی نبوت نیز داشته باشد، امری نادرست است. آنها با این قول می‌خواهند تفاوت معجزه را با کرامت مشخص کنند؛ اما این شرطی باطل است؛ آنچه صحیح است این است که آیات پیامبران، آیات (معجزه) است، حتی اگر سخنی از تحدی به میان نیاورده باشند و آنها دلایلی بر صدق نبوت و صدق مخبر است..[۱۰].

    در فصل ششم، بحث از متهم نمودن اشاعره به مساوی دانستن ساحر و پیامبر است. اشاعره ویژگی خاصی برای آیات انبیا مشخص نکرده و آنها را با سحر و کهانت در این ردیف قرار داده‌اند[۱۱].

    فصل هفتم، درباره برگزیدن دیدگاه فلاسفه بر متکلمان است. ابن تیمیه می‌گوید: از دید این افراد فرقی بین پیامبر صادق و پیشگوی دروغ‎گو وجود ندارد؛ به این معنا که چه از جهت خود شخص و چه از جهت آنچه به آن دعوت می‌کند و چه آیاتی که ارائه می‌کند، تفاوتی بین پیامبر و پیشگو وجود ندارد؛ چراکه آنها شرط پیامبری را اقرار شخص از درون به خالق می‌دانند و این مسئله‌ای است که در همه خلایق موجود است. در این میان، فلاسفه دیدگاه بهتری دارند؛ چراکه می‌گویند: نبی باید بدون تعلم عالم باشد و بتواند به‌صورت غیر طبیعی تأثیر بگذارد. فلاسفه بین ساحر و پیامبر تفاوت قائل بوده و معتقدند که پیامبر در صدد ایجاد عدل و قسط است؛ حال آنکه ساحر این‌گونه نیست[۱۲].

    سایر مباحث و موضوعات کتاب عبارتند از: تناقض‎گویی در معنای خرق عادت؛ خدا این افعال را برحسب غایت خاصی انجام می‌دهد؛ خرق عادت در برخی احوال جایز است؛ زندیق خواندن علمای کلام؛ مساوی بودن تعریف ابن تیمیه از آیات با تعریف علمای دیگر از خوارق عادت و تفاوت انبیا با دیگر انسان‌ها[۱۳].

    وضعیت کتاب

    فهارس کتاب در انتهای جلد دوم آمده است که عبارتند از فهرست‎های: آیات؛ احادیث؛ آثار و موضوعات.

    پاورقی‎‎ها توسط محقق نوشته شده و در آنها علاوه بر ذکر منابع و اشاره به اختلاف نسخ، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: نوری، محمدجعفر
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: مقدمه، ج1، ص117
    4. ر.ک: نوری، محمدجعفر
    5. ر.ک: همان
    6. ر.ک: همان
    7. ر.ک: همان
    8. ر.ک: همان
    9. ر.ک: همان
    10. ر.ک: همان
    11. ر.ک: همان
    12. ر.ک: همان
    13. ر.ک: همان

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. نوری، محمدجعفر، «بررسی کتاب نبوات ابن تیمیه»، برگرفته از سایت «نیستان ادیان و مذاهب»

    وابسته‌ها