تاريخ ابن قاضي شهبة

    از ویکی‌نور
    ‏تاريخ ابن قاضي شهبة
    تاريخ ابن قاضي شهبة
    پدیدآورانابن قاضی شهبه، ابوبکر بن احمد (نويسنده) درویش، عدنان (محقق و معلق)
    عنوان‌های دیگراعلام بتاريخ أهل الإسلام
    ناشرالمعهد العلمي الفرنسي للدراسات العربية
    مکان نشرسوريه - دمشق
    سال نشر1994م , 1418ق؛ 1977م
    موضوعاسلام - تاريخ - سال شمار، اسلام -- سرگذشت‌نامه، دمشق - سرگذشت‌نامه، کشورهاي اسلامى - تاريخ - سال شمار
    زبانعربی
    تعداد جلد4
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏الف‎‏27‎‏ ‎‏الف‎‏6 35/63 ‏DS‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تاريخ ابن قاضي شهبة، اثر تقی‌الدین ابوبکر بن احمد بن قاضی شهبه اسدی دمشقی (779-851 ه‍. / 1377-1448 م.)، کتابی است در چهار جلد به زبان عربی با موضوع تاریخ و به‌طور خاص، تاریخ دمشق. نسخه خطی این اثر دو جلد بوده که محقق به علت تقسیم حجمش، هر جلد را در دو جلد ذکر کرده که مجموعاً چهار جلد شده است.

    این اثر را می‌توان تلخیص ابن قاضی شهبه از کتاب تاریخ کبیرش دانست. وی در نگارش تاریخ کبیر از کتاب‌های پیشینیانش از مورخان شام مانند ذهبی و برزالی و ابن کثیر و دیگران، استفاده کرده است. ابن شهبه در این مختصر، بر مشهور از حوادث و تراجم مختصر اعیان بسنده می‌کند. حوادث هر سال را مجموعاً ذکر می‌کند و سپس وفیات را مانند ذهبی بر اساس حروف الفبایی تنظیم می‌کند که دسترسی به آن آسان باشد. اثر حاضر با تحقیق عدنان درویش به چاپ رسیده است.

    ساختار

    کتاب، چهار جلد دارد. جلد اول حاوی مقدمه مفصلی از محقق و محتوای مطالب است و سایر مجلدات در ادامه محتوای مطالب، به ترتیب سال.

    گزارش محتوا

    جلد اول کتاب از سال 741 تا 750 هجری مطابق با 1340 تا 1349 میلادی را شرح می‌دهد. جلد دوم، بیانگر حوادث سال‌های 751 تا 780 قمری مطابق با 1350 تا 1378 میلادی است. سومین جلد درباره حوادث سال‌های 781 تا 800 قمری بحث می‌کند که مطابق است با 1379 تا 1397 میلادی. چهارمین و آخرین جلد کتاب هم مربوط است به ذکر حوادث و تاریخ میان سال‌های 801 تا 808 قمری مطابق با 1398 تا 1405 میلادی.

    محقق در مقدمه می‌نویسد: این اثر تلخیص ابن قاضی شهبه است از کتاب تاریخ کبیرش. وی در نگارش تاریخ کبیر از کتاب‌های پیشینیانش از مورخان شام مانند ذهبی و برزالی و ابن کثیر و حسینی و دیگران استفاده کرده است. بدر محمد، فرزند مؤلف در هنگام ذکر مؤلفات وی، «ذیل بر تاریخ ابن کثیر و غیره» را ذکر می‌کند و درباره آن می‌نویسد که کتابی بوده در 5 جلد ضخیم تا سال 810 هجری. وی می‌نویسد: مؤلف، کتاب‌های دیگری نیز تا زمان وفاتش دراین‌ارتباط نگاشت ولی پس از وفاتش از بین رفت و آنها را نیافتیم. به‌هرحال، فرزند نویسنده متذکر می‌شود که پدرش کتاب ذیل مذکور را در دو جلد تا سال 808 خلاصه کرده است و به این که این کتاب‌ها در میان مردم پخش و نشر شود، رضایت داشته است.[۱]

    محقق کتاب پس از مشورت با استادش نیکیتا ایلیسیف، به علت ضخامت حجم کتاب، آن دو جلد را در چهار جلد ارائه داده است؛ یعنی هر جلد را در دو جلد که ماحصل مطالب تاریخ سال‌های مربوط به هرکدام در بالا ذکر شد.[۲]

    نویسنده کتاب، در جلد اول پیش از شروع به ذکر مطالب پس از حمد الهی و ذکر فواید علم تاریخ و... می‌نویسد: علما رضی‌الله‌عنهم، کتاب‌های بسیارِ مبسوط و مختصری در تاریخ نگاشته‌اند. اما بسیاری از آنان مانند تاریخ طبری یا مروج الذهب مسعودی یا کامل ابن اثیر، تنها بر ذکر حوادث بسنده کرده‌اند و متعرض وفیات نشده‌اند و اگر هم گاهی در این کتاب‌ها ذکری از وفیات شده، خالی از مناقب و محاسن است. بسیاری دیگر از کتاب‌های تاریخ مانند تاریخ نیشابور حاکم ابوعبدالله و تاریخ بغداد ابوبکر خطیب یا ذیل سمعانی یا محب‌الدین نجار بر تاریخ بغداد خطیب یا کتابی مانند تاریخ دمشق ابن عساکر یا تاریخ مصر ابن یونس، هم هستند که تنها به ذکر وفیات پرداخته‌‌اند و متعرض ذکر حوادث نشده‌اند. درعین‌حال، با وجود اهمیت هر دو نوع از کتاب‌ها، فایده با جمع میان هر دو جانب مذکور (حوادث و وفیات) تمام می‌شود. گروهی از حافظان میان این دو جهت جمع کرده‌اند؛ مانند ابوالفرج بن جوزی در «المنتظم» و شیخ شهاب‌الدین ابوشامه در «الروضتین في أخبار الدولتین النورية و الصلاحية» یا ذیل بر کتاب مذکور. از دیگر کسانی که جمع میان ذکر حوادث و وفیات در کتاب‌های تاریخشان کرده‌اند، شمس‌الدین ذهبی در «تاریخ اسلام» است. او کتاب مختصر «العبر» را هم دارد ولی غالب در آن ذکر وفیات است. همچنین عمادالدین ابن کثیر در «البداية و النهاية» هم این کار را کرده است. این کتاب به خوبی درباره سیره نبوی(ص) صحبت کرده است ولی برخی از علما را از قلم انداخته است و گاه، کسانی را از قلم انداخته که ذکرشان از کسانی که در کتابش آورده، اولویت داشته است. همچنین در برخی موارد، دچار اطناب خسته‌کننده در نوشتن توسط وی هستیم.

    وی متذکر می‌شود که: اعتماد در نقل تواریخ در بلاد آنان بر سه شخص برزالی و ذهبی و ابن کثیر بوده است. سپس درباره تاریخ برزالی می‌نویسد که وی تا سال 738ق را ذکر کرده و در سال بعدش از دنیا رفته است. پس از وی شیخ تقی‌الدین بن رافع ذیل تاریخ وی را نگاشته و تا 774ق را ادامه داده است. نویسنده در مقدمه درباره ذهبی هم متذکر می‌شود که او نیز در تاریخ اسلامش تا پایان سال 700ق را متذکر می‌شود و در «العبر» تا سال 740ق را هم می‌آورد. سید شمس‌الدین حسینی، در ذیل «العبر» تا سال 762ق را هم تکمیل می‌کند. مشهور از تاریخ ابن کثیر هم تا پایان سال 738ق است. شیخ عمادالدین پس‌ازآن، حوادثی را نگاشت که برخی وفیات تا قبل از وفات خودش را در بر داشت.[۳]

    ازآنجایی‌که از سال 741 هجری، کتاب مناسبی وجود نداشته که جامع میان ذکر حوادث و وفیات باشد، حافظ شهاب‌الدین ابوالعباس احمد بن حجی در کتابش ذیلی را از اول این سال شروع کرد و غالب وفیات و حوادث اهل دیارش را ذکر کرد. او هر شهری و حوادث و وفیات مربوط به آن را ذکر کرد و این امر تا هفت سال ادامه داشت. سپس از اول سال 769 هجری شروع به نگارش کرد و این امر تا ذی‌القعده سال 775 ادامه یافت و دلیل توقف آن مریضی منجر به موت او بود. به‌هرحال سال 775ق از دست رفته است. ابوالعباس احمد بن حجی، به نویسنده کتاب حاضر (ابن قاضی شهبه)، وصیت می‌کند که شکاف حاصل در نگارش وقایع از سال 748 تا سال 768 را جبران کند. ابن قاضی شهبه وقتی تصمیم به نگارش چیزی می‌کند که ابوالعباس به وی وصیت کرده با این امر مواجه می‌شود که ابوالعباس بسیاری از وفیات و حوادث را از دست داده و اکثر موارد مذکورش متعلق به غیر دمشق است. وی پس از استخاره درباره این امر، ذیلی طولانی بر شیوه تاریخ شیخ می‌نویسد و کلام را درباره آن بسط می‌دهد که به پنج جلد بزرگ می‌انجامد. وی به استطراد اشیای نیک و شهرت نَسَبی مردمان و... هم می‌پردازد و مثلاً اگر کسی از آبا و اجداد شخصی که ذکر می‌کند، از نیکان بوده باشد، ترجمه وی را هم ذکر می‌نماید.[۴]

    ابن قاضی شهبه، سپس با استخاره مجدد تصمیم بر تلخیص کتاب فوق می‌گیرد که به لحاظ حجمی به‌اندازه یک‌سوم آن است. وی در این مختصر، بر مشهور از حوادث و تراجم مختصر اعیان بسنده می‌کند. حوادث هر سال را مجموعاً ذکر می‌کند و سپس وفیات را مانند ذهبی بر اساس حروف الفبایی تنظیم می‌کند که دسترسی به آن آسان باشد.[۵] کتاب پیش رو، همین مختصر است.

    وضعیت کتاب

    در صفحه 37 از مقدمه محقق بر جلد اول کتاب، روایت ابن قاضی شهبه از فقه شافعی در جدولی ذکر شده است. سپس تا صفحه 53 اثر، ترجمه مختصری از هرکدام از آنها ارائه شده است. صفحه 55 کتاب، حاوی رونوشت یک صفحه از نسخه خطی برلین است.

    محقق پس از جستجو به چهار نسخه خطی از کتاب دست یافته است: نسخه مربوط به کتابخانه اسعد افندی در استانبول به شماره 2345 که در کتاب با علامت اختصاری (مو) مشخص شده است. نسخه موجود در کتابخانه ملی (دارالکتب الوطنیه) پاریس در دو جلد به شماره‌های 1598 و 1599 که با علامت اختصاری (س 1) در کتاب نشان داده شده است. نسخه موجود در کتابخانه عارف حکمت در مدینه منوره به شماره 95 تاریخ که در کتاب با علامت اختصاری(ع) مشخص شده است. و نسخه دیگری از کتابخانه ملی پاریس در یک جلد به شماره 1600 که با علامت اختصاری (س 2) در کتاب به آن اشاره شده است.[۶]

    صفحات 63 تا 68 از مقدمه محقق در جلد اول کتاب، حاوی رونوشت نسخه خطی کتابخانه اسعد افندی است. در صفحات 75 تا 83 همین جلد، رونوشتی از نسخه اول خطی کتاب مربوط به کتابخانه ملی پاریس ذکر شده است. صفحات 89 تا 94 رونوشت نسخه کتابخانه عارف حکمت را در بر دارد و صفحه 99 تا 102، رونوشت نسخه دوم کتابخانه ملی پاریس را.

    عدنان درویش در تحقیق و نگارش این اثر، از استادش نیکیتا ایلیسیف بهره برده و استادش رضایت داده که وی متنی از این اثر به‌عنوان ماده درسی استخراج کند.[۷]

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه محقق کتاب، ج1، ص7
    2. ر.ک: همان، ص7-8
    3. ر.ک: مقدمه نویسنده کتاب، ج1، ص107-110
    4. ر.ک: همان، ص110-111
    5. ر.ک: همان، ص111-112
    6. ر.ک: ج1، مقدمه محقق، ص57
    7. ر.ک: همان، ص7

    منابع مقاله

    مقدمه‌ و متن کتاب.


    وابسته‌ها