ترجمه روزنامه‌جات هندوستان (راجع به روس و انگليس)

    از ویکی‌نور
    ‏ترجمه روزنامه‌جات هندوستان (راجع به روس و انگليس)
    ترجمه روزنامه‌جات هندوستان (راجع به روس و انگليس)
    پدیدآورانحسینی اشکوری، صادق (گردآورنده)
    عنوان‌های دیگرترجمه روزنامجات ھندوستان (راجع به روس و انگليس)
    ناشرمجمع ذخائر اسلامى مؤسسه تاريخ علم و فرهنگ
    مکان نشرایران - قم
    سال نشرمجلد1: 1392ش , 2013م,
    شابک978-964-988 -537 -7
    موضوعمطبوعات و سياست - ھند - تاريخ

    مطبوعات - هندی

    روزنامه‌های هندی (ت. ج.)
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    ترجمه روزنامه‌جات هند (راجع به روس و انگلیس)، به قلم سید حسین شیرازی، معروف به مترجم هندی (مترجم دربار ظل‌السلطان)، مجموعه‌ای از مکتوبات روزنامه‌های هند و مواضع و فعالیت‎های دو کشور روسیه و انگلستان در مقطع استعمار هندوستان است. این اثر به کوشش سید صادق حسینی اشکوری تهیه شده است.

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر مقدمه محقق و گزارشات تاریخی - سیاسی است که با ذکر نام روزنامه به شیوه داستان‌وار نقل شده است.

    گزارش محتوا

    این اثر با مقدمه محقق اثر در معرفی «ترجمه روزنامه‌جات هندوستان» آغاز شده است. محقق توضیح داده که این کتاب به بهانه همایش بین‌المللی میراث مشترک ایران و هند به‌همراه سیزده جلد دیگر منتشر شده است. پیش‌ازاین، کل این مجموعه در سال 1384ش، توسط گروه فنی مجمع ذخائر اسلامی قم، عکس‎برداری دیجیتال شد و سپس بخش فهرست‌نشده آن در قالب سه مجلد جداگانه به چاپ رسیده بود. وی همچنین افزوده است که اکثر نسخه‌های انتخاب‌شده در عصر مسعودمیرزا ظل‌السلطان، فرزند ارشد ناصرالدین شاه قاجار (درگذشته 1336ق) از روی روزنامه‌های منتشرشده در هندوستان ترجمه شده است.[۱]‎.

    پس از آن، هریک از چهارده نسخه خطی در چند سطر به‌اختصار معرفی شده است.

    پیش از آغاز متن اثر، صفحه‌ای وجود دارد که در آن عبارت آغازین و انجامین نسخه و نیز خط، تعداد سطرها، نوع کاغذ و جلد آن معرفی شده است.[۲]‎.

    اولین مطلب کتاب از روزنامه کوه نور به تاریخ بیست‌ویکم آوریل، مطابق ششم رجب نقل شده است: «با این تعجیلی که دولتین روس و انگلیس برای خود تهیه و تدارک جنگ می‌دیدند، مقارن آن گمان صلح بینهما نیز می‌رفت». سپس به حمایت از انگلیس، کشور مطبوعش را طرف‎دار صلح و دوست‌دار نوع بشر دانسته است: «از نامه و پیام و تدارکات جنگ و گفتگو و مباحثات روس و انگلیس نتیجه‌ای جز صلح یا جنگ چیزی فهمیده نمی‌شد، اما دولت انگلیس محض دوستی و محبتی که به کافه نوع بشر دارد و همیشه طالب صلح است، حتی‌الامکان مایل به جنگ نیست»[۳]‎؛ همان ‎گونه که دولت روس را ضد بشریت دانسته است: «دولت روس هنوز این صفت و فخریه خداداد دولت انگلیس حاصل ننموده، همچه معلوم می‌شود که تخت و تاج روس برای دشمنی با نوع بشر ساخته شده است»[۴]‎.

    در بخش دیگری از صفحات کتاب در ذیل عنوان «روس و انگلیس»، به نقل از روزنامه مذکور به تاریخ بیست‌وسوم آوریل چنین می‌خوانیم: «ما در نمره بیست‌ویکم آوریل خود مختصری درباره اضطراب حالت آسیای وسطی ذکر نمودیم و صلح یا جنگ دولتین روس و انگلیس را به‌طور پرده تیاتر نشان دادیم». سپس مجدداً با طرح این سؤال که «هرگاه صلح بشود چگونه خواهد شد»، به بررسی این موضوع پرداخته و با توجه به پیشینه روابط خصمانه گذشته، صلح دو دولت مذکور را متزلزل ارزیابی می‌کند: «عقیده ما بر این است که درهرحال صلح نخواهد شد. اگر موقع صلح در پیش آید برای آینده همچه اطمینانی نمی‌توان داشت که جنگ واقع نشود...»[۵]‎ و صلح را محملی برای تهیه تدارکات و حمله قشون روس می‌داند: «چه، احتمال کلی می‌دهد که روس همین مصالحه و مهلت را غنیمت شمرده، پس از اینکه راه خود را ساخت و استعداد و تدارکات او کامل شد به نظر می‌آید که فوراً سیل ‎بنیان‌کن قشون او قلعه هرات را فرو خواهد گرفت»[۶]‎.

    کمیسیون سرحدات، عنوان دیگری است که در ذیل آن به موضوع سرحدات افغانستان و نزاع دو کشور مذکور در این رابطه پرداخته شده است. در بخشی از این مطالب چنین می‌خوانیم: «دولت انگلیس البته این مسئله را خاطرنشین خود بنماید و واجب است رعب و سطوت خود را بر تمام فرق مقیمه در آسیای وسطی و افغانستان ظاهر سازد تا بدانند فقط دولت روس قوی نیست»[۷]‎.

    اگرچه بیشتر صفحات کتاب را موضوعات سیاسی، پوشش داده است، اما گاه قلم نویسنده به تعریف آداب و رسوم مردم مایل شده است: «ایرانیان تقریباً ساعت چهار و پنج از شب غذا می‌خورند. اهل ایران غذاهای لذیذ بسیار خوبی می‌خورند. حقیقت غذاهای فرنگستان را به‌هیچ‎وجه تعریف نمی‌توان کرد. حلویات ایران الحق خیلی تعریف دارد...»[۸]‎.

    در بخش دیگری از کتاب به روابط ایران و انگلستان توجه شده است. در ابتدای این قسمت توصیفات فلاکت‌باری از لشکر ایران شده و به استهزاء گرفته شده است: «الحق لشکر ایران بسیار بدبخت و کم‎طالع می‌باشند و به‌قدری مواجب آنها کم است که به سایر صنایع مختلفه معیشت خود را می‌گذرانند؛ مثلاً هریک از آنها که قوه و قدرت او در کار و فعله‌گی و مزدوری زیادتر باشد، روزگار او بهتر و معیشت او به‌سهولت می‌گذرد. اگرچه اظهار این مطلب فضولی است، آنکه بگویم افواج ایران به‌هیچ‎وجه وقار و سکینه ندارند. علاوه بر آن وطن‌پرستی را هم ندارند. برخلاف افاغنه که همه مردمان وطن‌پرست متعصبی می‌باشند. لشکر ایران به‌قدر خردلی شجاعت و دلیری ندارند»[۹]‎،[۱۰]

    در بخش انتهایی کتاب از ایوب خان به‌عنوان محبوب القلوب افاغنه یاد شده است. نویسنده از کاهش نفوذ انگلیس نگران بوده، می‌نویسد: «یک زمانی بود ولو آنکه آن وقت مدت‎هاست که منقضی شده است که یک اشاره ما در نزد سلاطین آسیایی مانند حکم محکم نافذی بود؛ لیکن از بدبختی، آن زمانه منقضی شد؛ به‌خصوص در مملکت ایران که ماها را به‌منزله یک تاجر و خریدار تریاک و فروشنده کبریت و... قرار داده‌اند»[۱۱]‎.

    در آخرین فقرات کتاب به جایگاه پول نقد در دربار ایران و تدبیر خرید ایوب خان مطرح شده است: «حالا این تدبیر باقی است که به‌طوری‌که هست ماها ایوب خان را از محبس ایران بخریم، به ممالک محروسه خود بیاوریم؛ زیراکه در دربار پادشاه ایران، پول نقد خیلی قرب و منزلت دارد. اگرچه در این فقره قدری خفت و عجز ما ظاهر خواهد شد، لیکن تا یک مدت متمادی از هنگامه و بلیه عظیمی آسوده می‌شویم؛ یعنی قدری جنگ روس به‌طول می‌انجامد»[۱۲]‎.

    وضعیت کتاب

    متن کتاب، تصویر از نسخه خطی و فاقد فهرست و پانوشت است. این نسخه به خط شکسته نستعلیق زیبایی نگارش شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها