تيسير التفسير

    از ویکی‌نور
    ‏تيسير التفسير
    تيسير التفسير
    پدیدآوراناطفیش، محمد بن یوسف (نويسنده) طلاي، ابراهیم بن محمد (محقق)
    سال نشرمجلد1 الی مجلد4= 1425ق, مجلد5 الی مجلد 12= 1427ق,
    موضوعتفاسير - قرن 14 تفاسير اهل سنت - قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد12
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏98‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏6‎‏ت‎‏9‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تيسير التفسير، اثر محمد بن یوسف اطفیش (متوفی 1332/1914م)، اثری تفسیری است در 12 جلد به زبان عربی با موضوع تفسیر و علوم قرآن. شیخ ابراهیم بن محمد طلای به کمک جمعی از اساتید، به تحقیق و تصحیح این اثر پرداخته‌اند. تراجم و تخریج احادیث، توسط کروم احمد و بازین عمر انجام شده و فهرست‌بندی و امور چاپ، توسط مصطفی اشریفی و محمد بباعمی.

    ساختار

    کتاب دارای 12 جلد است. جلد اول دارای مقدمه محقق و تفسیر سوره حمد و البقره تا آیه 203 است. تفیسر سایر آیات و سور در سایر مجلدات دنبال می‌شود.

    گزارش محتوا

    نویسنده در مقدمه‌اش بر کتاب پس از حمد الهی می‌نویسد: این اثر را پس از «هميان الزاد إلی دار المعاد» که اثرش در سنین رشد بوده و «داعي العمل ليوم الأمل»، به‌عنوان سومین اثر تفسیری خودش نگاشته است[۱]. نویسنده آن را پس از هشتادسالگی، یعنی در سنین پختگی علمی، به اتمام رسانده است[۲].

    البته نظر محقق کتاب، ابراهیم محمد طلای، در مقدمه این است که نویسنده در شصت و چند سالگی‎ و پس از افزون بر چهل سال تدریس و تحقیق و تألیف، دست به نوشتن این اثر زده است[۳]. خود محمد بن یوسف اطفیش، این کتاب را بسیار گرامی می‌داشت و شاگردانش را بر اقبال و رجوع به آن تحریک و تشویق می‌کرد. وی این کتاب را «تيسير التفسير» نامید و به‌حق می‌توان گفت: این اثر، آسان‌کننده فهم وجوه مختلف نص قرآنی است؛ وجوهی که صناعت و اسالیب لغت عربی پذیرای آن است. اطفیش، در این اثر چونان مدرسی ماهر شاگردانش را بر فهم معانی محتمل از متن ارشاد می‌کند، ولی نظر خودش را بر آنان تحمیل نمی‌کند. بااین‌حال، از بیان وجوه راجح و مرجوح نص غفلت نمی‌نماید[۴].

    این اثر، از جنبه دیگر، خواننده را از مراجعه به بسیاری از تفاسیر، اعم از تفاسیری که بر نقل و روایت اعتماد کرده‌اند یا تفاسیر اعتمادکننده بر رأی و دلالت لغوی، بی‌نیاز می‌کند؛ نویسنده این اثر بین هر دو روش تفسیری پیش‎گفته، در اسلوبی مختصر و مفید، جمع کرده است. وی درعین‌حال، وجهی از وجوه اعراب یا بیان را جا نیانداخته و در همه موارد هم به قواعد نحو و بیان اشاره کرده است. وی همچنین هیچ مسئله‌ای از مسائل فقهی و اصولی را وانگذارده مگر اینکه متعرض حکم آن شده و وجه صواب و قول مختار خودش یا جمهور علمای امت را هم با آن بیان کرده است[۵].

    ابراهیم محمد طلای، درباره علت اختیار این کتاب برای تحقیق می‌نویسد: ارتباط من با این کتاب به زمان شاگردی‌ام در حلقات درس استاد ابراهیم بن ابی‌بکر در معهد جابری، یعنی حدود پنجاه سال پیش برمی‌گردد. ما در دروس تفسیرمان به این کتاب مراجعه می‌کردیم. اما ازآنجاکه نسخه مورد مراجعه ما به‌صورت سنگی چاپ شده بود، گاهی ما را خسته می‌کرد. در آن زمان آرزو می‌کردیم که کاش این کتاب با امکانات فنی امروزی و به‌صورت جدید چاپ می‌شد. این امر ماند تا زمانی که من با گروهی از شاگردانم مشغول ترتیب «الجامع الصحيح» ربیع بن حبیب در حدیث شدیم و کار تحقیق و تخریج آن را به یاری خدا در سال 1415ق، معادل با 1995م، به پایان رساندیم. برخی از برادران اهل علم و فضل، پس از این امر، از من درخواست کردند که به این کتاب تفسیر، یعنی تيسير التفسير هم پرداخته و کار تحقیق و تخریج آن را هم انجام دهم تا خواندنش برای مطالعه‌کننده آسان شود. آنان در این‌باره اصرار کردند، ولی من چون ضعیف شده بودم و امکاناتم هم کم بود و از طرفی هم این اثر، طولانی بود و تعداد صفحاتش هم زیاد، ترسیدم که پرداختن به این کتاب با این شرایط، به قیام به حق آن و اینکه کارم خوب از آب دربیاید ضربه می‌زند و حق کتاب و نویسنده آن ضایع می‌شود؛ ازاین‌رو در ابتدای امر از این کار امتناع کردم، ولی در نهایت استخاره کردم و بر خدای متعال توکل کردم و شروع به کار کردم[۶].

    وضعیت کتاب

    فهارس فنی هر جلد (شامل فهرست تفصیلی مسائل اصولی، فقهی، برخی مختارات شیخ، موضوعات فرعی و آیات و عناوین اصلی و...)، پس از فهرست مطالب، در انتهای همان جلد به‌صورت مجزا ذکر شده است.

    گفته شده که قطب اطفیش، در این اثر، تفسیر کاملی از قرآن ارائه داده، ولی این حرف خلاف مشهور است که معتتقدند او از سوره الرحمان آغاز کرده و اثر، دارای اطناب فراوان است. تاریخ کتابت این اثر، توسط خود نویسنده ذکر نشده است[۷].

    از کارهای محقق، می‌توان موارد ذیل را ذکر کرد:

    1. تصحیح کتاب و تحقیق نص آن با مقابله میان نسخه‌های متعدد. در کلماتی که کلمه‌ای بر محقق مشکل شده با عبارت «هكذا في النسخ» به آن اشاره کرده یا کلمه‌ای را که به نظرش عبارت را درست می‌کرده داخل [] قرار داده است.
    2. تخریج احادیث کتاب و بیان جایگاهشان در کتب مشهور حدیث و تفسیر.
    3. تخریج آیاتی که نویسنده در اثنای بحث، آورده است.
    4. تعریف برخی از اعلامی که نویسنده نامشان را آورده و محقق حس کرده که بر خواننده مجهول می‌مانند؛ ازاین‌رو مشاهیر اعلام تعریف نشده‌اند.
    5. قرار دادن عناوین جانبی برای برخی مباحث.
    6. وضع فهرستی در آخر هر جلد برای مسائل فقهی که مصنف متعرض آنها شده و فهرستی برای مسائل اصولی و...
    7. تقسیم آیات به مقاطع و قرار دادن عنوان مناسب برای هر مقطعی.
    8. وضع فهارس عام برای کتاب در آخر هر جلد[۸].

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه محقق و متن کتاب.

    وابسته‌ها