جبرتی، عبدالرحمن

    از ویکی‌نور
    جبرتی، عبدالرحمن
    نام جبرتی، عبدالرحمن
    نام‎های دیگر
    نام پدر حسن
    متولد 1754 م/1167ق
    محل تولد قاهره
    رحلت 1822م/1240-1241ق
    اساتید سید محمدمرتضى زَبیدى

    عبدالرحمان عریشى

    برخی آثار تاریخ عجائب الآثار فی التراجم و الأخبار المعروف بتاریخ الجبرتی

    مظهر التقدیس بذهاب دولة الفرنسیس

    کد مؤلف AUTHORCODE03969AUTHORCODE

    عبدالرحمان بن حسن بن ابراهیم زَیْلَعى جبرتى عقیلى حنفى (1167-1241ق)، مورخ نامور مصرى قرن دوازدهم و سیزدهم،

    ولادت

    در 1167ق در قاهره به دنیا آمد.

    خاندان

    نیاکان جبرتى از مسلمانان حنفى ناحیه ساحلى جَبَرْت بودند. جد هفتم جبرتى، که او نیز عبدالرحمان نام داشت، به قصد زیارت حرمین شریفین از جبرت عازم جده و سپس مکه شد، دو سال نیز در مدینه اقامت گزید و نزد علماى آن سامان کسب علم کرد، آنگاه به مصر رفت و در اوایل سده دهم در کنار جامع الازهر قاهره اقامت گزید. مدتى بعد وى شیخِ (بزرگ یا متولى) رواقِ جَبَرْت در جامع الازهر شد و این مقام (مشیخة الرواق) به مدت سه قرن در خاندانش موروثى گردید و به عبدالرحمان جبرتى ختم شد.

    تحصیلات

    پدر عبدالرحمان او را به مکتب‌خانه و آنگاه به مدرسه سِنانیه، واقع در شمال غرب جامع الازهر، فرستاد تا در آنجا قرآن و مقدمات علوم دینى را فرا گیرد. وى در یازده سالگى حافظ قرآن شد. جبرتى نزد پدرش تاریخ و علوم ریاضى و هیئت آموخت و پیش دیگر استادانى که با پدرش دوستى داشتند، علوم دینى و ریاضى را فراگرفت. مشهورترین استاد وى در این برهه سید محمدمرتضى زَبیدى، مؤلف تاج العروس، بود که جبرتى در محضرش علم لغت آموخت. در رَواق شُوام نیز اصول مذهبى حنفى را نزد عبدالرحمان عریشى فرا گرفت.

    عبدالرحمان در محافل علمى و ادبى پدرش حضور مى‌یافت و از دانشمندان بهره علمى مى‌برد. وى در اول صفر 1188ق، با وفات پدرش، به ریاست رواق جَبَرْت رسید و وارث ثروت عظیم و املاک و اوقاف متعدد او شد. تمام عمرش را در قاهره به کسب علم و تدریس در الازهر و در منزل خود و حاشیه نوشتن بر کتاب‌هاى پدرش و مذاکره با بزرگان در محافل علمى سپرى کرد. وى علاوه بر فقه و علوم دینى، به ریاضیات علاقه‌مند بود و در پزشکى نیز مطالعاتى کرد و در آن رشته، کتابى نگاشت و تا حدودى نیز به تصوف گرایش یافت.

    او در اواخر سال 1195ق شروع به نگارش یادداشت‌هایى کرد که بعدها پایه تاریخش گردید.

    با ورود ناپلئون بناپارت و سپاهیانش در صفر 1213ق./ 1798م. به قاهره و اشغال مصر، جبرتى قاهره را به سوى مزرعه‌اش در شهرک ابیار در شمال دلتاى مصر، ترک کرد ولى اندکى بعد، در پى دعوت ناپلئون از دانشمندان و علماى مهاجر مصر، به قاهره بازگشت. همچنین به عضویت مجلس اعیان (دیوان عمومى)، متشکل از ده تن از بزرگان مصر، درآمد که ناپلئون قصد داشت به وسیله آن دیوان، امور مصر را اداره کند و بدین‌ترتیب، نزد سرداران سپاه فرانسوى و فرهیختگان همراه سپاه، احترام یافت.

    جبرتى درباره حمله فرانسه به مصر، موضع مخالف نداشت بلکه برعکس، با تعدادى از دانشمندان فرانسوى دوست شد و پس از آنکه به دعوت آنها از فرهنگستان علوم فرانسه در قاهره و کتابخانه و ابزارهاى فلکى فرانسویان دیدن کرد، آن ابزارها را به دقت در کتابش وصف و ستایش نمود و شیفتة پیشرفتهاى علمى فرانسویان شد. او این تماسها را به هیچ وجه همکارى با سپاه فرانسه و اشغالگران نمى‌دانست، بلکه آن را شیوه‌اى براى استفاده از علوم و فنون فرانسویان مى‌شمرد و در عین حال از ظلم و بى‌بندوبارى فرانسویان انتقاد مى‌کرد.جبرتى در دستگاه حکومت محمدعلى پاشا (1220- 1264ق.)، متولى وظیفه افتا بر اساس مذهب حنفى و تعیین اوقات نماز و رؤیت هلال ماه رمضان و شوال بود. علاوه بر آن، تا هفت سال مانده به مرگش همچنان در جامع‌الازهر تدریس مى‌کرد.

    جبرتى به سبب حادثه قتل فرزندش خلیل در رمضان 1237ق، و نیز به علت بیمارى و کهولت، جلد چهارم تاریخش را ناتمام گذاشت و در سوک فرزند، بینایى‌اش را از دست داد.

    وفات

    وى در حدود 1240-1241ق در قاهره وفات یافت.

    آثار

    1. مظهرالتقدیس بذهاب دولة الفرنسیس؛
    2. مختصر تذکرة اولى الالباب و الجامع للعَجَبِ العُجاب؛
    3. دستور تقویم الکواکب السبعة و الجواهر و الاَهِلَّة والتواریخ الثلاثة؛
    4. نقد کتاب الف لیلة و لیلة.

    منابع مقاله

    دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، ج9، ص 4469

    وابسته‌ها