دراسات في أصول التفسير

    از ویکی‌نور
    دراسات في أصول التفسير
    دراسات في أصول التفسير
    پدیدآورانيونس، محمد کبير (نویسنده)
    ناشردار الأمة
    مکان نشرنيجيريه - کانو
    چاپ1
    موضوعتفسير - فن
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏91‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ي‎‏9‎‏د‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دراسات في أصول التفسير تألیف محمد کبیر یونس از جمله آثار معاصر است که با توجه به منابع اهل سنت به بررسی و تبیین اصول علم تفسیر قرآن پرداخته است.

    وی در ادامه، اهداف نگارش این اثر را تبیین اصول تفسیر و بیان قواعد آن با ذکر مثال‌هایی دانسته است که این قواعد را توضیح دهد[۱]. ‌


    ساختار

    این اثر مشتمل بر یک مقدمه، یک تمهید، هشت باب و یک خاتمه است. مباحث تمهید در سه فقره و مباحث ابواب کتاب در ضمن فصل‌هایی مطرح شده است.

    گزارش محتوا

    نویسنده در مقدمه کتاب به پیشینه تحقیق در زمینه موضوع کتاب پرداخته و می‌نویسد: باوجود اهتمام علما به موضوع علوم قرآن در گذشته و حال، توجه آن‌ها به نگارش آثاری مختص به «اصول علم تفسیر» اندک است. وی آثاری که در این زمینه نوشته شده را در چهار بخش دسته‌بندی کرده و رجوع به آن‌ها را برای محقق در این موضوع ضروری دانسته است:

    1. کتب علوم قرآن؛ مانند: «البرهان» زرکشی و «الإتقان» سیوطی.
    2. مطالبی که مفسرین در مقدمه‌های تفاسیرشان نوشته‌اند؛ مانند مقدمه‌های تفسیر طبری، تفسیر ابن کثیر، «التحرير و التنوير» ابن عاشور، «أضواء البيان» محمد امین شنقیطی.
    3. آنچه ویژه اصول تفسیر نوشته شده است که همان‌گونه که ذکر شد اندک است؛ در بخش آثار قدیمی: مقدمه «في أصول التفسير» ابن تیمیه و «الفوز الكبير في أصول التفسير» شاه ولی‌الله دهلوی؛ و در بخش آثار جدید: «أصول التفسير و قواعده» شیخ خالد عبدالرحمن العک، «أصول في التفسير» محمد بن صالح بن عثیمین، «بحوث في أصول التفسير و مناهجه» فهد بن عبدالرحمن رومی و «فصول في أصول التفسير» مساعد بن سلیمان طیار را می‌توان نام برد.
    4. آنچه در رابطه با اصول فقه نوشته شده و بیشتر آن برای نویسندگان در اصول تفسیر نیز مفید است؛ مانند: «کتاب الرسالة» محمد بن ادریس شافعی و «الموافقات» ابواسحاق شاطبی[۲]. ‌

    در تمهید کتاب کلیاتی پیرامون تفسیر قرآن، چگونگی شکل‌گیری تفسیر و مراحل آن و اصول تفسیر و مصادر آن مطرح شده است. نویسنده تفصیل ابن تیمیه در موضوع اصول تفسیر را بهترین منبعی دانسته که تقریباً همه کسانی که پس از او در این موضوع سخن گفته‌اند مانند زرکشی در البرهان، ابن کثیر در مقدمه تفسیرش و سیوطی در الإتقان از آن استفاده کرده‌اند[۳].

    در باب اول، تفسیر قرآن به قرآن در شش فصل مطرح است که تفسیر آیات مجمل به‌وسیله مبین، عام به خاص، مطلق به مقید و مانند آن از جمله آن است. ایشان در این باب با ذکر شواهد قرآنی مطالب کتاب را پیش برده است. در چهارمین فصل از این باب پس از ذکر تعریف نسخ و شروط آن، تفاوت بین نسخ و بداء و تخصیص مطرح شده است. سپس راه‌های شناخت نسخ و انواع نسخ‌هایی که در قرآن آمده بررسی شده است.[۴].

    در ابواب دوم و سوم کتاب به ترتیب تفسیر قرآن به سنت (روایاتی که از پیامبر(ص) نقل شده است) و تفسیر قرآن به اقوال صحابه مورد بررسی قرار گرفته است. سنت به لحاظ قبول یا رد روایات آن، به سه گروه صحیح، حسن و ضعیف تقسیم می‌شود. از این سه قسم، تنها صحیح و حسن آن پذیرفته می‌شود و روایات ضعیف آن، مردود است و در عقاید و احکام به آن احتجاج نمی‌شود[۵].

    در رابطه با صحابه نیز نویسنده معتقد است که صحابه در درجه واحدی از علم و فقه نیستند. سپس علمای صحابه را به سه قسم روات حدیث، فتوادهندگان و جمع‌کنندگان بین روایت و فتوا تقسیم کرده است. در ادامه تعدادی از صحابه لیست شده است که در آن کسانی چون ابوهریره، جابر بن عبدالله و انس بن مالک به‌عنوان کثیرالروایه و کسانی چون خلیفه دوم، امام علی(ع) و زید بن ثابت به‌عنوان کثیر‌الفتوی و عبدالله بن عمر، عبدالله بن عباس و عایشه به‌عنوان کثیر‌الروایه و کثیر‌الفتوی از آن‌ها یاد شده است.[۶].

    از جمله مباحث مطرح شده در باب چهارم کتاب ویژگی‌های زبان عربی است: در هر زبانی ویژگی‌هایی وجود دارد که آن را از سایر زبان‌ها متمایز می‌کند مانند: صفات اصوات حروف، هیئت کلمات، قواعد صرف و نحو و طرق بیانش. این موصوفات گاه ایجابی و گاه سلبی هستند. زبان عربی که قرآن به این زبان نازل شده بهره زیادی از خصائص ایجابی دارد. این زبان ویژگی‌های صوتی خوبی دارد؛ مثلاً حروف این زبان در وسیع‌ترین درجه‌بندی صوتی توزیع شده است؛ بدین معنا که مخارج حروفش بین شفتین و اقصی الحلق توزیع شده است. همچنین توزیع این حروف نیز توزیعی عادلانه است و در هر مخرج، مجموعه‌ای از اصوات توزیع شده است[۷].

    در پنجمین باب کتاب به موضوع اسرائیلیات و چگونگی نفوذ آن‌ها به منابع اسلامی پرداخته شده است. در این باب به‌اختصار مهم‌ترین راویان اسرائیلیات از صحابه و تابعین و تابعین آن‌ها و میزان اطمینان به آن‌ها ذکر شده است. سپس ارزش‌گذاری اسرائیلیات در تبیین کتاب و سنت مطرح شده و در آخر نیز اسرائیلیات به سه بخش تقسیم و کذب و صدق آن‌ها بررسی شده است.[۸]. ‌

    در باب ششم، اصطلاحات رأی، اجتهاد، عقل و ارتباط و پیوند آن‌ها با هم شرح شده است. فریقین سند احادیث نهی از تفسیر به رأی را پذیرفته و درباره مفاد این‌ احادیث‌ به‌ دو گروه کلی تقسیم شده‌اند؛ گروهی با استناد به این روایات هر نوع کوششی را‌ برای استنباط مراد خدا از ظواهر آیات مردود و حرام می‌دانند و گروه غالب با‌ ردّ این نگرش نهی‌ از‌ تفسیر به رأی را به معنای نفی مطلق تفسیر قلمداد نمی‌کنند و بر این باورند که مقصود از این روایات تفسیر بدون علم و یا تحمیل رأی بر قرآن است.[۹]. نویسنده ادله قرآنی و روایی هر دو گروه را مورد بررسی قرار است[۱۰]. ‌

    در باب هفتم به موضوع تفسیر علمی پرداخته شده و دلائل موافقین و مخالفین مطرح شده است. از جمله ادله مهم‌ترین مخالفین تفسیر علمی این است که قرآن کریم کتاب علومی مانند کیمیا، اتم، هندسه، نجوم، فیزیک و مانند آن نیست بلکه کتابی است که خداوند برای هدایت و رحمت مردم نازل کرده است.[۱۱]. ‌

    در هشتمین باب کتاب، «تفسیر به اشاره» یا تفسیر اشاری، فیضی یا باطنی مورد بحث قرار گرفته است. نویسنده می‌گوید: محمد عبدالعظیم زرقانی این تفسیر را این‌گونه معرفی کرده است: تفسیر به اشاره، تأویل قرآن به غیر ظاهرش به اشاره‌ای پنهانی است که برای ارباب سلوک و تصوف آشکار می‌شود؛ و برای آن پنج شرط در نظر گرفته است. تفسیر اشاری‌ شامل دو قسم است: الف) تفسیر اشاری صحیح که مقصود‌ از آن به دست آوردن بطن قرآن و تأویل آن، به صورتی ضابطه‌مند و صحیح است که این ضابطه (ضوابط) نزد مفسران و علمای مختلف با توجه به تفاوت تعاریفشان از‌ بطن‌ قرآن‌، متفاوت است؛ ب) تفسیر اشاری غیرصحیح: که بر نظریات عرفانی یا شهود عرفانی پایه‌گذاری شده و امری ‌ذوقی‌ و بدون‌ضابطه است که به تفسیر به رأی منتهی می‌شود[۱۲]. ‌

    وضعیت کتاب

    فهارس مصادر کتاب در شانزده عنوان با ذکر اطلاعات کامل نسخه دسته‌بندی شده است. فهرست منابع نیز پس‌ازآن در انتهای کتاب ذکر شده است.

    در پاورقی‌های کتاب، آدرس روایات، مستندات مطالب و ارجاع مفیدی برای استفاده محققین ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص6
    2. ر.ک: همان، ص5
    3. ر.ک: همان، ص6 و تمهید، ص35
    4. ر.ک: متن کتاب، ص 94-37
    5. ر.ک: همان، ص160-159
    6. ر.ک: همان، ص187-186
    7. ر.ک: همان، ص227-225
    8. ر.ک: مقدمه، ص7؛ متن کتاب، ص427
    9. ر.ک: گل محمدی، جعفر، ص199
    10. ر.ک: متن کتاب، ص445-441
    11. ر.ک: همان، ص483
    12. ر.ک: علایی رحمانی، فاطمه و فتاحی زاده، فتحیه، ص162؛ متن کتاب، ص 522-518

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. گل محمدی، جعفر، «پژوهشی درباره احادیث نهی از تفسیر به رأی در دیدگاه فریقین»، پایگاه مجلات تخصصی نور (نورمگز): پژوهش‌های فقهی، تابستان و پاییز 1384، شماره 2، صفحه 199 تا 208.
    3. علایی رحمانی، فاطمه، فتاحی زاده، فتحیه، «واکاوی نگرش علامه طباطبایی به روایات وارده در تفسیر قرآن کریم با تأکید بر مفاهیم بطن و جری»، پایگاه مجلات تخصصی نور(نورمگز): تحقیقات علوم قرآن و حدیث، تابستان 1394، سال دوازدهم، شماره 26، صفحه 155 تا 182.

    وابسته‌ها