دراسات في مشيخة الفقيه

    از ویکی‌نور
    دراسات في مشيخة الفقيه
    دراسات في مشيخة الفقيه
    پدیدآورانشبوط، ابراهيم (نویسنده)
    ناشرمؤسسة الأعلمي للمطبوعات
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشر1427ق. = 2006م.
    چاپچاپ اول
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    /الف2 م5025 / 115 BP ‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    دراسات في مشيخة الفقيه، اثر ابراهیم شبوط، مطالعه و پژوهشی است پیرامون مشیخه کتاب «من‌لايحضره‌ الفقیه» شیخ صدوق و ارائه شرح حال مختصر و بررسی و تحلیل راویان آن.

    ساختار

    کتاب با مقدمه مؤلف آغاز و اسامی روات، در ابواب اسامی، کنیه‌ها، القاب و زنان، به‌ترتیب حروف الفبا، ذکر گردیده است.

    گزارش محتوا

    مقدمه، مشتمل بر پنج مدخل، به شرح ذیل می‌باشد:

    در مدخل نخست، به معرفی مصادر یازده‌گانه شیخ صدوق در نگارش مشیخه، پرداخته و آنها را به دو دسته زیر، تقسیم کرده است:

    الف)- آثاری که در خطبه کتاب، از آنها نام برده شده است که به‌ترتیب، عبارتند از: «کتاب حریز بن عبدالله سجستانی»، «کتاب عبیدالله بن علی حلبی»، «کتب علی بن مهزیار» که سی‌وسه کتاب می‌باشد، «کتب حسین بن سعید» که سی‌ کتاب است، «نوادر» احمد بن محمد بن عیسی، «کتاب نوادر الحكمة» محمد بن احمد بن یحیی بن عمران اشعری، «كتاب الرحمة» سعد بن عبدالله اشعری، «كتاب الجامع» محمد بن حسن بن احمد بن ولید، «كتاب النوادر»محمد بن ابی‌عمیر ازدی، «كتاب المحاسن» احمد بن محمد بن خالد برقی و «كتاب الرسالة» شیخ علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی.

    ب)- آثاری که در خطبه، به آنها اشاره نشده است: «کتاب زیاد بن مروان قندی»، «نوادر» ابراهیم بن هاشم، «کتاب محمد بن مسعود عیاشی»، «کتاب حکم بن مسکین»، «کتاب عبدالله بن مغیره»، «الكافي» محمد بن یعقوب کلینی و روایاتی که شیخ صدوق خود از شیوخ خویش، از جمله عبدالواحد بن محمد بن عبدوس نیشابوری، ابراهیم بن محمد بن اسحاق، ابن ولید، محمد بن موسی متوکل، حمزة بن محمد علوی و... شنیده است[۱].

    در مدخل دوم، به تعداد روات در اسانید مشیخه «من‌لايحضره‌الفقيه» اشاره شده است. تعداد این راویان، مجموعا 1011 نفر بوده که 616 نفر از آنان، از اصحاب معصومین(ع) می‌باشند که مستقیم و بدون واسطه، از ایشان روایت کرده‌اند و باقی (395) نفر، واسطه در طریق مؤلف، یا در طریق اصحاب مصادری که روایات کتاب از آنها نقل شده، می‌باشند[۲].

    در مدخل سوم، به تشریح ابواب کتاب پرداخته شده است. تعداد ابواب کتاب، 672 باب بوده که به چهار جزء، تقسیم شده است. هر باب، دربردارنده عنوانی از عناوین معروف فقه و تعدادی از احادیث مرسل، مسند و یا هر دو باهم است[۳].

    در مدخل چهارم، به روش شیخ صدوق در تألیف کتاب و قصد وی مبنی بر عدم ذکر تمامی روایات، بلکه آوردن روایاتی که بر اساس آنها فتوا داده و خود به صحت آنها، حکم کرده و به حجیت آنها، اعتقاد داشته، اشاره شده است که معنی آن، این است که تمامی روایات ذکرشده در کتاب «من‌لايحضره‌الفقيه»، از دید مؤلف آن، در اعلی مراتب صحت قرار داشته و روایات مرسل و مسند آن، در این مرتبه باهم مساوی هستند[۴].

    در مدخل پنجم، به ذکر عناوین ابواب کتاب و شماره آنها، پرداخته شده است[۵].

    شیخ صدوق در کتاب «من‌لايحضره‌الفقيه»، برای اختصار در سند، اوایل اسناد اغلب روایات را حذف نموده است و برای رفع نقصان موجود در اسناد، در آخر همین کتاب، «المشيخة» را که دربردارنده طریق خود به هریک از راویانی است که روایت را از آنها نقل نموده، تهیه و تنظیم کرده است.

    نمونه‌ای از شرح‌حال‌ها

    نویسنده اسامی راویان را به‌ترتیب حروف الفبا ذکر نموده و در هر مورد، ابتدا به ذکر شخصی (معصوم یا شیخ) که راوی از او روایت اخذ کرده یا کسانی که از آن راوی، روایت کرده‌اند (در برخی موارد هر دو مورد ذکر شده است)، پرداخته و به باب، جلد و صفحه‌ای که روایت آن شخص در آن آمده، اشاره کرده و سپس تحت عنوان «الملاحظات» اقدام به نقد و تحلیل آن، نموده است. به‌منظور آشنایی با محتوای کتاب، به‌عنوان نمونه، به برخی از شرح‌حال‌ها، اشاره می‌شود:

    1. آدم: از امام رضا(ع)، در باب: 176/ج4، که جزء آخرین ابواب کتاب است، روایت کرده و پسرش محمد بن آدم، در همین باب، از او روایت نقل کرده است.
      ملاحظات:
      الف)- برای این شخص، ذکری در اصول رجالیه نیامده، لکن شیخ صدوق محمد بن آدم را از اصحاب امام رضا(ع) برشمرده و چنین گفته است: «يعرف بزرقان المدائني» و بعید نیست که این زرقان، فرزند همین شخص مورد نظر (آدم) باشد.
      ب)- برای این شخص در مشیخه، طریقی وجود ندارد، لکن محمد بن احمد بن یحیی اشعری، از فرزندش محمد بن آدم، روایت نقل کرده و طریق به اشعری، در جای خود، خواهد آمد[۶].
    2. آدم بن اسحاق: از عبدالله بن محمد جعفی، در باب: 17/ج4، روایت کرده است.
      ملاحظات:
      این شخص، آدم بن اسحاق اشعری است و شیخ صدوق در «الفهرست» درباره او، چنین گفته است: «له كتاب». سپس از ابی‌مفضل، از ابن بطه، از احمد بن ابی‌عبدالله برقی، از آدم بن اسحاق بن آدم، روایت کرده است. در کتاب نجاشی نیز درباره او، چنین آمده است: «آدم بن اسحاق بن آدم بن عبدالله بن سعد اشعری قمی، ثقه است و برای او، کتابی است که محمد بن عبدالله جبار و احمد بن محمد بن خالد، آن را روایت کرده‌اند». سپس شیخ طریق خویش به او را از احمد بن محمد بن یحیی، از احمد بن ادریس، از محمد بن عبدالجبار، ترسیم نموده است[۷].
    3. ابان بن تغلب (به فتح تاء و کسر لام): از وی با دو عنوان، روایت شده است:
      الف)- ابان: روایت کرده است از ابوجعفر(ع) در باب: 175/ ج2.
      ب)- ابان بن تغلب (به ضم لام): روایت کرده است از علی بن حسین(ع) در باب: 100/ ج4 و از ابوجعفر(ع) در باب: 47/ ج2 و در باب 159/ ج2 و ابواب: 2 و 7 و 57 و 97 و 145 و 149/ ج3. همچنین علی بن رئاب در باب: 119/ ج2 و ابن فضال در باب: 57/ ج3 و مفضل بن صالح در باب: 97/ ج3 و ابوجمیله در باب: 145/ ج3 و عبدالرحمن بن حجاج در باب: 27/ ج4 و منصور در باب: 29/ ج4، از او روایت کرده‌اند.

    ملاحظات:

    شیخ صدوق در کتاب «الرجال» خود یک بار او را از اصحاب امام سجاد(ع) محسوب کرده و گفته است: «ابان بن تغلب بن ریاح ابوسعد بکری جریری، مولی، متوفی سال 141ق در خلافت ابوجعفر. روایت کرده است از ابوجعفر و ابوعبدالله(ع)» و بار دوم او را از اصحاب امام باقر(ع) برشمرده و گفته است: «ابان بن تغلب ابوسعید بکری جریری» و بار سوم، از اصحاب امام صادق(ع) و مانند بار دوم او را معرفی کرده، ولی این بار، لفظ مولی را نیز بدان، افزوده است. در «الفهرست» او را چنین توصیف نموده است: «ثقة، جليل القدر، عظيم المنزلة في أصحابنا؛ لقي أبامحمد علي بن الحسين، وأباجعفر، وأباعبدالله(ع) و روی عنهم، وكانت له عندهم حظوة وقدم» و...[۸].

    وضعیت کتاب

    کتاب، فاقد پاورقی بوده و فهرست مطالب، در انتهای آن آمده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه، ص6-‌9
    2. ر.ک: همان، ص9-‌10
    3. ر.ک: همان، ص13
    4. ر.ک: همان، ص14
    5. ر.ک: همان، ص18
    6. ر.ک: همان، ص33
    7. ر.ک: همان
    8. ر.ک: همان، ص33-‌34

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها