رحلة فتح الله الصائغ الحلبي إلی بادية الشام و صحاري العراق و العجم و الجزيرة العربية

    از ویکی‌نور
    رحلة فتح الله الصائغ الحلبي إلی بادية الشام و صحاري العراق و العجم و الجزيرة العربية
    رحلة فتح الله الصائغ الحلبي إلی بادية الشام و صحاري العراق و العجم و الجزيرة العربية
    پدیدآورانصائغ حلبی، فتح الله (نویسنده) شلحد، یوسف (محقق)
    ناشرطلاس
    مکان نشردمشق - سوریه
    سال نشر1991 م
    چاپ2
    موضوعصایغ حلبی، فتح‌الله - سفر نامه
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DS‎‏ ‎‏94‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏2‎‏ر‎‏3‎‏*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    رحلة فتح‌الله الصايغ الحلبى الى بادية الشام و صحارى العراق و العجم و الجزيرة العربية نوشته فتح‌الله الصائغ، خاطرات يك نویسنده سورى است كه زندگى باديه‌نشينى را از خلال سفرش توصيف كرده است. سفر او به مناطق مذكور از سال 1810 آغاز و هفت سال به طول انجاميده است.

    ساختار

    در سفرنامه هيچ عنواني ذكر نشده است و عناوين و تبويب آن توسط محقق انجام شده كه به ترتيب عبارت است از:

    1. مقدمه كه به قلم محقق بوده و بخش‌هايى از آن در گزارش محتوا آمده است.
    2. سفرنامه: از حلب آغاز شده و با عبور از صحراهاى شام، عراق و شرق ايران به هند مى‌رسد. سپس به الدرعيه پناهگاه وهابيون رفته و در پايان با ذكر برخى از عادات و معتقدات عرب سفرنامه را به پايان مى‌برد.
    3. ملحق: مطلبى درباره سفر صائغ به الدريعه است كه از فرانسوى به عربى ترجمه شده است و يك عالم حنبلى بر آن حاشيه زده است و محقق كتاب آن را نقد كرده است.

    گزارش محتوا

    تأليفات در رابطه با باديه، قبائل، احوال و عادات آنها فراوان نوشته شده است؛ اما هنگامى كه به فهارس كتاب‌هايى كه در آنها توصيفات باديه‌نشينى آمده است، مراجعه مى‌كنيم، مطالب كمى درباره اين اثر مى‌بينيم.

    صائغ در خاطراتش به عادات و عرفيات صحرانشينان و اسامى شيوخ و حتي جنگ‌هاى باديه‌نشيان شام، عراق و حدود شرقى ايران و هند اشاره كرده است. وى همچنين از الدرعية به عنوان پايتخت وهابيون نام برده و جنگ‌هایشان را با اعراب شام به تفصيل آورده است. او شهرهاى روسيه؛ مانند: معرة النعمان، حماة، حمص، القريتين و... را با ذكر مكان‌هاى تاريخى؛ مانند: رَسْتَن، تَدْمَر و قصر الحير الغربى توصيف كرده است.

    برخى از مستشرقين در صحت سفر صائغ شك كرده و آن را خيالى دانسته‌اند. دليل اين انتساب آن بوده كه آنها از طريق ترجمه‌اى پر اشتباه با اين سفرنامه آشنا شده‌اند و علاوه اينكه از جانب خود صائغ نيز خطاهاى تاريخى و مبالغات زيادى صورت گرفته و خيال به آن رنگ و لعاب داده است. چند نمونه از گزارشات غلط او به اين شرح است:

    1. او چنين مى‌نويسد كه پس از سفر اولش به تدمر در شام در تاريخ 23 كانون الاول 1810م به دمشق رفته است. سپس با دريعى بن‌شعلان ملاقات كرده و با او در جنگ حماة بر ضد يك رهبر وهابى مشهور به ابى‌نقطه شركت كرده است. اين در حالى است كه بنا بر اطلاعات صحيح تاریخی، ابى‌نقطه دو سال پيش از آن جنگ به دست شريف على حمود - رهبر اعراب يمن - به قتل رسيده رسيده است. بنا بر گزارش او در اين جنگ، وهابيون 150 هزار از اعراب شام را كشتند. اما با مراجعه به تاريخ مى‌بينيم كه جنگ‌جويانى كه از قبايل عرب به دريعى پيوستند، بيشتر از 80 هزار محارب نبودند.
    2. از شكست قواى فرانسوى در روسيه خبر مى‌دهد و به دنبال آن اخبار را ذكر مى‌كند. از سياق داستان به دست مى‌آيد كه او در پايان سال 1814 به قصد سفر به فرانسه به استانبول رفته است. اين در حالى است كه مشهور است كه اين حوادث در سال 1813 واقع شده است.
    3. يكى از اشتباهات فاحش او اين است كه تصور كرده است كه قبر نبى اكرم(ص) در مكه است و سعودى‌ها آن را تصرف كرده‌اند؛ لذا در صحت ارسال كتاب بواسطه او از سوى عبدالله بن سعود براى دريعى بن شعلان ترد؛ چرا كه محال است کسی سفري به مكه داشته باشد و از مطلبي به اين مهمي اطلاع پيدا نكند.

    بنابراین بايد گفت كه صائغ در نقل وقايع تاريخى رعايت امانت را نكرده است و تنها به نوشتن قصه‌اش مى‌انديشيده است و اسلوبى رؤيايى را برگزيده و احياناً حقايق را تحريف كرده است. على رغم اين اشتباهات، از معلومات مفيدى برخوردار است كه مى‌تواند براى كسانى كه احوال باديه را مطالعه كنند و از ادّعاهاى وهابيون اطلاع يابند مورد مراجعه قرار گيرد؛ به عنوان نمونه، مكرّر از عبدالله بن سعود وهابى و احوالات او سخن مى‌گويد. همچنين از مكان‌هايى؛ مانند: حمام طبيعى نزدیک روستاى صدد، آثار تدمر، توصيف دقيقى را ارائه مى‌دهد كه گواه بر آن است كه آنها را ديده است.

    اما شواهدى؛ مانند دقت در توصيفات او از اماكن تاريخى و زندگى باديه‌نشينان، حكايت بر واقعى بودن آن دارد. علاوه اينكه بخش اعظم مطالبی را كه نوشته با وقايع تاريخى مطابقت دارد. بنابراین بايد گفت كه در بسيارى از موارد گزارشات او زاييده خيال او نيست و ناظر به واقعيت است. از جايگاه زن در اجتماع بدوى و تكريم اهل باديه نسبت به آنها، طب بدوى، مراسم ازدواج، جنگ بر پشت اسب‌ها، سلاح‌هاى باديه نشينان كه معمولاً شمشير و نيزه و گاه سلاح‌هاى باروتى بوده، خبر داده است.

    در آخر به یکی از سنت‌ها و عادات باديه‌نشينان اشاره مى‌شود. اين مردم پاکدل، پس از صلح و صفا دادن قلب‌ها بين دو دشمن كه اختلاف ميان آنها به درازا كشيده است، سنگ ريزه دفن و بدين ترتيب گذشته‌ها را فراموش ميكرده‌اند. اين مطلب را قلقشندى و شهاب‌الدين العمرى نيز در كتاب‌هايشان آورده‌اند. اين عادت هم اكنون منسوخ شده است؛ اما خاطره آن نزد باديه نشينان اردن با عبارت "حفر و دفن" محفوظ مانده است.

    مشكلات ادبى كتاب

    1. نثر آن عربى فصيح نبوده و به لهجه مردم حلب نزدیک است و فهم بسيارى از تعابير و الفاظ بر غير اهل حلب دشوار است؛ بنابراین محقق كتاب معناى آنها را در پرانتز آورده است.
    2. در بسيارى از تعبير اسلامى و آيات، غلطهاى نحوى و لغوى وجود دارد.
    3. دركلمات فراوانى حرفى را به حرف ديگر تغيير داده است. به عنوان نمونه: أستغيظُ به جاى أستغيثُ و حَضَر را به جاى حَذَر آورده است.
    4. ذكر كلمات بدوى، تركى و فرانسوى كه نيازمند شرح و تعليق است.

    وضعیت کتاب

    در پاورقى، توضيح لغات، عبارات و اصطلاحات و آدرس برخى مطالب ذكر شده است. در پايان نيز تصاوير چاپ شده، در منابع ديگر و صفحاتى از نسخ خطى آمده است. فهارس:

    1- تصاوير 2- اعلام 3- قبايل و امم 4- شهرها، مكان‌ها و آب‌ها 5- كلمات فنى و بيگانه 6- مطالب.

    منابع مقاله

    متن و مقدمه كتاب.

    وابسته‌ها