ابن بکار، زبیر

    از ویکی‌نور
    (تغییرمسیر از زبیر بن بکار)
    زبیر بن بکار
    نام زبیر بن بکار
    نام‎های دیگر قرشی، زبیر بن بکار

    اسدی، زبیر بن بکار

    نام پدر بکار
    متولد 172ق
    محل تولد مدینه
    رحلت 256 ق
    اساتید سُفيان بن عُيَيْنَه

    ابوضَمره اَنَس بن عِياض

    نَضْر بن شُمَيل

    ابوالحسن علی بن محمد مَدائنی

    محمدبن حسن بن زَباله

    برخی آثار جمهرة نسب قریش و أخبارها

    الأخبار الموفقیات

    کد مؤلف AUTHORCODE02111AUTHORCODE

    ابوعبدالله زبیر بن بکار (172-256ق)،  نسب‌شناس، اَخباری، اديب و شاعر عرب قرن دوم، از نوادگان زبير بن عوام (صحابی معروف) می‌باشد. از وی با نسبت‌هايی همچون قُرَشی بَصری، اسدی، زبيری، مدنی/ مَدينی و مکی ياد شده ‌است.

    ولادت

    شجره او ابوعبدالله زبیر بن بکار بن عبدالله بن مصعب بن ثابت بن عبدالله بن زبير بن عوام قرشی اسدی

    در سال 172ق در مدینه متولد گرديده و همانجا پرورش يافت. جد او، عبداللّه‌ بن مصعب، در دوره مهدی عباسی، حاکم يَمامه و در روزگار هارون، والی مدينه و يمن بود. پدرش، بکّار، نيز از امرای بزرگ حکومت عباسيان و در دوره هارون، دوازده سال حاکم مدينه بود.

    تحصیلات

    زبيربن بکّار در مدينه، مکه و بغداد حديث، فقه، ادبيات، نسب‌شناسی و تاريخ فراگرفت. شماری از استادان و مشايخ روايی او عبارت بودند از: سُفيان بن عُيَيْنَه، ابوضَمره اَنَس بن عِياض، نَضْر بن شُمَيل، ابوالحسن علی بن محمد مَدائنی، محمدبن حسن بن زَباله، ابن ماجِشون، عمويش مُصعَب بن عبداللّه زبيری، و محمدبن عمر واقدی.

    زبير با اسحاق موصلی، اديب و موسيقی‌دان دربار خلفای عباسی، نيز ديدار و گفتگو کرد و از وی دانش آموخت.

    اينکه زبير از مالک بن اَنَس (متوفی 179) روايت کرده باشد، برخلاف گفته ابن رُسته و خطیب بغدادی، صحت ندارد زيرا زبير خردسال بوده که مالک درگذشته و بنابراين، او به واسطه از مالک روايت کرده‌است. به نظر می‌رسد که او تحت تأثير عمويش، مصعب بن عبداللّه، به تحصيل و تدوين انساب قبايل و اخبار و روايات تاريخی پرداخته باشد و حجم فراوان رواياتی که زبير در الاخبارالموفقيات از او نقل کرده، گويای اين مطلب است. زبير در دوره خلافت معتصم، در پی بدگويی از علويان، ناگزير حجاز را ترک کرد و به بغداد گريخت. با توجه به شاگردی وی نزد مدائنی، ورود او به بغداد بايد قبل از 225 (سال مرگ مدائنی) باشد. ظاهرآ، زبير چندی بعد به حجاز بازگشت. گفته شده‌است که او در 242 به دستور خليفه متوکل برای تعليم فرزندان وی روانه دربار سامرا شد.

    زبير پس از چندی، با کسب اجازه از متوکل، به قصد حج روانه حجاز شد. متوکل سی‌هزار درهم به او داد و حکم منصب قضای مکه را به منزله پاداش برايش فرستاد، که پس از درگذشت قاضی مکه، عمّار بن ابی مالک خُشَنی (اواخر 241)، اين وظيفه را به عهده گرفت و تا پايان عمر در اين مقام بود.

    ابوالفرج اصفهانی در روايتی متفاوت، از فراخواندن زبير به دربار سامرا برای تفويض شغل قضای سامرا و به دستور معتز (متوفی 255) سخن گفته‌است. با توجه به روايت وَکيع (همانجا) و از آنجا که آغاز کار زبير به عنوان قاضی مکه در حدود هفتاد سالگی وی بوده‌است، به نظر می‌رسد دعوت وی برای واگذاری مقام قضا بوده‌است، نه تعليم فرزندان خليفه؛ اما برخلاف نظر ابوالفرج اصفهانی، در آن هنگام متوکل در مسند خلافت بوده‌است نه معتز. زبير در زمان تصدی قضا، در مکه مجلس حديث داشت و در مسجد مدينه به بحثهای علمی و ادبی می‌پرداخت و بارها به بغداد سفر کرد و در آنجا حديث گفت. آخرين سفر او به بغداد در 253 بود. او سرانجام در 256 در مکه درگذشت و در قبرستان حُجون اين شهر به خاک سپرده شد. زبير از انساب و سرگذشتها و اخبار تاريخی آگاهی داشت. او شعر می‌گفت. اشعار و احوال شاعران را می‌شناخت و آنها را گردآوری کرد. در اغلب منابع رجالی اهل سنّت، زبيربن بکّار را در روايت حديث موثق دانسته و از وی با القابی همچون امام و حافظ ياد کرده‌اند. با وجود اين، احمدبن علی سليمانی در الضعفاء او را «مُنکَرالحديث» دانسته و از وی در شمار واضعان حديث ياد کرده‌است. ذهبی و ابن حجر عسقلانی اين گفتار سليمانی را مردود و نامعتبر شمرده‌اند. در منابع شيعی، زبير را به سبب مواضع اعتقادی‌اش برضد علويان، در نقل و روايت، ناموثق دانسته‌اند. ابن بابويه ضمن نقل روايتی، از مناسبات عداوت آميز وی و پدر و جدش با امام رضا و علويان ياد کرده‌است. شيخ مفيد نيز با نامحقَّق دانستن خبر ازدواج امّ کلثوم دختر علی عليهالسلام با عمر، که طريق روايی آن به زبير می‌رسد، آن را به دشمنی زبير با علی نسبت داده و بر آن است که درباره آنچه زبير راجع به بنی هاشم ادعا کرده، نمی‌توان اعتماد کرد.

    علامه حلّی نيز او را از معاندترين مردم با امام علی دانسته‌است. از ميان اهل سنّت، ابن ابی الحَديد از ضديت و دشمنی زبير با امام علی و دشمنی نکردن او با معاويه ياد کرده‌است. ابن اثير نيز از ضديت او با علويان سخن گفته‌است. به روايت مرزُبانی، زبيربن بکّار آلابی‌طالب را هجو می‌گفت و متقابلا، هارون بن جعفر بن ابراهيم طالبی ملقب به عَضرَفُط نيز او را هجو کرد. با وجود اين، با توجه به پاره‌ای رواياتِ اخبارالمُوفّقيّاتِ وی درباره وصيت رسول خدا صلی‌اللّه‌عليه وآله‌وسلم به ولايت امام‌ علی، که سند روايی آن به عمار ياسر می‌رسد و نيز يک روايت مرزبانی، می‌توان دريافت که زبير به تفضيل امام‌علی بر ديگر صحابه قائل بوده‌است. چند تن از راويان و شاگردان زبير عبارت‌اند از: ابن ماجه، ابن ابی طاهر، بَلاذُری، طبری، حَرَمی بن ابی‌العلاء مکی و ابوحاتِم رازی.

    وفات

    وی در سال 256 در شب يکشنبه، در حالی که 9 روز از ماه ذی‌القعده باقی مانده بود، در سن 84 سالگی از دنيا رفت. دليل وفاتش نيز اين بود که از بلندی (سقف) به زمين افتاد و بعد از دو روز از دنيا رفت و پسرش مصعب بر وی نماز گذارد. تاريخ بغداد: ج8 ص472.

    آثار

    1. نسب قريش و اخبارها؛
    2. اخبار العرب و ايامها؛
    3. نوادر اخبار النسب؛
    4. الموفقيات فی الاخبار؛
    5. مزاح النبی(ص)؛
    6. وفودالنعمان علی کسری؛
    7. الاوس و الاخزرج؛
    8. النحل؛
    9. نوادر المدنيين؛
    10. الاختلاف؛
    11. العقيق و اخباره؛
    12. اغارة کثيّر علی الشعراء؛
    13. ابن ميّاده؛
    14. ابن الدمينة؛
    15. عبدالله بن قيس الرقيّات؛
    16. اخبار ابی دهبل الجحمی؛
    17. اخبار ابی السائب؛
    18. اخبار الاشعث؛
    19. اخبار الاحوص؛
    20. اخبار ابن هرمة؛
    21. اخبار توبه وليلی؛
    22. اخبار اميّة بنابی الصلت؛
    23. اخبار حاتم؛
    24. اخبار حسّان؛
    25. اخبار جميل؛
    26. اخبار عبدالرحمن بن حسّان؛
    27. اخبار العَرجی؛
    28. اخبار عمر بن ابی ربيعة؛
    29. اخبار کُثّير؛
    30. اخبار المجنون؛
    31. اخبار نُصيب؛
    32. اخبار هدبة و زيادة؛
    33. اخبار القاری؛
    34. المفاخرات؛
    35. اخبار المدينة؛

    منابع مقاله

    ر.ک. دانشنامه جهان اسلام،، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «زبیر بن بکار»، ناجی، محمدرضا، ج21.


    وابسته‌ها