زیارت

    از ویکی‌نور
    زیارت
    زیارت
    پدیدآورانبعثه مقام معظم رهبری در امور حج و زیارت. معاونت آموزش و تحقیقات (-) محدثی، جواد (نویسنده)
    ناشرمشعر
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1377 ش
    چاپ1
    موضوعزیارت زیارت - آداب و رسوم
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏262‎‏ ‎‏/‎‏م‎‏3‎‏ز‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf


    زيارت، اثر جواد محدثى (متولد سراب، 1332ش) است كه در آن، معنا و ماهيت و چرايى و چگونگى زيارت و نقش تربيتى آن را در زندگى فردى و اجتماعى توضيح داده است.

    ساختار

    كتاب حاضر، رساله مختصرى است و از مقدمه معاونت آموزش و تحقيقات بعثه مقام معظّم رهبرى و مقدمه نویسنده و متن اصلى تشكيل شده است.

    نویسنده مطالب را به‌صورت روان و متناسب با زبان و ادبيات امروز و با استناد به منابع معتبر تحليل كرده است.

    گزارش محتوا

    برخى از نكات جالب و آموزنده اين اثر عبارت است از:

    1. نویسنده در مقدمه‌اش - كه مشخصات نگارش آن معلوم نشده - يادآور شده است: «... كدام دين، برنامه‌هايى چون احياى خاطره عاشورا و گراميداشت شهيدان و گريه بر مظلوميّت‌ها و يادآورى حماسه‌ها و فداكارى‌ها دارد؟! براى روز و شب و سفر و حضر و تجارت و عبادت و سياست و معاشرت و اخلاق انسان، در كدام فرهنگ، به اندازه اسلام، برنامه و دستور است؟ كدام مسلك، برنامه عظيم و شكوهمندى چون نماز جمعه و جماعت دارد؟ در كدام ملّت و ملّيّت، مراكز الهام‌بخش و سازنده و شورآفرين و پاک‌ساز چون «مكّه»، «مدينه»، «بقيع»، «كربلا»، «نجف»، «كاظمين»، «سامرا»، «زينبيه»، «مشهد» و «قم»، «غار حرا»، «جبل الرحمة»، «دامنه احد»، «كوفه»، «فرات و دجله»، «زمزم»، «مِنى»، «عرفات»، «مشعر» و... صدها از اين قبيل وجود دارد كه هركدام حامل فرهنگى و دربردارنده تاريخى و حاوى الهام و رهنمودى است؟!... «زيارت» در اسلام، به‌خصوص در فرهنگ شيعه، جايگاه والايى دارد. امامان و اولياى خدا، بسيار دعوت و تشويق به زيارت كرده‌اند. پاداش‌ها و ثواب‌هاى فراوانى براى «زاير» بيان شده است.
      «زيارت»، در ارزش و پاداش، همپاى بسيارى از عبادات، بلكه برتر از حتّى جهاد و شهادت به حساب آمده است. «مزار»ها، در اسلام، از اعتبار خاصّى برخوردار است... «زيارت‌نامه»ها، يك دنيا تعليمات و فرهنگ و آموزش و تربيت را شامل است...»[۱]
      {{ب|كعبه، يك سنگ نشانى است كه ره گُم نشود|2=حاجى!احرام دگر بند، ببين يار كجاست
      زاير ديارِ يار... در آستانه زيارت خانه خداييم. سفرى مى‌بايد و هجرتى... و گشودنِ بندِ «عادت» از پاىِ «روزمرّه‌گى»، چشيدن آب، از چشمه حيات و پرواز به آنجا كه دل‌ها به عشقش مى‌طپد؛ پس در «حج»، زيارت است و سفر؛ سفر به‌سوى نبض ايمان و مهدِ قرآن و مهبط وحى. سير و سفر در اسلام، بسيار پسنديده است و مفيد، ولى بايد در جهت خوب و با انگيزه و هدفى سالم باشد. رسول خدا(ص) فرموده است: مسافرت كنيد تا صحّت بدن يابيد. جهاد كنيد تا غنيمت به دست آريد. حج نماييد تا بى‌نياز گرديد[۲]
    2. اسلام، هيچ زاويه‌اى را از ديد خود، دور نگه نداشته است و به هر زمينه‌اى، به‌عنوانِ سازندگى، نگاهى عميق كرده و برنامه‌اى خاص دارد... مسئله سرپرستىِ حجّاج و «امير الحاج» بودن و تعيين كسى كه سرپرستى زايران خدا را به عهده داشته باشد و هماهنگ‌كننده اعمال و هدايتگر مناسك و امامِ جمعه و جماعتِ حجّاج بيت‌اللَّه الحرام و نظم‌دهنده كوچ و وقوفِ مسلمانان در آن ايام باشد، يكى از شئون حكومت اسلامى و از مسائل مربوط به امامت و رهبرى جامعه بوده و بُعد سياسى و تبليغى داشته است؛ به‌صورتى كه در صدر اسلام، همه ساله، يا خود خليفه يا نماينده‌اى مخصوص از سوى خليفه، اين سِمَت و منصب را عهده‌دار مى‌شده و سرپرستى زايران خدا در ايام حج و روز عيد قربان و حركت به‌سوى عرفات و مِنى و قربانگاه و نماز خواندن بر آنان، به او واگذار مى‌شده است..[۳]
    3. دگرگونى از حالات روحى انسان است... اگر در زيارت، تحوّل روحى پديد نيايد، چه سود؟!... اين تحوّل و انقلاب روحى و حال زاير، پس از زيارت، نشانه اثرپذيرى از جذبه‌هاى معنوى است كه در مزار يك امام و در كنار مرقد يك پيشواى معصوم وجود دارد... گنهكار، از محيط پاک زيارتگاه اثر مى‌پذيرد و در فضاى ديگرى قرار مى‌گيرد. اين تحوّل، چه‌بسا از دور فراهم نگردد. بايد بيايد، رنج سفر ببيند، پاى به راه نهد، با شوق و درد، وادى‌ها را بپيمايد، تا در كنار مرقد، «قرار» گيرد. آنگاه اين «حضور»، تأثير تربيتى دارد... در عتبات ائمّه حضور يافتن و به «حساب» خود رسيدن، به گذشته خويش و اعمال خود توجّه كردن و تصميم به «پاک بودن» و «خوب زيستن» گرفتن، از آثار ديگر زيارت است.
      زيارت، انسان را به خطاهايش «متوجّه» و «معترف» مى‌كند و در راه او، بارقه «اميد» و «مغفرت» مى‌آفريند. زاير، بايد خود را در چنين جايگاه و مقامى احساس كند. مزار ائمّه، بهترين جا براى «محاسبه نفس» و رسيدگى به پرونده اعمال خويش است... تا پاک نشوم كه نمى‌توانم چشم به پاکان بيفكنم! تا لايق نباشم كه نمى‌توانم مدعى دوستى و محبّت و ولايت باشم! پس بايد توبه كنم..[۴]
    4. برگ‌هاى سياهِ تاريخ: برشمردن فضاحت‌ها و جنايت‌هاى امويان و عباسيان، در اين مختصر نمى‌گنجد... قتل عام‌هايى كه كردند، زندان‌هاى مخوف، حبس‌ها و تبعيدها و شكنجه‌هايى كه كردند، امام‌هاى شيعه را كه كشتند، علويون را كه به دار آويخته و به تيغ سپرده و به زندان افكندند... زيادتر از آن است كه بتوان برشمرد. آن همه، از سادات حسنى و فرزندان امام مجتبى(ع) كه در عهد منصور دوانقى در محبس‌ها و زير ديوارها به شهادت رسيدند، آن شصت سيد علوى كه در عهد هارون‌الرشيد، به دستِ حميد بن قحطبه در يك خانه قتل عام شدند، علويونى كه در دوره‌هارون، از بغداد به يثرب تبعيد شدند و با حكومت يافتن او، وحشت و هراس علويان را فراگرفت و براى مصون ماندن از خشم و شمشير و زندان هارون، به‌صورت ناشناس در آبادى‌ها و شهرها پراكنده شدند... چيزى نيست كه از حافظه تاريخ، فراموش شده باشد.

    ابن زياد، در دوره حكومت معاويه، شیعیان كوفه را مى‌شناخت و دنبال آنان مى‌گشت و زير هر سنگ و كلوخى مى‌يافت، مى‌كُشت. همه را به هراس افكند، دست‌ها و پاها را بريد، شيعه را بر شاخه‌هاى نخل، حلق‌آويز كرد. چشم‌ها را كور نمود، افراد را طرد و تبعيد نمود، تا آنجا كه در عراق، چهره برجسته و مشهورى از شیعیان نماند، مگر اينكه همه را يا تبعيد كرد يا كشت يا به دار آويخت يا به زندان افكند. مظلوميت آل على را بايد از زبان خودشان شنيد..[۵]

    وضعيت كتاب

    در آغاز اين كتاب، فهرست تفصيلى مطالب ذكر شده، ولى متأسفانه فهرست‌هاى فنى و حتى فهرست منابع تنظيم نشده است. كتاب حاضر، مستند و تحقيقى است و نویسنده، استنادات و ارجاعات و توضيحاتش را به‌صورت پاورقى آورده است.

    پانويس

    1. ر.ک: مقدمه كتاب، ص4-5
    2. ر.ک: همان، ص31-32
    3. ر.ک: متن كتاب، ص111-112
    4. ر.ک: متن كتاب، ص148-152
    5. ر.ک: همان، ص80-81

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها