سفرنامه حج سلیم خان

    از ویکی‌نور
    سفرنامه حج سلیم خان
    سفرنامه حج سلیم خان
    پدیدآورانسلیم‌خان تکابی (نویسنده) جعفریان، رسول (محقق)
    عنوان‌های دیگرسفر نامه حج 1310 - 1311ق سفر نامه حج از سال 1310 - 1311 هجری قمری
    ناشرنشر مؤرخ
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1388 ش
    چاپ1
    شابک978-600-9103-1-0
    موضوعحج - خاطرات

    سفر نامه‌ها

    سلیم خان تکابی، - 1326؟ق. - سفرها - مکه
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏212‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏8‎‏ح‎‏3‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    سفرنامه حج، از آثار عصر قاجار، سفرنامه‌اى است، به قلم حاجى سليم‌خان كه از خان‌هاى كرد منطقه تيكان‌تپه يا تكاب امروزى بوده است. در اين كتاب جداى از اطلاعات سفرنامه‌اى كه صورتى از سياحت‌نامه دارد، مى‌توان فهرستى از احكام و مناسك حج و همين طور ادعيه و آداب زيارت را به روش اهل‌سنت ملاحظه كرد. بنابرين نویسنده دو هدف را دنبال مى‌كند: هدف سياحتى و ديگرى زيارتى.

    ساختار

    اساس نگارش نویسنده، بسان غالب سفرنامه‌ها، رعايت دو نكته زمان و مكان است. اين كه در فلان تاريخ در كدامين نقطه قرار داشته، چه اندازه مانده، چه تجربه‌هايى كسب كرده و كى حركت كرده، با چه وسيله‌اى رفته و به كدام نقطه عزيمت كرده است.

    گزارش محتوا

    اين سفر نه ماهه در آغازين روزهاى ماه شعبان سال 1310 آغاز و در 28 ربيع‌الثانى 1311 به اتمام مى‌رسد. نویسنده يك صاحب منصب ايرانى است كه پيش از سفر در تبريز، به ديدار آیت‌الله ميرزا جواد آقا تبريزى مى‌رود. وى اين سفر را همراه شمارى از خويشان خود انجام داده است. تعداد اين افراد در مسير رفتن از اسلامبول به اسكندريه، با خود سليم خان، جمعا يازده نفر بوده و اين از تعداد بليطى كه آنان گرفته‌اند، به-دست مى‌آيد.

    حاجى سليم‌خان در تكاپ موقعيت خانى داشته و در همين سفر، زمانى كه به تبريز رسيده نزد مظفرالدين ميرزاى وليعهد رفته و ضمن اجازه گرفتن از او براى رفتن به سفر حج، از او نشان و درجه سرتيپى و خانى دريافت كرده است: «همگى در خدمت جناب ايشان محض تقبيل آستان بوسى و تحصيل اجازه سفر حجاز، حضور مبارک اقدس والا وليعهد كه در حياط ديوان‌خانه تفرّجاً گردش مى‌فرمودند، شرفياب شده... و همان روز امر والا به صدور رقم عنبر شيم كه محتوى بر منصب سرتيپى و لقب خانى بود، به سرافرازى اين بنده درگاه، عزّ نفاذ يافت».

    همان‌جا وليعهد دستور داده است تا به سفير كبير ايران در استانبول، ناظم‌الدوله ميرزا ملكم‌خان، گفته شود، احترامات لازمه را نسبت به سليم‌خان مبذول دارند كه چنين هم كرده و وى در سفرنامه از اين مسأله ياد كرده است.

    سليم‌خان بايد پيش از سال 1326ق درگذشته باشد، زيرا روى نسخه ما كه در سال مزبور به دستور برادر و همسفر سليم‌خان نوشته شده چنين آمده است: «حج‌نامه مرحوم حاج سليم‌خان كه انشا فرموده».

    عبارت بالا نام كتاب را حج‌نامه عنوان مى‌كند؛ البته مؤلف در جاى ديگر در مقام وصف اين نوشته، از آن به نام روزنامه ياد كرده است. از آغازين سطور كتاب هم به دست مى‌آيد كه وى اين اثر را دو سال پس از بازگشت بازنويسى كرده است.

    در بخش سياحتى سفرنامه، مى‌توان اطلاعات مربوط به جغرافيا و شهرهاى طول مسير، آداب و رسوم ملل، اوضاع علمى و صنعتى آن روزگار و همين طور راه‌ها و مطالبى درباره برخى از رخدادهاى آن زمان را ملاحظه كرد.

    وى روى ثبت منازل بسان بسيارى از منازل‌نامه‌ها حساس است؛ اما برخى موارد به دليل سرعت حركت، از اين كار باز مى‌ماند: «چون در راه آبادى كمتر بود، زيادتر در صحرا مى‌افتاديم. از آن جهت، نوشتن اسامى منازل متعذّر است».

    شيرينى يك سفرنامه، بستگى به آن دارد كه نویسنده، توجه خويش را معطوف به كدام امر كرده باشد، و مهم‌تر آن كه، چه مسائلى برابر ديدگان او قرار گرفته باشد. براى نمونه، در اين سفرنامه، يكى از مهم‌ترين رخدادها، وباى سال 1310 در حج است كه به نظر بى‌سابقه مى‌آمده و اطلاعات نویسنده ما از اين حيث قطعاً براى تاريخ حج‌گزارى مسلمانان در آن سال و نيز تاريخ شهر مكه نهايت اهميت را دارد.

    اما از زاويه زيارتى، نویسنده يك سنّى كرد ايرانى است. اين امر سبب شده است كه به خصوص در دو زمينه، حاوى مطالب تازه‌اى باشد. نخست آن كه ما در ميان سفرنامه‌هاى فارسى، اندك سفرنامه‌هاى فارسى بر مذاق اهل‌سنّت داريم. به هر حال، بر اساس اين سفرنامه كه به خصوص روى مناسك و زيارات تكيه دارد، مى‌توان انجام فريضه حج و زيارات مربوطه را بر اساس يك مذهب مشخص دريافت.

    نویسنده، نسبت به تشيع نگاهى مثبت دارد، چنان كه اصرار دارد تا در قاهره، خانه‌اى در كنار رأس سيدالشهداء داشته باشد. وى نسبت به حضرت زهرا(س) و ائمه بقيع(ع) نيز احترام ويژه‌اى مى‌گذارد، چنان كه زيارت‌نامه حضرت زهرا(س) را در دو مورد درج مى‌كند.

    اماكن زيارتى مكه و مدينه مورد توجه خاص مؤلف بوده و وى تقريباً به بيشتر موارد سرزده است، جز آن كه پس از شيوع وبا در مكه كه در روزهاى يازدهم و دوازدهم ذى حجه آغاز شده، وى در بازگشت از منى، نتوانسته است، اماكن ديگر را زيارت كند. او مى‌نويسند: «هر چند خيال بود، وضع مكه معظّمه را جهت تفريح خاطر احباب كاملاً توضيح نمايم، ليكن شدّت وبا كه نمونه رستاخيز بود با كسالت و ملالت مانع آمده، توضيح آن به وجه اكمل به عمل نيامد».

    طبعاً بخش مدينه آن مفصل‌تر و آنچه كه در آن روزگار، زيارت آن مرسوم بوده، زيارت شده است. وى برخى از نكات تازه در اين باب دارد كه از آن جمله اشاره به اين است كه آن وقت، دو مسجدالاجابه در مدينه بوده است، در حالى كه ما يك مسجدالاجابه بيشتر نمى‌شناسیم. همين طور از محلى در داخل مسجد قبا به نام طافةالكشف نام برده است. درباره مسجد ثنايا در اُحُد نيز توضيحات جالب توجهى دارد. بنابرين اين سفرنامه، از اين زاويه نيز مى‌تواند، مورد استفاده قرار گيرد.

    نكته ديگر اين سفرنامه آن است كه نویسنده يك كرد است و همراه كردهايى از شهرهاى مختلف كردستان ايران و عراق اين فريضه را انجام داده است. حساسيت وى در داشتن يك جمع متفق، ارتباط با كردهاى ساير شهرها، و حتى تماس گرفتن با كردهايى در حلب و شهرهاى ديگر، نشانگر نوعى حس نيرومند در نویسنده است. البته بخشى از آن هم طبيعى است. وى در قاهره، به دانشگاه الازهر رفته و در آنجا دو روحانى كردستانى آشنا را مى‌يابد كه سخت از وى و دوستانش استقبال مى‌كنند. اين وضعيت در بسيارى از شهرهاى ديگر نيز وجود دارد. زمانى هم كه به منى و عرفات رفته‌اند، همه با يكديگر بوده‌اند.

    نثر كتاب به لحاظ فارسى، نثرى پخته و به خصوص از زبان يك كرد، به خوبى قابل ستايش است. وى با ادب فارسى كاملا آشناست و نه تنها نثر را خوب مى‌نويسد، بلكه اشعارى از خود نيز در برخى از موارد مى‌آورد. در لابلاى نثرهاى خود، گاه تلاش مى‌كند، اديبانه بنويسد و يك نمونه آن چنين است: «سه جفت اسب كه يك جفت كهر و يك جفت كرند و ديگرى سياه به كالسكه‌ها بسته بودند، ديديم. حقيقت ديده روزگار ديده‌شان را بديده ديد نديده». با اين حال از اغلاط رايج مثل كوه جبل لبنان و مانند آن خالى نيست.

    به صورت ريز، اطلاعات جالبى در سراسر اين سفرنامه وجود دارد كه ممكن است، پژوهش‌گرانى در هر زمينه، از آن مطالب بهره ببرند؛ براى نمونه آگاهى درباره خطاط و حجّار معروف ميرزا سنگلاخ بسيار جالب است، به‌خصوص كه مى‌تواند، در ارتباط با حرم نبوى و همين طور مواضع دولت عثمانى نسبت، به اهدايى‌هاى ايرانيان به آن حرم سودمند باشد.

    به نظر مؤلف و بر اساس آنچه شنيده، حج آن سال بسيار شلوغ بوده و عدد حجاج تا 850 هزار مى‌رسيده است. اين آمار باوركردنى نيست و ما تا سال‌ها بعد از آن نيز چنين رقمى نداريم. اما به هر حال، اين مطلبى است كه وى گفته است: «حجّاج امسال علاوه بر حجاج مكه، به هشتصد و پنجاه هزار نفر رسيده». اين آمار نبايد درست باشد، زيرا بر اساس آمارهايى كه از سال 1315ق به‌جا مانده، كل جمعيت حجاج 250 هزار نفر بوده است.

    از نيمه‌هاى قرن سيزدهم به اين سوى، بيشتر زائرانى كه از نيمه شمالى ايران و حتى تهران بودند، مسير تبريز به سمت باكو از آن جا به تفليس را انتخاب كرده، از طريق كشتى در درياى سياه، با عبور از حاشيه دريا و گذر از شهرهاى بندرى مهم به سمت استانبول مى‌رفتند. نویسنده نيز در اين سفر همين راه را انتخاب كرده است. كسانى كه مشتاق ديدن اسكندريه و قاهره بودند، به آن ناحيه عزيمت كرده از آن جا به سمت سوئز آمده، سوار كشتى شده، و راهى درياى سرخ مى‌شدند. كسانى كه ابتدا قصد عزيمت به مدينه را داشتند، به بندر ينبع رفته، پس از آن با شتر با گذراندن فاصله 150 كيلومترى عازم مدينه منوّره مى‌شدند. آن‌گاه از آنجا به سمت مكه حركت كرده، طى ده يا يازده روز به مكه معظّمه، مشرّف مى‌گشتند. اين راهى است كه سليم‌خان با دوستان خويش طى كرده است.

    پس از انجام فريضه حج، برخى زائران ايرانى از طريق راه جبل بر مى‌گشتند؛ اما شمار زيادترى به جده رفته از طريق كشتى راهى ايران مى‌شدند. كسانى كه از نيمه جنوبى ايران بودند، سوار كشتى‌هايى مى‌شدند كه به سمت جنوب درياى سرخ و گذر از درياى عرب و اقيانوس هند وارد خليج فارس شده و به شهرهاى بندرى جنوبى ايران مى‌رسيد. اما سليم‌خان اين مسير را طى نكرده است. كشتى آنان ابتدا به طور سينا آمده و در آن جا به دليل بيمارى وباى مكه و البته طبق قاعده‌اى كه وجود داشت، پس از گذراندن يك دوره قرنطينه بيست روزه عازم بيروت شده و در آن جا نيز باز پس از يك دوره قرنطينه در بيروت، با كشتى به سمت بندر طرابلس و اسكندرونه رفته از آنجا از طريق خشكى راهى حلب شده‌اند.

    از اين پس مسير بازگشت از راه خشكى به سمت موصل آغاز شده، سپس وارد ايران شده و به سمت تكاپ رفته، با استقبال مردم به خانه و كاشانه رسيده است.

    وضعيت كتاب

    نسخه مورد استفاده محقق، به دستور برادر مؤلف كه همسفر او نيز بوده است، در سال 1326ق كتابت شده و تاكنون نسخه ديگرى به دست نيامده است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب

    وابسته‌ها