سلسلة الفکر الإسلامي تأصيل العقيدة و تأويل آياتها عند علماء المغرب خلال القرنين الخامس و السادس الهجريين

    از ویکی‌نور
    سلسلة الفكر الإسلامي تأصيل العقيدة وتأويل آياتها عند علماء المغرب خلال القرنين الخامس والسادس الهجريين، محمد بن تومرت الموحدي 524ق/1129م، ابن رشد الحفيد القرطبي
    سلسلة الفکر الإسلامي تأصيل العقيدة و تأويل آياتها عند علماء المغرب خلال القرنين الخامس و السادس الهجريين
    پدیدآورانبکاري، عبد السلام محمد (نویسنده)
    ناشردار أبي رقراق للطباعة و النشر
    مکان نشرمغرب - رباط
    سال نشر2005م
    چاپچاپ اول
    شابک9954-423-44-3
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏/ب8س8 / 91/2 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    سلسلة الفكر الإسلامي تأصيل العقيدة وتأويل آياتها عند علماء المغرب خلال القرنين الخامس والسادس الهجريين، محمد بن تومرت الموحدي 524ق/1129م، ابن رشد الحفيد القرطبي، عنوان پایان‌نامه دکتری دکتر عبدالسلام محمد بکاری بوده که در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه محمد خامس رباط دفاع شده و سپس به‌عنوان کتابی یک جلدی به زبان عربی با موضوع کلام اسلامی و شخصیت‌ها، چاپ شده است. نویسنده در این اثر به بیان مباحث تأویل و آیات تأویل نزد دو تن از علمای مغرب اسلامی، یعنی ابن تومرت و ابن رشد، در دو قرن پنجم و ششم هجری پرداخته است.

    ساختار

    کتاب، دارای تقدیمیه دکتر عبدالله بن عتو، مقدمه نویسنده، متن اصلی ضمن یک مدخل عام و پنج بخش اصلی (که هرکدام دارای فصولی هستند)، لواحق و خاتمه است. منابع اثر در بخش مصادر، از صفحه 451 تا 469 به‌تفکیک کتاب‌ها و مجلات، ذکر شده است.

    گزارش محتوا

    ازآنجاکه موضوع این رساله، گرایش‌های علمای مغرب در تأویل آیات عقیدتی است. بحث کتاب با مدخلی آغاز می‌گردد که در آن از موارد زیر صحبت می‌شود: منشأ و تطور فکر عقیدتی و فضایل آفریقا و آثاری که در آن است و انسان را ترغیب به هجرت به این دیار می‌کند و شروع فتح اسلامی در شمال آفریقا و صحابه و تابعین و والیانی که داخل این دیار شدند و نقش آنها در تثبیت عقیده صحیح و احتمال تعارض و درگیری به جهت نشر آن عقیده و ایجاد اعتقاد سلفی در طبایع مردم بلاد مفتوحه و نقش دین در بیدارسازی عاطفه دینی و توجیه آن به سمت خیر و نیکی و حق و امنیت و سلامت و در نهایت خدای متعال و...

    سپس در این مقدمه درباره فقهایی که عمر بن عبدالعزیز برای تعلیم اهالی آفریقا به آنجا فرستاد و مناظرات و جدل‌هایی که در آنجا رخ داد، مطرح می‌شود[۱].

    در نهایت این مقدمه بیان می‌شود که همان طور که خدای متعال برای هر امتی نذیر و هدایت‌گری را ارسال می‌کند، نذیر و هدایت‌گر آفریقا نیز صحابه و تابعین بوده‌اند. سپس از موقف ساکنان اصلی آن دیار و عقایدشان، به‌خصوص آنان که عقایدشان را از صحابه گرفته بودند، بحث می‌شود و این امر تا زمان اشراف ادارسه که عصر آنان عصر آغاز اندیشه عقیدتی و شروع حرکت فکری و آغازگاه هجرت علمای مغرب به سمت مشرق اسلامی به‌منظور تدریس و بحث و علم‌آموزی و بازگشتشان به مغرب اسلامی به‌منظور نشر اسلام و تثبیت قواعد صحیح این دین و تعلیم کوچک و بزرگ بوده، بحث می‌شود[۲].

    در این مقدمه بر این امر استدلال می‌شود که اسلام در مدت کوتاهی گسترش یافت و از میان منابع متعدد قدیمی و جدید ثابت شده که مرابطین، اولین کسانی بودند که عقیده سلفیه را تثبیت کردند و با تلاش در این راستا، موفق شدند بر صحرای غربی که بلاد سنگال و بلاد شمال آفریقا و بلاد اندلس (اسپانیا) در آن بود، مسلط شوند. پس از آن، عقیده اشعری در آنجا بسط یافت و علمایی در آنجا رشد کردند و بنایی عقیدتی در آنجا در خلال عقود اول دعوت اسلامی برای نشر اسلام از طریق مدارس و زوایا و رباطات در ابتدا در مشرق عربی اسلامی و به‌مرور در مصر و سپس در غرب اسلامی شکل گرفت و در نهایت، اهمیت جامع قرویین در نشر این عقیده از عهد اشراف ادارسه تا امروز، روشن می‌شود[۳].

    باب اول کتاب درباره بحث اصطلاح تأویل و اهمیت آن نزد علمای اسلام است. این باب در چهار فصل بیان شده که فصل اولش شامل مفهوم لغوی و شرعی تأویل و مصادر آن و تفاوت تأویل و تفسیر است. فصل دوم به تأویل در قرآن کریم و سنت نبوی(ص) اختصاص یافته و مقدمه‌ای برای دیگر باب‌های بحث است. سومین فصل این باب، مسالک تأویل نزد برخی علمای اصولی و فقها و کلامیان فرقه‌های مختلف، را بیان می‌کند. نویسنده، فصل چهارم این باب را به برخی از مظاهر تأویل نزد علمای مغرب و برخی جهت‌گیری‌های آنان در میدان تأویل و قدرت علمی آنان در این امر علی‌رغم بساطت و عدم نضج این علم در آن زمان، اختصاص داده است[۴].

    دومین باب، درباره انگیزه‌های تأویل نوشته شده است. این باب پنج فصل دارد. فصل اول آن عقل و اهمیت آن در قرآن کریم و سنت نبوی(ص) را در خود دارد و دعوت قرآن به اهتمام به عقل و تشویق به استفاده از عقل را بیان می‌نماید. در این فصل، به ادعای نویسنده، تمام آیات وارده در قرآن کریم که «عقل» و سایر مشتقاتش را دارد، از ابتدای قرآن تا آخرین سوره‌ای که شامل این واژه و مشتقاتش است، یعنی سوره ملک، آورده شده است. فصل دوم این باب درباره محکم و متشابه قرآن کریم و برخی مواضع علما درباره مجاز و وظیفه آن در لغت، صحبت می‌کند. نویسنده، در فصل سوم درباره نظر و تدبر در معانی زبان عربی صحبت می‌کند و در فصل چهارم سعی می‌کند قصور قدرت عقلی را از ادراک کنه معانی لغوی و ضبط آن و استعمال بلاغی آن، نشان دهد. این باب با فصل پنجم تمام می‌شود که در آن برخی نمونه‌ها از تلاش‌های علمای مغرب اسلامی در تأویل عقیدتی و رصد آنها و استشهاد به آنها، در زمان احتیاج، ارائه شده است[۵].

    سومین باب کتاب، به ابن تومرت و ابن رشد اختصاص دارد و این دو شخصیت را به‌عنوان دو نمونه معرفی می‌کند که در گرایش‌های تأویل در مغرب اسلامی بر آنان تکیه می‌شود. این باب نیز در چهار فصل بیان شده؛ فصل اولش مخصوص گرایش‌های اولیه علمای مغرب در تأویل آیات عقیدتی و رصد آنها در برخی از مؤلفات است. دومین فصل در بیان جایگاه ابن تومرت در این اتجاهات عقیدتی و سومین فصل درباره جایگاه ابن رشد و قدرتش در تأویل با اصناف مردم و چگونگی معامله وی با هر صنفی است. نویسنده در فصل چهارم از حکمت و شریعت نزد این دو شخص و تقسیم مردم نزد هرکدام از آنها و استعمال قدرت عقلی در فراگیری وظیفه تأویل نزد هر صنف از آنان، صحبت می‌نماید.[۶].

    چهارمین باب، به تأویل نزد ابن تومرت می‌پردازد که نویسنده، آن را در پنج فصل و سه مبحث بیان می‌کند. فصل اول این باب به بیان تاریخچه‌ای از زندگی ابن تومرت و تعریف وی و اساتیدش و سفرهای علمی وی به مشرق و بازگشتش به مغرب اسلامی و... می‌پردازد. نویسنده در فصل دوم از معضله و اشکال ملاقات میان وی و غزالی و تردیدهای پیرامون این امر و تقسیم علمای تاریخ در مقابل این مشکل و... بحث می‌کند. او در فصل سوم، برخی مصادر تأویل نزد ابن تومرت را بیان کرده و از اهم کسانی که این دوره را گزارش کرده‌اند و از حکمت ضرورت تأویل برخی از نصوص شرعی صحبت کرده است. در فصل چهارم بخش‌هایی از تأویلات ابن تومرت در مجال عقیده و عبادات را شاهدیم و ذیل این فصل مبحث خاصی درباره برخی اندیشمندان مرشده مطرح شده و مرشده به‌عنوان نمونه‌ای از این تأویل شمرده شده‌اند. همچنین برخی از سخنانی که درباره آنان گفته شده و آنچه از فتوای ابن تیمیه درباره آنان نوشته شده، نیز مطرح می‌گردد. در فصل پنجم، برخی مواضع ابن تومرت درباره فقها و علمای کلام و... مطرح می‌شود و این فصل با افزودن دو مبحث تکمیل شده و پایان می‌پذیرد[۷].

    در پنجمین باب، نویسنده از تأویل نزد ابن رشد، بحث می‌کند. وی این باب را در سه فصل مطرح کرده است که فصل اول آن با کلام از زندگانی ابن رشد و رشد وی و تلاش‌های علمی وی در منطق و فلسفه و فقه و اصول و طب از دیگر فصل‌های این باب، تمایز می‌یابد. وی دو مبحث از این فصل را به شکل ویژه مطرح کرده است: اول سخن از جایگاه ابن رشد نزد دولت موحدین در ابتدای امر تا رشد وی نزد یعقوب منصور موحدی و ماجراهایی که برای وی به سبب دیگر علما نزد خلیفه، پدید آمد و دوم نظر ابن رشد درباره عقل و قدرت آن و عدم تناقض عقل و وحی و وحی و حقیقت. در فصل دوم این باب، از انگیزه‌های ابن رشد در تأویل و شیوه وی در این کار و قدرتش بر این امر، صحبت شده و مثال‌هایی برای این امر آورده می‌شود. این فصل دو مبحث دارد که خواننده کنجکاو را به مطالعه آن در جای خود می‌خوانیم. در فصل سوم این باب از اثر فلسفه ابن رشد و مجمل آنچه درباره وی در زمره رجال علم گفته شده، صحبت می‌شود و این فصل با دو مبحث ختم می‌شود: قوه تأثیر ابن رشد در حیات فکری و فرهنگی در میادین مختلف یهودی، مسیحی، عربی، اسلامی و به‌خصوص در اروپای مسیحی و ذکر نظرات بیش از هشتاد نفر از دانشمندان و علما درباره اندیشه و قلم ابن رشد[۸].

    وضعیت کتاب

    فهارس فنی کتاب، شامل فهرست‌های آیات قرآنی (به‌ترتیب سوره‌های قرآن کریم)، احادیث نبوی، مصادر و مراجع (که در آن ابتدا فهرست کتاب‌ها به‌ترتیب الفبایی با نام نویسندگان آنها ذکر شده و سپس فهرست مجلات) و موضوعات است که همه این فهارس به‌ترتیب یادشده، در انتهای اثر پس از خاتمه آمده است[۹].

    پانویس

    1. ر.ک: خاتمه کتاب، ص429
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: همان، ص430
    4. ر.ک: همان، ص430-431
    5. ر.ک: همان، ص431
    6. ر.ک: همان، ص431-432
    7. ر.ک: همان، ص432-433
    8. ر.ک: همان، ص433-434
    9. ر.ک: فهارس کتاب، ص435-472

    منابع مقاله

    مقدمه، فهارس و خاتمه کتاب.

    وابسته‌ها