شرح سودی بر حافظ

    از ویکی‌نور
    شرح سودي بر حافظ
    شرح سودی بر حافظ
    پدیدآورانسودی، محمد (شارح)

    ستارزاده، عصمت (مترجم)

    حافظ، شمس‌الدین محمد (سراينده)
    ناشر[بي نا]

    انزلي

    كتابفروشى دهخدا
    مکان نشرايران

    ايران - اروميه

    ايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1357ش

    مجلد2: 1358ش

    مجلد3: 1362ش

    مجلد4
    موضوعحافظ، شمس‌الدين محمد، - 792ق. ديوان - نقد و تفسير شعر فارسی- قرن 8ق. - تاريخ و نقد
    زبانفارسی
    تعداد جلد4
    کد کنگره
    ‏‏PIR‎‏ ‎‏5435‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏9‎‏ش‎‏4
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    شرح سودی بر حافظ، اثر محمد سودى بوسنوى، به گفته بسیارى از حافظ شناسان و حافظ‌پژوهان، یکى از بهترین شروح و تفاسیرى است که بر سروده‌های لسان‌الغیب حافظ، شاعر بزرگ ایرانى نگاشته شده است.

    سودی شرح خود را در حدود سال 1003ق، به زبان ترکی نوشته است[۱].

    ویژگی‌های شرح

    سودی که اصل او از سرزمین بوسنى در اروپا و حوزه بالکان است، در روزگار خویش به سه زبان ترکى و عربى و پارسى تسلط داشته و از روى ارادت و شیفتگى نسبت به کلام حافظ درصدد تألیف شرحى کامل بر دیوان وى برآمده است[۲]. وی در این شرح، از معانی مشکل و یا مفاهیم عرفانی، استفاده نکرده است[۳].

    وی دیوان حافظ را در چهار جلد شرح نموده و در آن، هر غزل را بیت به بیت، شرح کرده و به شرح مفردات از نظر لغوی و دستوری پرداخته و سپس معنای متعارف و ظاهری بیت را تحت عنوان محصول بیت، به دست داده است[۴].

    وی نخست شرح مختصری را بر دیوان حافظ نوشته و سپس این شرح مفصل را فراهم کرده است[۵]. دلیل اهمیت این شرح، به آن است که قصد شارح، فقط توضیح معانی لغوی و ظاهری بوده است و به‌این‌ترتیب، از هر نوع تفسیرهای وهمی و تمثیلی، خودداری نموده و سعی نکرده است که برای ابیات، معانی مشکل و یا معانی عرفانی بیاورد. شکی نیست که اکثر غزلیات حافظ، بسیار مشکل است و معانی رمزی، معانی عرفانی و اصطلاحات صوفیانه در آن‌ها، به حد فراوان وجود دارد، ولی چه‌بسا در پاره‌ای از آن‌ها، مقصود همان معانی ظاهری است که از آن‌ها استفاده می‌شود و همین معنای ظاهری است که حافظ را زبانزد خاص و عام کرده و مایه فخر و مباهات ملت خود قرار داده است؛ تاآنجاکه وی را «لسان‌الغیب» و «ترجمان الاسرار» لقب نهاده و هنگام ابتلا به شک و تردید، از کلمات و اشعار این شاعر، استمداد می‌جویند و تفأل به دیوان حافظ می‌زنند. در اغلب موارد می‌بینیم که شاعر، مسائل مادی و جسمانی را با مطالب معنوی درهم آمیخته و زمانی در لباس صوفی پاک و گاهی رند لاابالی و وقتی هم مسلمان متدین، جلوه‌گر می‌شود. این دگرگونی احوال و مطابق ذوق و طبع هر طبقه سخن گفتن و یک معنی واحد را به عبارات مختلف بیان کردن، همه دلیل بر وسعت فکر و دورنمای دید اوست. همچنین خواننده را متوجه می‌سازد که تا چه اندازه، نسبت به امور ظاهر، بی‌اعتنا بوده است[۶].

    سودی، تمام این دقایق را ضمن توضیح و تفسیر ابیات، به بهترین وجهی بیان نموده و اطلاعات قابل‌توجهی به خواننده می‌دهد[۷].

    البته این در حالی است که به اعتقاد برخی، از این اثر برنمی‌آید که سودی در معارف و علوم انسانی که انس و احاطه بر آن‌ها لازمه شرح و تفسیر شعر حافظ است، دستی داشته باشد[۸].

    به‌منظور آشنایی با این شرح، به قسمت‌هایی از آن، اشاره می‌شود؛ به‌عنوان‌مثال، سودی در غزل:

    سر فراگوش من آورد به آواز حزین گفت ای عاشق دیرینه‌ی من خوابت هست

    به ترتیب ذیل، ابتدا در هر بیت به یافتن معنای مفردات و طبقات دستوری بعضی از واژگان پرداخته، سپس بیت را به نثر درآورده است: «فراگوش: فرا، اینجا به معنای باء صله است.

    حزین: در این بیت به معنای ملایم و نرم است. مصراع: «چه خوش باشد آواز نرم و حزین»؛ پس کلمه حزین در اینجا تفسیر عطف نرم، واقع شده است و هرکجا که کلمه حزین صفت باشد برای آواز، همین معنا را می‌دهد. دیرینه: یعنی قدیمی و کهنه. جمله خوابت هست، جزئی از مقول‌قول است. ممکن است جمله اخباری و یا انشایی باشد.

    محصول بیت: جانان... به بالین من آمد و سر فراگوش من آورد و با آواز نرم و ملایم گفت: ای عاشق قدیم من آیا خوابت می‌آید؟ یعنی من که با این حالت و اوصاف به بالین تو آمده‌ام بازهم خوابت می‌آید و یا بازهم می‌خوابی؟ برخیز باده‌ای که آورده‌ام نوش کنیم و دنیا و وضع حال دنیا را فراموش کنیم»[۹].

    سودی بقیه ابیات را به همین ترتیب معنی کرده است. آنچه در این گزارش قابل توجه است، آن است که سودی، معشوق پیرهن چاک را فقط جانان معنی کرده و گفتگوی او را بی‌هیچ انگاره‌ای بیان نموده و در بیت بعدی، تنها به دلیل حضور واژه «عارف»، عارف را تسلیم به اوامر جانان دانسته است و این انگاره از نگاه عارفان را شرح و بسط نداده است[۱۰].

    نگاهی به ترجمه

    عصمت ستارزاده، این شرح را به فارسی روان و سلیس، ترجمه کرده است. روش وی در ترجمه کتاب، رعایت کامل امانت در ترجمه بوده و سعی داشته است تا حد امکان، کلمه‌ای از متن نیفتد و تغییر نکند. تنها تغییری که در این کتاب، راه یافته است، ترتیب شماره غزل‌ها می‌باشد که مطابق نسخه چاپ دکتر غنی، نوشته شده که آن هم به‌منظور تسهیل کار خوانندگان بوده است[۱۱].

    مترجم برای توضیح بعضی از مطالب، حواشی مختصری بر کتاب افزوده و فهرستی از هویت اعلامی که در متن، از آن‌ها نام برده شده، در آخر کتاب، فراهم آورده است[۱۲].

    مقدمه‌ای به قلم سعید نفیسی، در ابتدای کتاب، در اشاره کوتاهی به زندگانی شارح و برخی ویژگی‌های کتاب، افزوده شده است[۱۳].

    در مقدمه مترجم نیز به برخی از ویژگی‌های شرح و ترجمه آن، اشاره شده است[۱۴].

    پانویس

    1. ر.ک: قاسمی، شریف حسین، ص30
    2. ر.ک: بی‌نام
    3. ر.ک: قاسمی، شریف حسین، ص31
    4. ر.ک: امینی، محمدرضا؛ رستگار فسایی، منصور؛ شبانی، عبدالعزیز؛ حسن لی، کاووس، ص77
    5. ر.ک: مقدمه سعید نفیسی، صفحه ب
    6. ر.ک: مقدمه مترجم، صفحه د
    7. ر.ک: همان
    8. ر.ک: امینی، محمدرضا؛ رستگار فسایی، منصور؛ شبانی، عبدالعزیز؛ حسن لی، کاووس، ص77
    9. ر.ک: همان، ص78
    10. ر.ک: همان
    11. ر.ک: سخنی چند با خوانندگان، صفحه چ
    12. ر.ک: همان، صفحه ح
    13. ر.ک: ج1، صفحه الف - پ
    14. ر.ک: مقدمه مترجم، صفحه خ - د

    منابع مقاله

    1. مقدمه‌های کتاب.
    2. قاسمی، شریف حسین، «شرح‌های فارسی دیوان حافظ در هند»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: چشم‌انداز ارتباطات فرهنگی، آذر 1376، شماره 9 ‏(4 صفحه، از 30 تا 33).
    3. امینی، محمدرضا؛ رستگار فسایی، منصور؛ شبانی، عبدالعزیز؛ حسن لی، کاووس، «بررسی عوامل تأثیرپذیری و جنبه‌های چندمعنایی یک غزل از حافظ»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: علوم انسانی دانشگاه الزهراء(س)، زمستان 1384 و بهار 1385، شماره 56 و 57، علمی - پژوهشی/ISC ‏(22 صفحه، از 67 تا 88).
    4. بی‌نام، برگرفته از سایت «مؤسسه انتشارات نگاه»، چهارشنبه 31 بهمن 1397

    وابسته‌ها