الجامع الصحیح و هو سنن الترمذي

    از ویکی‌نور
    (تغییرمسیر از صحيح ترمذى)
    ‏الجامع الصحیح و هو سنن الترمذی
    الجامع الصحیح و هو سنن الترمذي
    پدیدآورانترمذی، محمد بن عیسی (نویسنده) شاکر، احمد محمد (تحقیق و شرح)
    ناشردار الحدیث
    مکان نشرقاهره - مصر
    سال نشر1419 ‌‎ق یا 1999 م
    چاپ1
    موضوعاحادیث اهل سنت - قرن 3ق.
    زبانعربی
    تعداد جلد6
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏120‎‏ ‎‏/‎‏ت‎‏4‎‏ج‎‏2‎‏ ‎‏1378
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الجامع الصحیح و هو سنن الترمذي، اثر ابوعیسى محمد بن عیسى بن سوره، با تحقیق احمد محمد شاکر، یکى از معروف‌ترین کتب روایى اهل سنت است که به زبان عربى نوشته شده است.

    نام این کتاب به‌صورت‌هاى مختلف نقل شده است، از جمله: «جامع الترمذی»، «السنن»، «جامع»، «صحیح الترمذی» و «الجامع الکبیر».[۱]

    یادآورى مى‌شود که «عبدالفتاح ابوغده» در کتاب خود نام درست سنن یا جامع ترمذى را این‌گونه مى‌نویسد: «الجامع المختصر من السّنن عن رسول‌الله(ص) و معرفة الصحیح والمعلولِ و ما علیه العمل».[۲]

    به‌خوبى روشن نیست نویسنده در چه زمانى گردآورى جامع را آغاز کرده و چند سال این کار به‌درازا کشیده است؟ تنها چیزى که در دست است، سخنى است که «ابن النقطه» گفته؛ او مى‌گوید: «فرغ من کتابته یوم الأضحى من سنة 270ق». اگر این سخن درست باشد و ده سال را براى گردآورى جامع در نظر بگیریم، باید در حدود 260ق، کار را آغاز کرده باشد. این دیدگاه را با کمک گرفتن از سخن ذهبى مى‌توان تقویت کرد؛ چراکه او در «تاریخ الإسلام» مى‌گوید: «و قال عبدالمؤمن بن خلف النسفی: قرئ علیه «الجامع» فی دارنا بنسف و أنا صغیر ألعب»؛ ضمیر در «علیه» به ترمذى بازمى‌گردد. باتوجه به اینکه «عبدالمؤمن» در (257ق) چشم به جهان گشوده و باتوجه به سخن او، مى‌توان با اطمینان بیشترى گفت که او گردآورى جامع را بین سال‌هاى 260 تا 265ق آغاز کرده؛ یعنى در حدود پانزده تا بیست سال پیش از مرگش.

    ساختار

    کتاب با مقدمه مفصلى از محقق آغاز و مطالب در شش جلد تنظیم شده است. کتاب دربردارنده تقریبا پنج هزار حدیث مى‌باشد.[۳]

    گزارش محتوا

    در مقدمه، ابتدا به بررسى نسخ کتاب پرداخته شده و سپس، اطلاعاتى پیرامون نحوه تصحیح و تحقیق کتاب ارائه گردیده و در پایان، زندگى‌نامه مفصلى از نویسنده، ذکر شده است.[۴]

    کتاب سنن ابى‌داود در میان کتاب‌هاى سته در جایگاه سوم است. این مطلب را بیشتر دانشمندان حدیث نیز پذیرفته‌اند، ولى گویا کسانى نیز هستند که جامع ترمذى را کتاب سوم مى‌دانند؛ براى نمونه «ابن العربی» در مقدمه شرح خود بر «جامع ترمذى» آن را سومین کتاب حدیثى برشمرده و سخن او، بیانگر برترى کتاب ترمذى بر سنن ابى‌داود است. «حاجى خلیفه» نیز، کتاب ترمذى را سوم مى‌داند؛ گذشته از اینکه او مى‌گوید: «و هو ثالث الکتب الستّة فی الحدیث»، همین که او کتاب ترمذى را با عنوان «الجامع الصحیح» معرفى کرده و آن را پس از بخارى و مسلم یادآور شده، خود نشان‌دهنده این است که او ترمذى را در جایگاه سوم مى‌داند. او کتاب ابى‌داود را با نام «سنن» معرفى کرده است.[۵]

    «قنوجى» نیز افزون بر اینکه ترمذى را پس از مسلم و پیش از ابى‌داود آورده خود به‌صراحت مى‌گوید: «و بالجملة فهو ثالث الکتب الستّة». «مبارکفورى» در شرح خود بر جامع ترمذى فصلى را آورده با این عنوان: «فی بیان أن رتبة جامع الترمذی هل هی بعد الصحیحین أو بعد سنن أبی‌داود أو بعد سنن النسائی؟»، او در این فصل نتیجیرى کرده است که کتاب ترمذى در جایگاه سوم است و معتقد است ترمذى اگرچه از کسانى مانند کلبى و مصلوب نام برده، ولى ضعف آنها را نیز بیان کرده و این نه‌تنها از جایگاه کتاب نمى‌کاهد، بلکه حُسنى براى آن است. از سوى دیگر «حازمى» شرط ترمذى را بهتر و پسندیده‌تر از ابى‌داود دانسته و این خود بر جایگاه ترمذى مى‌افزاید. «عتر» نیز سخت تلاش کرده تا جایگاه ترمذى را سوم قرار دهد. سخنان او در کتابش خواندنى است.[۶]

    ترمذى و کتابش نیز مانند دیگر کتاب‌هاى شش‌گانه و صاحبانشان مورد ستایش قرار گرفته‌اند. خود ترمذى مى‌گوید: «محمد بن اسماعیل به من گفت: من بیش از آنکه تو از من نفع ببرى از تو نفع بردم». «ذهبى» از «ابى‌سعید ادریسى» نقل مى‌کند که: «کان أبوعیسى یُضرب به المثل فی الحفظ»، سپس داستانى شگفت از حافظه او مى‌آورد.[۷]

    ترمذى در کتاب خود مى‌گوید: «جمیع ما فی هذا الکتاب من الحدیث فهو معمولٌ‌به و بِهِ أخذ بعض أهل العلم ماخلا حدیثین...». اگر بتوان این را شرط دانست و اگر او به این شرط وفا کرده باشد، باید گفت شرط او در آوردن احادیث در این کتاب - مگر شواهد و متابعات که در برخى از آنها ضعف است - ذکر احادیث صحیح و حسان است.[۸]

    هرچند که «ابن الجوزی» در کتاب «الموضوعات» بیست‌وسه حدیث جامع ترمذى را موضوع دانسته، ولى باید گفت زیاده‌روى او در موضوع دانستن احادیث، مشهور است. «مبارکفورى» مى‌گوید: «و لا شک أنه متساهل فی الحکم بالوضع». مبارکفورى همچنین در مقدمه «تحفة الأحوذی» فصلى را با این عنوان آورده است: «الفصل السادس: فی بیان أنه لیس فی جامع الترمذی حدیث موضوعٌ». باید گفت: همه کسانى که درباره شروط ائمه ستّه گفتگو کرده‌اند، نتوانسته‌اند سخن شفافى ارائه دهند؛ ازاین‌رو یا به بیان کلیات بسنده کرده‌اند یا سخنى نگفته‌اند. «نورالدین عتر» با آن استادى‌اش، نتوانسته چیز خاصى بگوید. «مبارکفورى» نیز سخنان «مقدسى» و «حازمى» را تکرار کرده است. تنها چیزى که «عتر» به‌خوبى آن را بیان کرده، موازنه شرط ترمذى با شرط شیخین است، که البته بر آن نیز مى‌توان خرده گرفت و آن اینکه اساساً اینها شرط نیستند تا بتوان بین آنها موازنه برقرار کرد.[۹]

    برخى ویژگى‌هاى جامع ترمذى را مى‌توان در امور زیر خلاصه نمود:

    1. اولین کتاب حدیثى است که در آن به حدیث «حسن» اشاره شده است؛
    2. داراى حسن ترتیب و عدم تکرار است؛
    3. یادآورى سخنان صحابه، تابعین، مذاهب فقها و استدلال آنها در مسائل فقهى است؛
    4. انواع حدیث از صحیح و حسن و ضعیف و غریب و... در آن بیان شده است؛
    5. اسامى راویان و القاب و کنیه‌هاى آنها توسط ترمذى یادآورى شده است.[۱۰]

    از دیگر ویژگى‌هاى جامع ترمذى آن است که آن را شش نفر از شاگردانش روایت کرده‌اند که عبارتند از:

    1. محمد بن احمد بن محبوب؛
    2. ابوسعید هیثم بن کلیب شاشى؛
    3. ابوذر محمد بن ابراهیم؛
    4. ابومحمدحسن بن ابراهیم قطّان؛
    5. ابوحامد احمد بن عبدالله تاجر؛
    6. ابوالحسن فزارى.

    روایت محبوبى از همه صحیح‌تر است و جامع ترمذى که تاکنون به چاپ رسیده بر اساس همین روایت است؛ چراکه دیگر روایات به‌صورت متصل به ما نرسیده و تنها روایت محبوبى متصل است.[۱۱]

    وضعیت کتاب

    بر این کتاب، شروح متعددى نگاشته شده است؛ همچون: «عارضة الأحوذی بشرح جامع الترمذی»؛ «قوت المغتذی على جامع الترمذی»؛ «تحفة الأحوذی بشرح جامع الترمذی» و.[۱۲]

    فهرست مطالب هر جلد، در پایان همان جلد آمده و جلد ششم، به مجموعه فهارس کتاب اختصاص یافته است که عبارتند از: فهرست جامع مطالب؛ آیات؛ ابواب کتاب؛ احادیث و آثار و فهرست اماکن و شهرها.

    پاورقى‌ها توسط محقق نوشته شده و در آن‌ها، علاوه بر اشاره به اختلاف نسخ.[۱۳]و توضیح برخى کلمات و عبارات متن.[۱۴]، به بررسى برخى از روایات و ارائه توضیح پیرامون آن‌ها پرداخته شده است.[۱۵]

    پانویس


    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. مدیر شانه‌چى، کاظم، «تاریخ حدیث (با اضافات)»، سمت، تهران، 1388.
    3. زهراب (فاضلى)، على، «جامع یا سنن ترمذى»، برگرفته از پایگاه تخصصى مقالات مجمع جهانى شیعه‌شناسى،