ظاهرة الاستقلاب في النص النبوي و التاريخي: حديث سد الأبواب أنموذجاً

    از ویکی‌نور
    ظاهرة الإستقلاب في النص النبوي و التاريخي: حديث سد الأبواب أنموذجاً
    ظاهرة الاستقلاب في النص النبوي و التاريخي: حديث سد الأبواب أنموذجاً
    پدیدآورانحسنی، نبیل (نویسنده) العتبة الحسينية المقدسة. قسم الشؤون الفکرية و الثقافية. شعبة الدراسات و البحوث الإسلامية (تهیه کننده)
    عنوان‌های دیگرحديث سد الأبواب أنموذجا
    ناشرالعتبة الحسينية المقدسة، قسم الشؤون الفکرية و الثقافية
    مکان نشرعراق - کربلای معلی
    سال نشرمجلد1: 2014م , 1435ق
    چاپ1
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    BP ۱۱۱/۶/ح۵ظ۲ ۱۳۹۳
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    ظاهرة الاستقلاب في النص النبوي و التاريخي: حديث سد الأبواب أنموذجاً اثر نبیل حسنی، پژوهشی است پیرامون جعل و دست‌کاری در نصوص نبوی و تاریخی و بررسی حدیث «سد الأبواب» و تحریفات صورت گرفته در آن‌که در زمان معاصر و به زبان عربی نوشته شده است.

    ساختار

    کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در سه مبحث و هر مبحث در چندین مسئله، تنظیم شده است.

    مبحث اول و سوم شامل سه مسئله و مبحث دوم حاوی چهار مسئله است.

    اثر حاضر، با استفاده از روایات و شواهد تاریخی، به دنبال اثبات اعمال نفوذ صاحبان قدرت و سلطه و حاکمان در نگارش تاریخ و نشان دادن این اعمال نفوذ در دگرگونی‌ها و تغییرات به وجود آمده در نصوص نبوی و تاریخی صدر اسلام بوده و به‌عنوان نمونه و مثال، حادثه «سد الأبواب» (بسته شدن تمامی درب تمامی منازل به مسجد نبوی به‌جز درب منزل حضرت علی(ع)) را بررسی نموده است[۱]

    گزارش محتوا

    در مقدمه، به این نکته اشاره گردیده که نصوص تاریخی، در شکل‌گیری و تکامل مراحل تمدنی بشر، دارای اهمیت ویژه‌ای بوده و توجه به آن‌ها ضروری است و به دلیل همین اهمیت ویژه، همواره صاحبان قدرت و نفوذ سعی داشته‌اند تا تاریخ به‌گونه‌ای به نگارش درآید که متناسب با مقتضیات سلطه و حکومت آنان باشد و لذا در بسیاری از موارد، حقیقت غیر ازآنچه واقع شده، گزارش گردیده است که متأسفانه تاریخ اسلام نیز از این امر مستثنا نبوده است[۲]

    در مبحث نخست، ضمن سه مسئله زیر، به بررسی اصطلاح «استقلاب»، پرداخته شده است:

    در مسئله نخست، صیغه استفعال در قرآن کریم و دلالت التزامی آن بر استقلاب، مورد بحث و بررسی قرار گرفته و به این نکته اشاره شده است که صیغه استفعال در آیات بسیاری از قرآن کریم آمده و در تمامی آن‌ها به معنای طلب فعل، استعمال گردیده است. ازجمله این آیات عبارتند از:

    1. «مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَ تَرَکَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَ يُبْصِرُونَ‌ (بقره: 17)؛ مثل آنان، همچون مثل كسانى است كه آتشى افروختند، و چون پيرامون آنان را روشنايى داد، خدا نورشان را برد و در ميان تاریکی‌هايى كه نمی‌بينند رهايشان كرد. شیخ طوسی «استوقد» را (طلب آتش) معنا کرده است[۳]
    2. «يَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيکُمْ فِي الْکَلاَلَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَکَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَ لَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَکَ وَ هُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَکُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ کَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَکَ وَ إِنْ کَانُوا إِخْوَةً رِجَالاً وَ نِسَاءً فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَکُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌ (نساء: 176)؛ «از تو [درباره كلاله] فتوا مى‌‏طلبند بگو: «خدا درباره كلاله فتوا می‌‏دهد اگر مردى بميرد و فرزندى نداشته باشد و خواهرى داشته باشد، نصف ميراث از آن اوست و آن [مرد نيز] از او ارث می‌برد اگر براى او [خواهر] فرزندى نباشد پس اگر [ورثه فقط] دو خواهر باشند دو سوم ميراث براى آن دو است و اگر [چند] خواهر و برادرند پس نصيب مرد مانند نصيب دو زن است خدا براى شما توضيح می‌‏دهد تا مبادا گمراه شويد و خداوند به هر چيزى داناست. در اینجا نیز به نقل از شیخ طوسی، «الاستفتاء» سؤال از حکم معنا شده است[۴]

    در مسئله دوم و سوم، به بررسی صیغه استفعال در حدیث شریف نبوی و نیز کلام فقها پرداخته شده و اشاره گردیده که در تمامی موارد، این صیغه به معنای طلب آمده است[۵]

    در مبحث دوم، در ضمن چهار مسئله زیر، به بررسی چگونگی تأسیس و به وجود آمدن پدیده استقلاب در نصوص تاریخی، از قرن اول هجری پرداخته شده است:

    در مسئله نخست، به وجود پدیده استقلاب در سنن تاریخی امم سابقه، که در قرآن کریم ذکر گردیده، اشاره شده است که ازجمله آن‌ها واقعه‌ای است که آیه شریفه 58 و 59 سوره بقره به آن اشاره دارد (وَ إِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هٰذِهِ الْقَرْيَةَ فَکُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّداً وَ قُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَکُمْ خَطَايَاکُمْ وَ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ‌ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُوا قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنْزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا يَفْسُقُونَ؛ و [نيز به ياد آريد] هنگامى را كه گفتيم: «بدين شهر درآييد و از هر كجاى آن خواستيد، فراوان بخوريد و سجده‏كنان از در [بزرگ] درآييد و بگوييد: [خداوندا] گناهان ما را بريز تا خطاهاى شما را ببخشاييم و [پاداش] نيكوكاران را خواهيم افزود. اما كسانى كه ستم كرده بودند [آن سخن را] به سخن ديگرى غير از آنچه به ايشان گفته شده بود تبديل كردند و ما [نيز] بر آنان كه ستم كردند به سزاى اينكه نافرمانى پيشه كرده بودند، عذابى از آسمان فرو فرستاديم[۶]

    نویسنده در مسئله دوم، به بررسی تأسیس پدیده استقلاب در نص در زمان پیامبر(ص) پرداخته و این دوران را مرحله نمو این پدیده دانسته و به مواردی از آن، اشاره کرده است که ازجمله آن‌ها عبارتند از جریان عمر بن خطاب که به پیامبر(ص) تهمت هذیان‌گویی زده و برخی از اصحاب، از او تبعیت کردند[۷]

    در مسئله سوم و چهارم، به مواردی از استقلاب در نصوص نبوی و تاریخی که در عهد ابوبکر و عمر و حکام بنی‌امیه اتفاق افتاد، اشاره گردیده است[۸]

    مبحث آخر، به استقلاب نص در واقعه سد الابواب اختصاص یافته و مطالب آن، در سه مسئله زیر، پی گرفته شده است:

    در مسئله نخست، به بررسی اسباب و عللی پرداخته شده که باعث گردیده فرمان بسته شدن تمامی ابوابی که به مسجد باز می‌شدند، صادر گردد. این اسباب در سه امر زیر، خلاصه شده است:

    1. قرار گرفتن مسجد به‌عنوان محل خواب.
    2. جلوگیری از تردد در مسجد در حالت جنابت.
    3. درخواست پیامبر(ص) از خداوند که مسجد برای او و علی(ع) و اولادش پاکیزه بماند[۹]

    در دومین مسئله، به اعتراضات صحابه بر فرمان خداوند و پیامبر(ص) مبنی بر بسته شدن درب‌ها به سمت مسجد به‌جز درب منزل حضرت علی(ع) و پاسخ پیامبر(ص) به این اعتراضات اشاره شده است[۱۰]

    در آخرین مسئله، به استقلاب و دگرگونی‌های که در روایت سد الابواب واقع شده، اشاره شده است. جایگزین شدن «ابوبکر» بجای حضرت «علی(ع)» از دگرگونی‌هایی است که در این روایت واقع شده است. روایت تحریف شده را می‌توان در دو جای کتاب صحيح البخاري یافت. نویسنده در پایان کتاب توجیهی که برای این دو روایت (روایت اصلی و تحریفی) در نظر گرفته شده را نقل و رد می‌کند. سپس درباره این روایت مقلوب و دروغ بستن به رسول خدا(ص) مطالبی بیان می‌کند[۱۱]

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب و مصادر در انتهای کتاب آمده است.

    پاورقی‌ها به ذکر منابع اختصاص یافته است.

    پانویس

    1. مقدمه، ص7-10
    2. همان
    3. متن کتاب، ص13-14
    4. همان، ص14
    5. همان، ص17-22
    6. همان، ص25-27
    7. همان، ص27-33
    8. همان، ص33- 63
    9. همان، ص72-81
    10. همان، ص83-93
    11. همان، ص97-112

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها