غنا موضوعاً و حکماً

    از ویکی‌نور
    ‏ غنا موضوعاً و حکماً
    غنا موضوعاً و حکماً
    پدیدآورانصدیقین اصفهانی، محمدتقی (نويسنده)
    ناشربی نا
    مکان نشرايران - قم
    موضوعاسلام و موسیقی، موسیقی (فقه)
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏/‎‏ص‎‏4‎‏غ‎‏9 194/6 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    غنا موضوعا و حکما، تألیف محمدتقی صدیقین اصفهانی، کتابچه‌ای است کم‌حجم، به زبان فارسی، در بیان موضوع و حکم غنا.

    ساختار

    کتاب حاضر بدون مقدمه است و متن اصلی در ذیل عناوین متعدد و غالبا به‌صورت پرسش و پاسخ ارائه شده است.

    گزارش محتوا

    کتاب با این سؤال که: آیا محور بحث را عنوان موسیقی قرار دهم یا عنوان غناء؟، آغاز شده است. نویسنده در پاسخ به این سؤال، می‌نویسد: چون عنوانی که در ادله فقهی لحاظ شده «غناء» است، لذا مناسب است این عنوان محور بحث قرار داده شود، ولی چون عنوان موسیقی از عنوان غناء اعم است، خوب است «موسیقی» عنوان بحث قرار گیرد؛ اما در آخر، غناء را محور بحث قرار می‌دهد؛ به دلیل اینکه هم با عنوان موجود در ادله مناسب‌تر است و هم تنها عنوان غناء است که در ازمنه متأخره از برخی جهات مورد کلام واقع شده، اما مسئله ساز به آلات از نظر حرمت و ممنوعیت در هیچ زمانی مورد کلام احدی از فقها قرار نگرفته است[۱].

    خلاصه مطالبی که نویسنده پیرامون موضوع غناء ذکر کرده عبارت است از: غناء، عبارت است از آواز خوش (منظور آواز انسانی است) و مجرد خوبی آواز انسان هم غناء نیست، بلکه در صدق غناء باید آواز خوب، طرب‌انگیز باشد؛ یعنی خوبی و کیفیت صوت طوری باشد که حال شنونده یا از جهت نشاط و سرور و یا از جهت حزن و اندوه تغییر کند. در نشاط و سرور امکان دارد احیانا مستمع اهمیت به فرایض و واجبات ندهد و ممکن است از کلمات ارتدادآمیز هم باک نداشته باشد. قطعا خداوند راضی نیست فردی چنین حالتی را در خود یا دیگران ایجاد کند. غناء از نظر این اقتضای طبیعی، مبغوضیت دارد.

    نویسنده در بخش مربوط به حکم غناء، ادله نقلی تحریم غناء را ذکر کرده است و در این رابطه به سه دسته روایت استدلال کرده است:

    1. روایاتی که در آن روایات، قول زور، به غناء تفسیر شده است.
    2. روایاتی که در آن روایات، لهو الحدیث، به غناء تفسیر شده است.
    3. روایاتی که شاید ارتباط به تفسیر هیچ آیه‌ای از آیات قرآن مجید ندارد.

    سپس روایات مربوط به هریک از سه دسته مزبور را ذکر و بررسی کرده است. وی سپس نتیجه گرفته است: حرمت غناء و لزوم اجتناب از آن، از نظر اخبار زیادی که شاید از سرحد تواتر هم بگذرد قابل هیچ مرتبه‌ای از تشکیک نمی‌باشد[۲].

    وی در پایان، درباره ساز و روایات دال بر حرمت آن بحث کرده است[۳].

    وضعیت کتاب

    کتاب، فاقد مقدمه، فهرست و پاورقی است. تنها در صفحه 35، یک پاورقی به‌صورت زیر ذکر شده است: «گفتنی است که در المنجد، شکل دف و مزمار و طنبور و قیثاره و عود را ارائه داده و گویا هیچ شکلی از آن اشکال بالاصاله با آلات موسیقی امروز مغایرت ندارد.

    پانویس

    1. ر.ک: متن کتاب، ص1
    2. ر.ک: همان، ص1-34
    3. ر.ک: همان، ص34-38

    منابع مقاله

    متن کتاب.

    وابسته‌ها