في ظل أصول الإسلام

    از ویکی‌نور
    في ظل أصول الإسلام
    في ظل أصول الإسلام
    پدیدآورانهادی، جعفر (مقرر) سبحانی تبریزی، جعفر (نویسنده)
    عنوان‌های دیگردراسه شامله لمسأله التوحید و الشرک و البدعه و قضیه الاستشفاع و التوسل و الزیاره و غیرها فی ضوء الاصول المستفاده من الکتاب و السنه
    ناشرمؤسسة الإمام الصادق علیه‌السلام
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1414 ق
    چاپ2
    موضوعبدعت و بدعت گذاران

    توحید

    توسل

    زیارت

    شرک

    شفاعت

    شیعه امامیه - عقاید
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏211‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏ف‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    في ظل أصول الإسلام، مجموعه مباحثى است كه توسط آیت‌الله جعفر سبحانى، از عالمان شيعى معاصر، مقيم قم در نقد ديدگاه وهابيان در خصوص موضوعات توحيد، شرك و بدعت با هدف زدودن اتهام شرك و بدعت از شیعیان مطرح شده است. مؤلف به بررسى اين موضوعات در پرتو اصول مستفاد از كتاب و سنت پرداخته است.

    ساختار

    كتاب داراى دوازده فصل و يك خاتمه است.

    گزارش محتوا

    1. ساده و بسيط بودن انديشه اسلامى و آسانى تكاليف در اين دين.
      در اين فصل مؤلف اين اصل را يكى از علل و اسباب انتشار سريع و گسترده دين اسلام در ميان اقوام مختلف معرفى مى‌كند. همچنين به آيات و رواياتى كه روح اسلام در آنها متجلى است، استناد مى‌نمايد.
      سپس اركان اسلام را كه عبارت است از ايمان به خدا، اظهار شهادتين، به پاداشتن نماز و پرداخت زكات يادآور شده و به استناد برخى از روايات، تكفير مسلمان را ناروا مى‌شمارد. تاكيد اسلام بر وحدت امت اسلامى و بيان موضع عالمان مسلمان درباره ناروا بودن تكفير مسلمان و... از ديگر مباحث اين فصل است.
    2. اصاله الاباحه نه اصاله الحرمه.
      در اين فصل مؤلف با استناد به اين كه در اديان گذشته نيز اصل اولى در امور روايى و اباحه بوده، جز در مواردى كه انبياء از چيزى منع نمايند، به ديدگاه قرآن كريم در تاييد اين اصل اشاره مى‌كند و معتقد است وظيفه پيامبران بيان محرمات است نه محللات. البته در خصوص اين اصل اين نكته را هم يادآور مى‌شود كه اين اصل فقط در مورد امور عادى زندگى صادق است، نه در مورد امورد عبادى كه نيازمند قصد قربت است. پس از آن نتايجى را بر اين اصل بار مى‌كند.
    3. بدعت؛ تعريف و اقسام آن.
      در اين فصل به تعريف لغوى و اصطلاحى بدعت پرداخته شده و حكم بدعت از ديدگاه قرآن كريم و سنت شريف نبوى بيان مى‌گردد.
      چنانچه چيزى كه جزء دين نيست، جزء آن به شمار آيد، در دين بدعت ايجاد شده است.
      در ادامه، موارد و مصاديق بدعت يادآورى مى‌شود. مؤلف معتقد است، تشخيص مصاديق بدعت نيازمند تفاوت نهادن ميان آداب و رسوم عرفى و امور تقليدى از اعمال دينى است كه در هر دو نوع بدعت و نوآورى امكان پذير است؛ اما تنها آن نوع بدعت كه در امور دينى صورت مى‌پذيرد، محكوم به حرمت خواهد بود.
      سپس ملاك و معيار شرعى بودن عمل بدعت آميز نبودن آن را يادآور مى‌شود. در پايان با استفاده از اين اصل، برخى از امورى را كه وهابيان به استناد آنها شیعیان و برخى ديگر از مسلمانان را بدعت‌گذار در دين معرفى مى‌كنند، نقد و بررسى مى‌كند.
    4. دوستى پيامبر و اهل‌بيت(ع) در كتاب و سنت و آثار فردى و اجتماعى آن.
      در اين فصل لزوم دوستدارى پيامبر(ص) از ديدگاه قرآن يادآورى شده و عوامل فرمان خداوند به محبت ورزيدن نسبت به پيامبر(ص) ذكر مى‌گردد. پس از آن برخى احاديث كه از پيامبر(ص) روايت شده و در آنها به دوستى حضرت و اهل‌بيت وى و نيز اصحاب ايشان ترغيب و سفارش شده، نقل مى‌گردد. همچنين به آثار و فوائدى كه دوستى با ايشان در بردارد، اشاره مى‌شود.
      با توجه به اين اصل، مؤلف بر اين باور است كه اين محبت و دوستى بايد به صورتى شايسته در حيات فردى و اجتماعى مسلمانان بروز و ظهور يابد، كما اين كه اين گونه بوده است. بر همين اساس مؤلف حفظ و نگهدارى آثار ارزشمند اسلامى، همچون مشاهد و بناهايى كه بر قبور انبياء و اولياء بنا نهاده شده، را لازم و ضرورى دانسته و ديدگاه وهابيان را درباره لزوم تخريب اين آثار، به جهت شرك آميز بودن آنها، با استناد به قرآن كريم و سنت نبوى، نقد مى‌كند.
    5. توحيد و شرك در عبادت.
      در اين فصل مراحل هشتگانه توحيد(توحيد در ذات، صفات، خالقيت، عبادت و...) ذكر گرديده و حقيقت عبادت بيان مى‌شود. سپس ديدگاه رايج بين وهابيان در تقسيم توحيد به دو قسم: توحيد در ربوبيت؛ يعنى اعتقاد به يك خالق براى جهان و توحيد در الوهيت؛ يعنى توحيد در عبادت يادآورى شده و ديدگاه ايشان در مورد توحيد در عبادت كه بر اساس آن بوسيدن ضريح انبياء و اولياء، اقامه نماز در كنار مشاهد مشرفه، توسل و...شرك تلقى مى‌شود، به نقد كشيده مى‌شود.
    6. اعتبار به نيات نه به ظواهر.
      در اين فصل تفاوت اسلام از ساير روش‌هاى بشرى درباره عمل و كردار يادآورى مى‌شود. اسلام، بر خلاف روش‌هاى بشرى، براى عمل تنها از آن جهت كه نيك است، ارزشى قائل نيست؛ بلكه عمل را در صورتى ارزشمند مى‌داند كه برخاسته از نيتى خالص و انگيزه‌اى پاک باشد. بنابراین توسل به انبياء و طلب شفاعت از ايشان، كه وهابيان با استناد بدان‌ها شیعیان را مشرك مى‌خوانند، امرى روا شمرده مى‌شود و شواهد قرآنى و روايى فراوانى دارد.
    7. قدرت غيبى انبياء و اولياء الهى.
      در اين فصل با استناد به آيات قرآنى و روايات نبوى، برخوردارى انبياء و اولياء الهى از قدرت غيبى كه توسط خداوند به ايشان عنايت شده، به اثبات مى‌رسد. سپس امورى كه بر اين اصل مترتب مى‌شود، بيان مى‌گردد. مثلاًاعتقاد به اين كه خداوند با دعاى پيامبر ضررى را از انسان دفع يا نفعى را عائد وى مى‌سازد، يا درخواست شفاى مريض و يا رد گمشده به دعاى پيامبر و...جائز شمرده مى‌شود.
    8. تبرک جستن به ميراث پيامبر.
      در اين فصل مؤلف با يادآورى معناى توحيد در خالقيت، اين نكته را متذكر مى‌شود كه اين مرتبه از توحيد منافاتى با اين امر ندارد كه خداوند برخى از افعال خويش را از طريق اسباب، به صورت غير مباشر محقق سازد. بنابراین جريان فيض الهى از راه‌هاى غير عادى امرى پذيرفتنى است. با اين مقدمه مؤلف به موضوع جواز تبرک جستن مسلمانان به آثار نبوى در زمان حيات ايشان و نيز بعد از وفات حضرت مى‌پردازد.
    9. توسل به اسباب و وسائل.
      مؤلف با اشاره به نظام على و معلولى حاكم بر جهان ماده و اين كه اين نظام در وجود و بقاء و تاثير گذارى و عملكرد خود نيازمند به خداوند جهان آفرين است، تفاوت ديدگاه مادى و الهى را در اعتقاد به استقلال اسباب و علل مادى و عدم استقلال آنها در تاثيرگذارى مى‌داند. به گفته مؤلف توسل به اسباب با التفات به عدم استقلال آنها، شرك محسوب نمى‌شود و برخى مسببات در عالم داراى اسباب ناشناخته فراوانى هستند كه انبياء و اولياء الهى از آنها آگاهند. از اين رو توسل جستن به ايشان براى رسيدن به مطلوب شرك به شمار نمى‌آيد.
    10. حيات انبياء و اولياء بعد از مرگ.
      مؤلف در اين فصل با اشاره به حقانيت مرگ، به حقيقت آن كه همان منتقل شدن از سرايى به سراى ديگر است، اشاره مى‌كند و ارواح انسان‌ها را در سراى ديگر داراى حيات معرفى كرده، امكان برقرارى ارتباط با ارواح ايشان را با استناد به آيات قرآن و احاديث نبوى اثبات مى‌كند.
    11. بهره بردن مردگان از اعمال زندگان.
      در اين فصل مؤلف با استناد به آيات قرآنى و احاديث نبوى به اثبات اين مطلب مى‌پردازد كه ميت از عملى كه غير او براى او انجام مى‌دهد، منتفع مى‌گردد. سپس ديدگاه مذاهب اسلامى را در تاييد اين موضوع يادآور شده و شبهات مطرح شده را پاسخ مى‌گويد.
    12. زيارت قبور در سنت نبوى و سفر براى زيارت نبى مكرم اسلام(ص).
      در اين فصل مؤلف به آثار اخلاقى و تربيتى زيارت قبور انبياء، اولياء و صالحان اشاره كرده و به شبهات ابن تيميه در اين باره پاسخ مى‌گويد.

    خاتمه

    در خاتمه مؤلف به بيان ديدگاه عالمان اهل سنت درباره ابن تيميه پرداخته و شرح حالى از محمد بن عبدالوهاب، مروج عقائد ابن تيميه ارائه مى‌كند.

    نسخه شناسى

    نسخه حاضر در برنامه سلسله گفتارهاى آیت‌الله جعفر سبحانى است كه به قلم آقاى جعفر الهادى نگارش يافته و در قطع وزيرى با جلد گالينگور در 373 صفحه براى بار دوم در سال 1414ق. توسط انتشارات مؤسسه امام صادق(ع) قم، منتشر شده است.

    منابع مقاله

    متن كتاب.