قیام شیعی سربداران

    از ویکی‌نور
    ‏قیام شیعی سربداران
    قیام شیعی سربداران
    پدیدآورانآژند، یعقوب (نویسنده)
    ناشرنشر گستره
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1363 ش
    چاپ1
    موضوعایران - تاریخ - سربداران، 736 - 788ق.

    ایران - تاریخ - قرن 8ق. - جنبش‏ها و قیام‏ها

    ایران - تاریخ - مرعشیان، 760 - 795ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏DSR‎‏ ‎‏1067‎‏ ‎‏/‎‏آ‎‏4‎‏ق‎‏9
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    قيام شيعى سربداران، اثر يعقوب آژند، بررسى ابعاد مختلف قيام سربداران و بازتاب آن مى‌باشد كه به زبان فارسى و در سال 1363ش، نوشته شده است.

    ساختار

    كتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در دو بخش و هر بخش در چندين فصل، تنظيم شده است.

    در قيام شيعى سربداران، به‌صورت يك جريان تاريخى، دو مسئله بيش از مسائل ديگر به ذهن مى‌نشيند:

    1. مذهب تشيع اثناعشرى: سربداران با اتكا بر اين مذهب به‌صورت يك ايدئولوژى حاكميت توانستند قيام خود را در جامعه هدايت كرده و در خلال نيم قرن، بعد انقلابى آن را به بار بنشانند و باعث گسترش و نفوذ آن در ساير نواحى (چه به‌صورت سياسى و نظامى و چه به‌صورت فكرى) گردند.
    2. خاتمه بخشيدن به سلطه سياسى - نظامى مغولان در ايران.
      در اين تحقيق سعى شده اين دو مسئله شاخص، در ميان مسائل ديگر، مورد بحث و بررسى مفصل قرار گيرد[۱]

    در كار اين بررسى از گفت‌وشنودهاى آقايان دكتر احسان اشراقى، دكتر محمدابراهيم باستانى پاريزى و دكتر عبدالكريم گلشنى استفاده شده است[۲]

    گزارش محتوا

    در مقدمه، به موضوع كتاب اشاره شده است[۳]

    در بخش اول، در دو فصل زير، قيام سربداران، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.

    در فصل اول، نظرى اجمالى به اوضاع سياسى، مذهبى و اجتماعى ايران، مقارن با قيام سربداران افكنده شده است[۴]

    پس از سقوط بغداد و برچيده شدن خلافت عباسى، ايلخانان مغول در اين قسمت از جهان اسلام به قدرت رسيدند. حكومت ايلخانان با هلاكو (متوفى 663ق) شروع شد و با سلطان ابوسعيد (متوفى 736ق) به پايان رسيد. معروف‌ترين حكمرانان اين سلسله، غازان خان (حكومت در 703 - 694ق) و الجايتو خدابنده (حكومت در 716 - 703ق) بودند. آناتولى، جايى كه يك زمانى سلاجقه روم حكومت داشتند، قسمتى از قلمرو مغولان گرديد. در اواخر دوره مغول بود كه امپراتورى عثمانى در آناتولى شكل گرفت[۵]

    نویسنده، معتقد است دوره مغول، دوره‌اى از جدليات و مباحثات شديد مذهبى بود. اين دوره، دوره‌اى است كه نظريات مختلف اسلامى پا به پاى هم، به موجوديت خود ادامه داده و فقها و علما به مذاكره و مباحثه با يكديگر مى‌پرداختند. همين مسئله سبب نوعى آزادى مذهبى و تسامح دو جانبه شده بود. مع‌الوصف نشانه‌هايى از تسلط شيعه اثناعشرى در اين قسمت از جهان اسلام رخ نموده بود[۶]

    به نظر نویسنده اين مسئله خصوصا در تلاش الجايتو براى مباحثه مكاتب مختلف، علنا متجلى گرديد. مغولان در اين مباحثات تا حدى نقش تماشاچى بى‌طرف را بازى می‌كردند و همين مسئله باعث شكوفايى عقايد و نظريات مذهبى گرديد[۷]

    نویسنده بر اين باور است كه سلاطين ايلخانى در اكثر اوقات نقش حامى و يا واسطه را بازى می‌كردند؛ مثلاًغازان خان در سفرش به عتبات عاليات، اموالى به خانقاه‌هاى دراويش و مدارس سادات وقف كرد. قبل از آن احمد تكودار (حكومت در 683 - 680ق) مكاتبات وسيعى با قلاوون سلطان مملوك مصر در زمينه مسائل مذهبى داشت. الجايتو به مذهب تشيع اثناعشرى پروبال داد و خود نيز بدان گرويد. شيعه اثناعشرى به‌صورت يك مكتب اصيل اسلامى همراه با اصول مدون و نظام بسيار سنجيده دينى، توانست پهلوبه‌پهلوى نوعى نظام مستقر دولتى در عهد ايلخانان گام بردارد[۸]

    به عقيده وى، پيروزى شيعه اثناعشرى در عهد مغولان مستعجل بود و مغولان در زمان ابوسعيد بار ديگر به تسنن گرويدند، ولى شيعه اثناعشرى ديگر جاى خود را باز كرده بود و به موجوديت خود به‌عنوان يك مكتب اصيل اسلامى همچنان ادامه مى‌داد. شخصيت والاى شيعه اثناعشرى در اين زمان، در ميان شخصيت‌هاى ديگر، ابن مطهر حلى بود. با فروپاشى و انحطاط قدرت ايلخانان در ايران در سال 736ق، هرج‌ومرج كامل سياسى سرتاسر اين قسمت از جهان اسلام را فراگرفت. در نبود يك دولت مقتدر مركزى، نوعى آزادى سياسى و مذهبى همه جا را در بر گرفت. دولت‌ها و سلسله‌هاى متعدد محلى سر درآوردند و همراه آن عقايد مختلف مذهبى، كه خصوصا از مكتب تشيع مايه گرفته بودند، در سرزمين‌هاى مختلف شكوفا شدند[۹]

    از آنجا كه اين سلسله‌هاى محلى در آستانه قيام شيعى سربداران و در رابطه با آن نقش عمده بازى كردند، لذا به بررسى اجمالى بعضى از آن‌ها از جمله: آل مظفر، آل جلاير، آل چوپان، آل كرت و طغاتيموريه پرداخته شده است[۱۰]

    در فصل دوم، به رهبران مذهبى سربداران پرداخته شده است. جناح رهبريت مذهبى سربداران، مركب از يك سلسله رهبران مذهبى بود كه با تقويت بعد انقلابى تشيع اثناعشرى، حركتى انقلابى در قسمت شرق جهان اسلام پديد آوردند. به اعتقاد نویسنده، تشيع و عرفانى كه اينان مبلغ آن بودند، با تشيع و عرفانى كه بعضى از عرفا و متصوفان اين عصر داشتند، فرق مى‌كرد. بسيارى از عرفا و شيوخ اين عصر، گوشه‌نشينى و اعتكاف را تبليغ می‌كردند و كارى با سیاسیات نداشتند و در واقع مى‌توان گفت كه آنان نهاد مذهبى را جداى از نهاد سياسى فرض كرده و يا تن به آن داده بودند[۱۱]

    به باور نویسنده، نهاد سياسى اين عصر كه در رأس آن بعضى از حكام ايلخانان قرار داشتند، ظاهر امر را نگهداشته و احترامى نسبت به نهاد مذهبى روا مى‌داشتند، ولى اين فقط ظاهر قضيه بود. بسيارى از اعمال و حركات نهاد سياسى، سازشى با اصول و احكام نهاد مذهبى نداشت. نهاد مذهبى اين عصر هم بيشتر مركب از علماى تسنن و عرفايى بود كه گوشه‌نشينى و اعتكاف را تبليغ می‌كردند و در گوشه و كنار خانقاه‌ها و زوايا و مدارس، به طالب علمى مشغول بودند و در واقع كارى با مسائل سياسى زمان نداشتند. ازاين‌رو، وقتى كه شيخ خليفه، مسائل سياسى زمان را در كسوت مسائل مذهبى مطرح كرد و در واقع جدايى‌ناپذيرى دين و دولت را در چهارچوب تشيع اثناعشرى اعلام داشت، علماى رسمى و سنى‌مذهب زمان، او را محكوم به اين كردند كه «حديث دنيا» مى‌گويد و سر خروج دارد. همين اتهام را در خصوص شيخ حسن جورى و نيز سيد قوام‌الدين نيز ابراز داشتند و فتوا به محكوميت آن‌ها دادند[۱۲]

    در بخش دوم، بازتاب قيام شيعى سربداران مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. به عقيده نویسنده، قيام سربداران همراه با خصائص ويژه خود، بازتابى در مناطق اطراف خود داشت كه گاه به‌صورت مستقيم از اين قيام مايه گرفته بود و گاه به‌صورت غيرمستقيم. اين قيام‌ها كه به‌صورت قيام‌هاى نظامى و نيز عقيدتى در منطقه متبلور شدند، داراى خصائص مشترك با قيام سربداران بودند. اين قيام‌ها دو ويژگى مشترك داشتند: مبارزه با ظلم و ستم (در ابعاد مختلف) و مبارزه با عنصر بيگانه[۱۳]

    نویسنده، معتقد است برخى از اين قيام‌ها به‌طور مستقيم تحت تأثير قيام شيعى سربداران ظاهر شدند و برخى ديگر به‌صورت غيرمستقيم. قيام‌هايى كه به‌صورت مستقيم در رابطه با قيام سربداران بودند علاوه بر مفاهيم عمقى قيام، داراى مفاهيم ظاهرى و صورى قيام سربداران نيز بودند، ولى قيام‌هايى كه به‌صورت غير مستقيم تحت تأثير قيام سربداران ايجاد شدند، داراى همان مفاهيم عمقى - نه ظاهرى - قيام سربداران بودند و ماهيت آن‌ها، همان ماهيت قيام سربداران بود، گو اينكه نام سربدار نداشتند، نظير قيام مردم اصفهان عليه ايادى تيمور و خود تيمور[۱۴]

    در اين بخش، به بررسى اجمالى هريك از اين نهضت‌ها پرداخته شده است تا ويژگى‌هاى عمده آن‌ها را دريافته و با خصائص عمده سربداران مورد مقايسه قرار گيرد. در اين زمينه به نهضت مرعشيان بيشتر پرداخته شده است[۱۵]

    وضعيت كتاب

    فهرست مطالب در ابتدا و تعليقات و توضيحات، كتاب‌شناسى، فهرست اعلام و نقشه جغرافيايى در انتهاى كتاب آمده است.

    پاورقى‌ها بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.

    پانويس

    1. مقدمه، ص 12
    2. همان
    3. مقدمه، ص 11
    4. متن كتاب، ص 15
    5. همان
    6. همان
    7. همان، ص 16
    8. همان
    9. همان
    10. همان
    11. همان، ص 71
    12. همان
    13. همان، ص 217
    14. همان
    15. همان

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    وابسته‌ها