كاشان در مسیر تشیع

    از ویکی‌نور
    كاشان در مسیر تشیع
    كاشان در مسیر تشیع
    پدیدآورانصادقی، مصطفی (نویسنده)
    ناشرشيعه شناسی
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1386 ش
    چاپ1
    شابک978-964-96928-8-3
    موضوعشیعه - ایران - کاشان - تاریخ
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏239‎‏ ‎‏/‎‏ص‎‏2‎‏ک‎‏2
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    كاشان در مسير تشيع تأليف مصطفى صادقى (متولد 1348ش) است كه در آن سير تاريخى پيدايش تشيع در شهر كاشان را به صورت علمى بررسى كرده است. ايشان اثبات كرده است كه برخلاف نظر مشهور، مردم كاشان نه از قرون اوليه بلكه از قرن سوم هجرى به تشيع گراييدند و در قرن چهارم هجرى تشيع در آنجا به شكل مذهب رسمى مردم درآمد.

    ساختار

    اين كتاب داراى يك پيش‌گفتار و سه فصل به اين شرح است: اول- كليات تحقيق، دوم- ورود تشيع به كاشان، سوم- گسترش تشيع در كاشان.

    گزارش محتوا

    درباره روش و محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است:

    1. نویسنده در مقدمه اين نكته را مورد تأكيد قرار داده است كه تشيّع كاشان موضوعى بود كه مدت‌ها قصد پرداختن به آن را داشتم و تناسب آن با رشته تحصيلى‌ام يعنى «تاريخ تشيّع» انگيزه‌ام را قوى‌تر و ترديد را كمتر مى‌كرد. هرچند درباره كاشان كتاب‌هاى زيادى نوشته‌اند ليكن در موضوع تشيّع آن تأليف و تحقيق مستقلى وجود ندارد. او سپس افزوده است كه كتاب حاضر بخشى از پايان‌نامه دوره كارشناسى ارشد رشته «تاريخ تشيّع» دانشگاه امام صادق(ع) است كه با عنوان «تاريخ تشيّع كاشان تا ظهور صفويه» تدوين و دفاع شد. براى انتشار آن به صورت كتاب، تصميم گرفتم بدون درج بخش آخر رساله، كه به بررسى روند تشيّع كاشان در سده‌هاى هفتم تا نهم (يعنى پس از دوران گسترش شيعه در كاشان تا رسميت يافتن تشيّع در ايران) مى‌پرداخت، اقدام كنم و به همين دليل، عنوان «كاشان در مسير تشيّع» را براى آن انتخاب كردم.[۱]
    2. نویسنده با پژوهش در مورد وجه تسميه كاشان و بيان نظرات مطرح شده در اين باب به اين نتيجه رسيده است كه سخن درست در مورد نام كاشان روايت ديگرى است كه در كتاب تاريخ قم آمده و تحقيقات نوين باستان‌شناسى و زبان‌شناسى آن را تكميل مى‌كند. به دليل آنكه قوم «كاس» يا مردم «كاشى» (كاشو) از اقوام كهن در ايران باستان بوده‌اند، به نظر مى‌رسد نام بسيارى از مكان‌هاى جغرافيايى برگرفته از نام و حضور آنان باشد[۲]
    3. نویسنده بر آن است كه از مطالعات اوليه و اجمالى به دست مى‌آيد كه پيش از قرن سوم، محدّثانى از شيعه در كاشان حضور داشته‌اند، اما هنوز تشيّع مذهب غالب آنجا نبوده است. از سوى ديگر، در منابع مربوط به قرن ششم، بر شيعه بودن، بلكه امامى بودن مردم اين شهر تأكيد شده است. پرسش اين است كه در چه زمانى از اين فاصله، مذهب شيعه به كاشان راه يافته است؟ اين از جمله پرسش‌هاى اصلى تحقيق حاضر است. در قرن سوم، محدّثانى از شيعه اماميه در كاشان حضور داشته و از آنجا برخاسته‌اند، البته نویسنده افزوده است كه اين مطلب بدان معنا نيست كه در اين دوره، اهل تسنّن در اين شهر جايگاهى نداشتند، بلكه همچنان محدّثان آنها در كاشان وجود داشتند و جوّ حاكم با آنان بود. در عين‌حال، به نظر مى‌رسد گرايش به تشيّع در كاشان هم از اين زمان‌ها رواج بيشترى گرفته است. به نظر مى‌رسد از همين دوره گرايش به تشيّع در آنجا جدّى بوده و زمينه‌هاى آن فراهم شده است. به‌گونه‌اى كه مى‌توان گفت: در ابتداى سده چهارم هجرى، مذهب غالب در كاشان تشيّع بوده است. دليل اين مطلب گزارشى از كتاب النقض است كه وقتى اهل قم و كاشان از ظهور شخصى به نام «مهدى» در مصر آگاه شدند، جشن برپا كردند. مقصود آن است كه مردم آنجا با ذهنيت شيعى مهدویت، ظهور آن مهدى را جشن گرفتند. از سوى ديگر، مى‌دانيم ظهور مهدى فاطمى در مصر، به سال 297ق رخ داد. بنابراین، بخش معتنا به كاشانى‌ها در آن زمان شيعه بودند بنابراین، فرض را بر اين مى‌گيريم كه كاشان در قرن چهارم به تشيّع گراييده و در اين دوره، شيعه بودن آنان امرى مشهور و مشهود بوده است[۳]
    4. بر اساس پژوهش نویسنده، مهم‌ترين فعاليت علمى و آموزشى دوره‌هاى اول اسلامى، «سماع» و «نقل» حديث بود؛ زيرا تقريباً همه علوم اسلامى در اين مقوله خلاصه مى‌شدند و آنچه از بزرگان دين به مردم مى‌رسيد اصالت داشت، به‌گونه‌اى كه تا مدت‌هاى طولانى، حتى فقه و احكام را بر اساس همان روايات مى‌نوشتند. گاه محدّثان و عالمان براى فراگيرى علوم به شهرهاى دوردست سفر می‌كردند و حوزه‌هاى حديثى، خود نشانگر گرايش‌هاى افراد و مهاجران به آن مناطق هستند. در كاشان هم گروه زيادى از محدّثان حضور داشته يا از آنجا برخاسته‌اند؛ چنان‌كه گروهى از محدّثان و عالمان مسلمان به اين شهر سفر كرده‌اند. سپس نویسنده به معرفى شخصيت‌هايى چون يحيى بن وثّاب -از جمله تابعان مشهور، كه در علم «قرائت» تخصص داشت- پرداخته كه به گفته مورّخان و تذكره‌نويسان، پدرش اهل كاشان بود. سرانجام نویسنده، به اين نتيجه رسيده است كه كثرت عالمان، محدّثان و مؤلّفان شيعى در قرن سوم و وجود اصحاب و راويان ائمّه اطهار(ع) در ميان ايشان، نشانگر رواج تشيّع در كاشان است. با اين حال، نمى‌توان اين موضوع را عاملى براى ورود تشيّع به اين شهر دانست، بلكه خود معلول آن است[۴]
    5. بر طبق پژوهش مؤلف، در منابع اين دوره، نام دو عالم شيعه، ابوالرضا راوندى و قطب‌الدين راوندى به وفور يافت مى‌شود. در همين زمان، خاندان ديگرى در اين محل مى‌زيستند كه مخالفت ايشان با شيعه از كتاب راحة الصدور آشكار مى‌شود؛ چراكه مؤلّف اين كتاب به منزله نماينده اين خاندان به شمار مى‌رود. علاوه بر اينان، راوندى‌هاى ديگرى در تاريخ شهرت دارند كه بى‌ارتباط با موضوع تشيّع كاشان نيستند[۵]
    6. نویسنده در مورد قاضيان كاشان، نوشته است كه يكى از عناوينى كه در آثار دوره سلجوقى در كاشان و ديگر مناطق شيعه‌نشين جلب توجه مى‌كند قاضيان عالم و شيعه مذهب هستند. عبدالجليل رازى مى‌نويسد: به قم و قاشان و آبه، همه فتاوى و حكومات بر مذهب صادق و باقر(ع) باشد و قاضى علوى يا شيعى باشد. سمت «قضاوت» به خوبى نشانگر تسلّط شیعیان بر اوضاع اين شهر است. در فهرست منتجب‌الدين، در كنار نام بسيارى از عالمان كاشانى، كلمه «قاضى» به چشم مى‌خورد كه پيش از اين نامشان گذشت. براى نمونه، سيد ابوالرضا راوندى و تقريباً همه افراد خاندان عبدالجبّار طوسى، قاضى كاشان بودند. اين در حالى است كه پيش از اين دوره، اهل سنّت قضاوت اين شهر را بر عهده داشتند[۶]
    7. نویسنده در پايان، خلاصه و نتيجه پژوهش خود را چنين گزارش كرده است: فرضيه تحقيق حاضر اين بود كه كاشان برخلاف اين تصور كه در سده‌هاى اول هجرت به تشيّع گراييده، از حدود قرن سوم به اين مذهب درآمده است. اين نوشتار با ردّ دلايلى كه فرضيه رقيب را ثابت مى‌كنند، از جمله حضور علويان يا افراد مؤثر شيعه در سده اول و دوم هجرى، به تفصيل از محدّثان و عالمان امامى قرن سوم به بعد و تأثير قم بر كاشان سخن گفت. مشكل اصلى تحقيق درباره تاريخ دوره اسلامى كاشان، وجود تشابه اسمى با كاشان ماوراء النهر است كه دست‌كم اطلاعات تا قرن ششم يعنى زمان نابودى آن شهر را با مشكل روبه‌رو مى‌كند. اين مطلب با استفاده از منابع كهن اسلامى اثبات شد كه تعبير از هردو جاى نيز با الفاظ مشابه آمده و تنها قراين و شواهد هستند كه مى‌توانند اطلاعات آن دو را از يكديگر تفكيك كنند. هنوز هم افرادى از عالمان، محدّثان و رجال سياسى منسوب به كاشان داريم كه به قطع نمى‌توان درباره كاشانى بودن يا كاسانى بودن آنان اظهارنظر كرد. در عين‌حال، نگارنده تلاش كرد با ارائه قراينى، اطلاعات موجود درباره اين دو جاى را تفكيك كند و ضمن آن به اشتباه و تصحيف درباره «باشان» و «فاشان» نيز توجه دهد. بايد اذعان كرد كه آگاهى‌هاى ما از روند تشيّع در كاشان چندان نيست كه بتوان قطعه‌هاى تاريخى را به هم پيوند داد، بلكه دوره‌هايى وجود دارند كه تقريباً هيچ گزارش معتبر و حتى غيرمعتبرى درباره شیعیان و رجال شيعى اين شهر به دست ما نرسيده است[۷]
    8. به نظر مى‌رسد اثر حاضر از چند نظر قابل توجه است: يك- روشمندى و استفاده از منابع به صورت علمى و با استناد دقيق؛ دو- موضوع اين پژوهش مورد نياز است و كمتر در مورد آن پژوهش علمى شده است؛ سه- زبان و ادبيات مورد استفاده رسا و شيوا و متناسب با نسل حاضر است.

    وضعيت كتاب

    استنادات مطالب و برخى ارجاعات و توضيحات در پاورقى‌هاى كتاب آمده است. فهرست مطالب در ابتداى كتاب و فهرست منابع با ذكر مشخصات كامل آثار مورد استفاده، و نمايه اشخاص و اعلام و اماكن در پايان كتاب آمده است.

    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.

    پانويس