كشف المعنی عن سر أسماء الله الحسنی

    از ویکی‌نور
    كشف المعني عن سر أسماء الله الحسني
    كشف المعنی عن سر أسماء الله الحسنی
    پدیدآورانابن عربی، محمد بن علی (نویسنده)

    ممدوحی، حسن (مقدمه‌نويس)

    ب‍ي‍ن‍ي‍ت‍و، پ‍اب‍ل‍و (محقق)

    کریم، فارس حسون (مصحح)
    ناشرنويد اسلام
    مکان نشرايران - قم
    سال نشر1419ق.
    چاپچاپ يکم
    شابک964-90636-3-3
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏/الف? ک???? / 218 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    کشف المعنی عن سر أسماء الله الحسنی عنوان اثری است یک جلدی به زبان عربی از محی‌الدین ابوعبدالله محمد معروف به ابن‌ عربی(560- 638 ه‍) با موضوع عرفان نظری. این کتاب یکی از تصنیفات سنگین‌قدر، ارجمند، کم‌لفظ و پرمحتوایی است که ابن‌ عربی پیرامون اسماءالله یا نام‌های نیک خداوند به نگارش درآورده است.

    کتاب با مقدمه آیت‌الله شیخ حسن ممدوحی و تحقیق دکتر پابلو بینیتو، توسط انتشارات بخشایش در 1419 هجری در قم به چاپ رسیده است. این کتاب در چاپ مطبوعات دینی توسط علی زمانی قمشه‌ای به فارسی ترجمه و شرح شده است.

    ساختار

    کتاب یک جلد دارد و حاوی اهدائیه، سخن ناشر، مقدمه آیت‌الله ممدوحی، پیش‌درآمد، مقدمه نویسنده و محتوای مطالب ضمن بیان 99 نام از نام‌های الهی، و خاتمه است.

    گزارش محتوا

    آقای ممدوحی مقدمه نسبتاً کاملی بر این‌ رساله نگاشته است و در آن به چند نکته مهم اشارت کرده‌ و به‌ خواننده رساله آگاهی پیشینه داده‌ است.

    نکات برجسته این مقدمه به‌قرار زیر است:

    الف)-نخست، به بیان «علم الاسماء» پرداخته و متذکر گردید که این مسئله از مسائل مهم‌ عرفان‌ نظری‌ است و مؤلف آن، کتب بسیار و رسائل دیگری نیز در این باب تدوین فرموده است؛ مانند فصوص الحکم و فتوحات مکیه؛ که کل فصوص و باب 558 فتوحات‌ اختصاص به اسماء‌الله‌ دارد‌-همچنین دو رساله خطی‌ بنام‌های ‌«شرح‌ الاسماء‌ الحسنی» و «منافع الاسماء الحسنی» از مؤلف بزرگوار در این باب بجای مانده است. رساله نخستین در کتابخانه‌های مصر، ایاصوفیا و دانشگاه‌ استانبول‌ موجود‌ است‌ و رساله دوم در کتابخانه موصل قرار دارد.

    ب)-پس‌ از‌ نگاه اجمالی به «علم الاسماء» به بیان‌ شیوه شیخ محیی‌الدین پرداخته و آن را بسیار ستوده. چون ابن عربی‌ در‌ مقدمه‌ این رساله گفته است: «بنده را نسبت به اسماء حسنای‌ حق‌تعالی تعلقی و تحققی‌ و تخلقی است» که این سخن شیخ را بسیار پسندیده و در اثبات آن شواهدی از‌ آیات‌ قرآنی‌ و احادیث نبوی و ائمه‌ اطهار آورده است.

    و اما مقدمه خود شیخ محیی‌الدین بن عربی: با استناد‌ به‌ آیه «و الله الاسماء الحسنی‌‌ فادعوه‌ بها»

    یعنی خدای تعالی را اسماء حسناست پس او را بدانها بخوانید.«اعراف/180» آنگاه می‌گوید: اسماء الله‌ دو دسته‌اند: بخشی از آنها اسمائی هستند که خداوند بر ما آموخته‌ است‌ و بخشی دیگر اسماء مستاثره نام دارند که کسی را جز ذات احدیت، بدان آگاهی نیست.

    و اما اسمائی که بر ما آموخت نیز دو بخش هستند. بخشی از آنها به‌منزله اسماء‌ اعلامند‌ چونان کلمه‌ «الله» بخشی دیگر از آنها جاری مجرای نعوت و صفاتند. بخش‌ اخیر نیز خود دو قسم است: بخشی‌ از آنها دال بر صفات‌ تنزیهی ولی بخش دیگر دال بر‌ صفات‌ افعالند‌.

    سپس می‌گوید: بندگان را نسبت به اسماء یا تعلق‌ است یا تحقق و یا تخلق. آنگاه می‌فرماید: تعلق ‌‌یعنی‌ نیاز مطلق عبد به خالق-ربط محض بودن عبد-از آن جهت که‌‌ آن‌ اسماء‌ دال بر ذات حقند و تحقق یعنی فهم و شناخت‌ معنی اسماء الله؛ که این اسماء دو‌ نسبت دارند یکی نسبت‌ به حق، دیگری نسبت به عبد؛ و تخلق یعنی نسبت‌ دادن آن‌ اسماء به‌ عبد‌-متحلی و متلبس شدن عبد بدان صفات به‌قدر سعه وجودی و طاقت بشری-بدانگونه که به ذات حق‌ منسوبند، مثلاً بدانسان که علم در ذات حق است در عبد هم‌ هست، لیکن در ذات‌ حق به‌نحو نامتناهی ولی در ذات عبد بنحو محدود، به دگر بیان در مورد حق بنحو حقیقی و لایتناهی فوق ما لایتناهی ولی در مورد عبد به‌نحو متناهی و ظلی؛ پس اسناد اسم ‌«علیم‌» به حق یعنی علم در ذات حق‌ نامتناهی است که از ازل تا ابد به تمام عوالم وجود بالفعل‌ حاصل است.

    آن علم ذاتی است که در مقام ذات حق‌ است‌. از طرفی دیگر علم خدا فعلی است نه انفعالی و بالفعل است‌ نه بالقوه-بگفته ملاصدرا در مقام ذات حق علم ‌ ‌اجمالی، عین کشف تفصیلی است-لیکن در مورد عبد‌، علم‌‌ متناهی و انفعالی است نه فعلی، و بالقوه است و نه‌ بالفعل-اگر هم بالفعل باشد از قوه به فعل رسیده است- بنابراین اسناد هر اسم به حق و عبد، وفق وجود آنهاست‌‌ که‌ با‌ توجه به سعه و ضیق وجودی‌، این‌ کمالات‌ حقیقتاً در هر دو حاصل است ولی متفاوتند و تفاوت هم نامتناهی‌ است.

    شیخ اکبر، بعد از بیان مقدمه به اصل مطلب‌ پرداخته‌‌ و سخن‌ را با اسم «الله» آغاز نموده و با اسم ‌«الصبور‌» پایان برده است.که نودونه اسم را برشمرده و در بیان‌ جمیع اسماء، بحث «تعلق و تحقق و تخلق» را‌ مطرح‌‌ کرده‌ و با بیانی روان مورد بررسی قرار داده است. مثلاً در‌ مورد اسم «الله» چنین گوید: آنانکه این کلمه را به‌منزله‌ اسم خاص(علم) انگاشته‌اند و گفته‌اند این کلمه نعت‌‌ می‌گیرد‌ ولی‌ نعت واقع نمی‌شود، تخلق عبد را بدان‌ ناممکن دانسته‌اند لیکن آنان‌ که‌ این کلمه را اسم برای‌ جمیع صفات کمالیه دانسته‌اند، تخلق بنده را بدان ممکن‌ پنداشته‌اند.

    آنگاه‌ به ترتیب، تعلق‌ و تحقق و تخلق را بیان می‌دارد و چنین می‌گوید: تعلق عبد بدین اسم، عبارتست‌ از‌ نیاز‌ مطلق و فقر ذاتی انسان در برابر «الله» که جامع جمیع‌ صفات کمالیه است و تحقق‌ بدان‌ یعنی‌ دانستن اینکه مدلول‌ این اسم در کجا واجب و در کجا ممکن و در کجا ممتنع‌‌ است‌. همچنین فهم اینکه این مدلول-کمالات-نسبتش‌ به عبد چگونه است و نسبت آن‌ به‌ حق‌ چیست-یعنی نسبت‌ به حق واجب و نسبت به عبد ممکن است.

    اما تخلق بدان‌ یعنی‌ متلبس شدن انسان بدان صفات‌ کمالیه به حد سعه وجودی و محدود خویش یعنی «الله‌»، جامع‌ کمالات‌ نامتناهی بالذات است لیکن انسان جامع‌ کمالات ظلی می‌شود؛ و چنین انسانی که متخلق بدان‌ کمالات‌ گشت‌ در تمام جهان اثر تواند گذاشت.

    پس اگر کسی متخلق و متلبس بدان‌ کمالات‌ شود‌ نه از آن جهت باشد که این کلمه اسم خاص (علم) است‌ بلکه از آن‌ جهت‌ است‌ که این اسم جامع کمالات است. نمونه دیگر بحث شیخ در صفحه‌ 120‌ رساله در بیان اسم‌ «الحق» چنین است: تعلق تو و وابستگیت بدان آنست‌ که سخنت و روشت و حرکت‌ و سکونت‌ جز بحق و لحق‌ نباشد-به نیروی حق و برای رضای حق باشد-و تحقق‌‌ بدان‌ یعنی دانستن اینکه برترین درجه کمال در‌ اسم‌‌ «الحق‌» واجب‌الوجود لذاته است؛ و اما تخلق تو‌ بدان‌‌ یعنی دست یافتن بدانشی که بدان بدانی وجوب وجود تو بدوست نه از‌ ناحیه‌ خود. چون ممکن با توجه‌ بذاتش‌‌ وجود و عدمش‌ چونان‌ دو‌ کفه ترازو است که هیچ طرف‌‌ بر‌ دیگری رجحان ندارد لیکن با توجه به علتش واجب‌الوجود است.

    و در‌ بیان‌ آخرین اسم یعنی اسم «الصبور» چنین‌‌ گوید: تعلق تو بدان‌ یعنی‌ نیاز تو بحق در اینکه‌ هیچ‌گاه‌‌ هیچ‌گونه نعمت را از تو نگیرد، نعمت سلامت در دین‌ و دنیا و آخرتت. و تحقق‌ بدان‌ یعنی اینکه خداگونه شوی‌ و در‌ برابر‌ آزار‌ در اندیشه انتقام‌ بر‌ نیایی که خدا فرمود‌:

    «ان‌ الذین یوذون الله و رسوله» «احزاب/57». و اما تخلق تو بدان یعنی متلبس شدن به‌ صفت‌ بردباری که‌ هنگام دیدن آزار در‌ انتظار‌ انتقام گرفتن‌ نباشی‌.

    در‌ پایان متذکر می‌شود، بدانسان‌ که در مقدمه آقای‌ ممدوحی گفته آمد، شیخ را کتب و رسائل بسیار در این‌ بابست‌ که‌ در آنها کلید مجهولات به شاگردان‌ و پیروان‌‌ خود‌ سپرده‌ است‌.

    چونان کتاب فصوص‌ که‌ آن را در 27 فص بیان کرده‌ و در هر فصی پیامبری را نام برده که مظهر‌ اسمی‌ از‌ اسماء الله بوده است. لیکن این رساله‌ که‌ 99‌ اسم‌ را‌ بیان‌ کرد تقریباً فهمش برای همگان میسر افتد و بدان‌ تا حدی دست یابد. این رساله به حقیقت از باب مشت‌ نمونه خروار و اندک بیان‌گر بسیار است یعنی آنکه این‌‌ رساله خواند تا حدودی مطالب فصوص را داند. [۱]

    ابن‌ عربی در خاتمه کتاب درباره اسما و صفات مطرح شده درباره آن بیان می‌دارد: وعده نگارش این کتاب در فن اسما و صفات را وفا نمودیم و تنها به اسما و صفاتی که ابوحامد غزالی در کتاب «المقصد الاسنی» نگاشته بود بسنده کردیم، و الحمد لله رب العالمین.[۲]

    وضعیت کتاب

    کتاب به تحقیق پابلو بینیتو رسیده و مراجعات آن را فارس حسّون کریم انجام داده است. آیت‌الله حسن ممدوحی بر این اثر مقدمه نوشته. چاپ اول این اثر توسط انتشارات بخشایش (نوید اسلام) در 2000 نسخه در 1419 هجری در شهر قم انجام شده است.

    در خاتمه کتاب درباره تاریخ فراغت از آن می‌خوانیم: این کتاب به تاریخ 621 ه‍. ق. در ضلع شمالی ابوحامد واقع در مدرسه جامع دمشق نگارش یافت و بنا به درخواست دوست ما امام شرف‌الدین ابو محمد عبدالواحد بن ابوبکر بن سلیمان حموی که خداوند بصیرت او را روشن فرماید و به ما و او در برابر قصد و هدفمان سود بخشد، به جامع عمل پوشیده شد. درود بر سید و آقای ما حضرت محمد(ص) خاتم پیامبران و اهل‌بیت(ع) و همراهان او باد و بالله التوفیق.[۳]

    فهرست مطالب در انتهای اثر پس از پایان محتوای مطالب ذکر شده است.

    پانویس

    1. ر.ک:بیات، محمد حسین ص 19 تا 20
    2. ر.ک: ابن‌ عربی، محی‌الدین، کشف المعنی عن سر اسماء الله الحسنی، خاتمه کتاب، ص197
    3. ر.ک: همان، خاتمه کتاب، ص193

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. بیات، محمد حسینِ، نگاهی به کتاب کشف المعنی عن سر اسماء الله الحسنی، کتاب ماه دین، بهمن 1377 - شماره 16، (2 صفحه از 19 تا 20).



    وابسته‌ها