مفاتيح التفسير

    از ویکی‌نور
    ‏مفاتيح التفسير
    مفاتيح التفسير
    پدیدآورانخطیب، احمد سعد (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرمفاتيح التفسير معجم شامل لما يهم المفسر معرفته من أصول التفسير و قواعده و مصطلحاته و مهماته
    ناشردار التدمرية
    مکان نشرعربستان - رياض
    سال نشرمجلد1: 2010م , 1431ق, مجلد2: 2010م , 1431ق,
    موضوعتفسير - اصطلاح‏‌ها و تعبيرها تفسير - مسايل متفرقه
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏‏BP‎‏ ‎‏91‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏6‎‏م‎‏7
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مفاتيح التفسير: معجم شامل لما يهم المفسر معرفته من أصول التفسير و قواعده و مصطلحاته و مهماته، اثر احمد سعد الخطیب، کتابی است دو جلدی به زبان عربی با موضوع علوم قرآنی و تفسیر قرآن. نویسنده در این کتاب، اصطلاحات، قواعد و اصول تفسیر را توضیح داده است.

    ساختار

    کتاب، دارای تقدیمیه محمد بن عبدالرحمن شایع، مقدمه مؤلف و محتوای مطالب است.

    مؤلف در نگارش این اثر میان روش فرهنگ لغت (معجم) و دایرة‌المعارف (موسوعه) جمع کرده است؛ یعنی گاهی برخی از مصطلحات را به‌صورت مختصر و کوتاه تعریف کرده است و در مورد برخی دیگر به‌صورت مفصل یا شبه مفصل توضیح داده است. همچنین اصطلاحات نحوی و صرفی و بلاغی و فقهی و منطقی و حدیثی و علوم تجربی را هم در این کتاب می‌توان یافت. مواد و مداخل این اثر به حدود 1530 ماده علمی می‌رسد که به ‌ترتیب الفبا ارائه شده تا دستیابی و استفاده از آن برای خواننده آسان باشد.

    گزارش محتوا

    محمد بن عبدالرحمن شایع، در تقدیمیه‌اش بر کتاب، پس از حمد و ثنای الهی، به تمجید از مؤلف و کار او پرداخته و مختصری از کار او را این‌گونه بیان می‌کند: نویسنده میان روش فرهنگ لغت و دایرة‌المعارف جمع کرده است؛ یعنی گاهی برخی از مصطلحات را به‌صورت مختصر و کوتاه تعریف کرده است و در مورد برخی دیگر به‌صورت مفصل یا شبه مفصل توضیح داده است. وی در این کتاب، اصطلاحات و قواعد و اصول قریب و بعید متعلق به تفسیر را برای طالبان آن روشن و فهمش را برای آنان تسهیل کرده است. همچنین اصطلاحات نحوی و صرفی و بلاغی و فقهی و منطقی و حدیثی و علوم تجربی را هم در این کتاب می‌توان یافت. در کل، اصول مذکور در این اثر به حدود 1530 ماده علمی می‌رسد که به ترتیب الفبا ارائه شده تا دستیابی و استفاده از آن برای خواننده آسان باشد[۱].

    نویسنده در توضیح انگیزه نگارش این کتاب می‌گوید: هرکه ارتباطی با علم تفسیر داشته باشد می‌داند که این علم دارای شاخه‌ها و شعبه‌های متعددی است؛ یعنی با علوم متعددی مرتبط می‌گردد و همچنین بر مبنای ذوق مفسر نیز ممکن است به علم خاصی ارتباط یابد؛ مثلا برخی از مفسران به آموزش غرائب قرآن یا نحو آن اهمیت می‌دهند، برخی به بلاغت آن یا اعرابش، برخی از آنان طریقه فقها و مجتهدان را برگزیده‌اند و برخی دیگر بر طریق متکلمان و منطقیون سیر کرده‌اند. برخی به گزاره‌ها و موارد علمی در قرآن اهمیت داده‌اند و... این امر باعث می‌شود که کتاب‌های تفسیر در مجموع، دایرة‌المعارف‌هایی را در علوم و فنون مختلف تشکیل دهند که گاهی خواننده را در فهم معنا سرگردان کنند و همین امر بر ما لازم می‌دارد که کتابی در این‌باره تألیف شود که به علوم مختلف ارتباط داشته باشد و اصطلاحات متنوع آنها را که به تفسیر مربوط می‌شود در خود گرد آورد. البته این امری است دشوار که نویسنده این کتاب، پس از استخاره دست به آن زده است. وی درباره نام‌گذاری این اثر به «مفاتيح التفسير»، جریان این نام به زبان فرزندش در پنج سالگی را دلیل می‌آورد و جاری شدن نام «مفاتيح التفسير» بر زبان او را از جانب خدای متعال می‌شمارد. همچنین وی می‌نویسد: من به شرح مصطلحات و بیان معانی کلمات، برخی از قواعد و اصول تفسیر را نیز افزوده‌ام، تا هرکه خواست بر طریقه علمای سلف دست به تفسیر بزند، این قواعد راهگشای او باشد[۲].

    او این نکته را گوشزد می‌کند که با توجه به مطلبی که سیوطی در «التحبير في علوم التفسير» به آن تصریح کرده، تفسیر قرآن با علوم فراوانی ارتباط می‌یابد؛ ازاین‌رو اگر در این اثر، که به‌صورت دایرة‌المعارفی و واژه‌نامه‌ای جمع شده است، اصطلاحات سایر علوم، مانند فقه و اصول یا کلام و... توضیح داده می‌شود، جای اعتراض نیست[۳].

    مواردی که نویسنده در نگارش این کتاب به آنها پایبند بوده چنین است:

    1. التزام به ترتیب معجمی (الفبایی)، بر اساس شکل ظاهری خود کلمه، بدون رجوع به اصل و ریشه آن.
    2. به حساب نیاوردن الف و لام تعریف در ترتیب مواد، اگر ماده کلمه‌ای واحد باشد؛ ولی در اسامی و اصطلاحات چندکلمه‌ای، در کلمه دوم، الف و لام به حساب آمده است؛ مثلا ماده «التفسير النبوي للقرآن الكريم»، بر ماده «التفسير بالرأي» مقدم شده است.
    3. عدم ذکر کلمه «علم»، در هنگام صحبت از هر علمی از علوم قرآنی و همچنین عدم ذکر کلمه «حد» در هنگام ارائه تعریف حدی از حدود شرعی؛ مثلا گفته می‌شود: نحو، فقه و... یا مثلا به‌جای حد زنا، حد سرقت و... گفته می‌شود: زنا، سرقت و...
    4. تای مربوطه (ة)، در ترتیب معجمی، «هاء» در نظر گرفته شده است.
    5. همزه ممدود (آ)، به‌صورت دو همزه در نظر گرفته شده است؛ همان طور که در اصل نیز چنین است؛ ازاین‌رو، مثلا کلمه «آیة» بر کلمه «إبدال» مقدم شده است.
    6. ادغام در حروف، جانشین دو حرف به حساب نیامده و حرف مدغم از حیث ترتیب، یک حرف بشمار آمده؛ ازاین‌رو، کلمه «النِّدّ» پیش از کلمه «النداء» آمده است.
    7. ذکر اصطلاحات به‌کاررفته در کتاب‌های تفسیری و علوم قرآن، همراه با پاره‌ای از مفردات هر علم (آن مفرداتی که احساس می‌شود پژوهشگر به آنها نیاز بیشتری دارد)؛ البته بیشترین سهم در این‌باره از آنِ اصطلاحات بلاغی است.
    8. نویسنده، تعریف هر اصطلاحی از علوم را در این کتاب از اهل فن آن علم و با ذکر مرجع آن در اصل متن کتاب، می‌آورد و در برخی اصطلاحات که به منبعی دست نیافته، خودش اجتهاد و سعی در تعریف آن کرده است.
    9. در ذکر مثال‌ها، به کتابهای تفسیری رجوع کرده و از آنها مثال‌هایی را ذکر کرده است
    10. رعایت اختصار به هدف عدم ملال خاطر خواننده، از ویژگی‌های این کتاب است
    11. وی در بسیاری از مواردی که بحث نیاز به تفصیل داشته است، به آدرس کتاب‌های مرتبط ارجاع داده است و از تفصیل و تطویل مباحث کتاب پرهیز کرده است.
    12. سعی نویسنده بر این بوده که تمام اصطلاحات مهمی را که در کتب تفسیر به‌کار رفته (با همه اختلافی که در روش و مشرب دارند)، گردآوری نماید؛ ازاین‌رو مشاهده می‌کنیم که این کتاب اصطلاحات نحوی، صرفی، بلاغی، فقهی، منطقی، حدیثی، علمی و... را توضیح داده است.
    13. غرض نویسنده، شرح مفردات لغوی که مشتمل بر هیچ معنای اصطلاحی نیستند، نبوده؛ هرچند گاهی به‌خاطر وجود لطایفی، برخی مفردات نیز در آن شرح داده شده است.
    14. غرض نویسنده، مناقشه در معنای لفظ مصطلح نبوده؛ از این جهت صرفا به ارائه تعریف از آن بسنده شده است.
    15. در آنجا که برخی از ابواب نحو، توضیح داده شده، هدف، اغراق در مسائل نحوی نبوده است، بلکه صرفا غرض تعریف اصطلاح و پاره‌ای مباحث لازم در این‌باره بوده است.
    16. برخی اصطلاحات علوم جدیده، مانند طب و علوم طبیعی و نجوم و... نیز در این اثر توضیح یافته است.
    17. بعضی افراد از عوالم دیگر یا امت‌های دیگر از غیر انسان‌ها که در قرآن ذکر شده‌اند، نیز در این کتاب، معرفی گردیده‌اند[۴].

    وضعیت کتاب

    در جلد اول، اصطلاحات، از حرف الف تا حرف سین ذکر شده و فهرست مطالب نیز تا همین مقدار، در آخر آن درج گردیده است. در جلد دوم، اصطلاحات مختلف، از حرف شین تا حرف یاء، تبیین شده‌اند و فهرست کامل مطالب هر دو جلد، در پایان جلد دوم آمده است.

    پانویس

    1. ر.ک: تقدیمیه کتاب، ج1، ص5-6
    2. ر.ک: مقدمه مؤلف، ج1، ص7-8
    3. ر.ک: همان، ص9
    4. ر.ک: همان، ص9-12

    منابع مقاله

    مقدمه کتاب.


    وابسته‌ها