پاسخ‌های روشنگرانه، در نقد کتاب سؤال‌هایی که باعث هدایت جوانان شد

    از ویکی‌نور
    پاسخ‌های روشنگرانه، در نقد کتاب سؤال‌هایی که باعث هدایت جوانان شد
    پاسخ‌های روشنگرانه، در نقد کتاب سؤال‌هایی که باعث هدایت جوانان شد
    پدیدآورانحسين‌زاده، محمدعلي (نویسنده)
    ناشرمشعر
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1391ش
    چاپ1
    شابک978-964-540-392-6
    موضوعخراشي، سليمان - اسئله قادت شباب الشيعه الي الحق - نقد و تفسير

    شيعه - دفاعيه‌ها و رديه‌ها

    شيعه - عقايد
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏211‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏4‎‏ ‎‏الف‎‏5083*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    پاسخ‌های روشنگرانه، در نقد کتاب سؤال‌هایی که باعث هدایت جوانان شد نوشته محمدعلی حسین‌زاده، کتابی است به زبان فارسی و با موضوع کلام شیعه. نویسنده در این اثر به یک‌صد و هشتادوشش شبهه‌ای که بر شیعه وارد شده، پاسخ می‌دهد.

    ساختار

    کتاب، دارای مقدمه، یادآوری، محتوای مطالب در یک‌صد و هشتادوشش پرسش و پاسخ است. نویسنده در نگارش کتاب از یک‌صد و یازده منبع از فریقین استفاده کرده که برخی از آن‌ها عبارتند از: کافی کلینی، وسایل‌الشیعه شیخ حر عاملى، موطأ مالک بن انس، مسند ابو‌یعلى، صحيح البخاري، صحيح مسلم، شرح ابن ابى‌الحدید، سنن النسائی، سنن ترمذی، سنن بیهقی، خصائص امام على(ع) نسائی، تفاسیر مفاتیح الغیب رازی، کشف‌الأسرار رشیدالدین میبدى، تفسير القمي، فتح القدير، غرائب القرآن نیشابوری، روح المعانی و....

    گزارش محتوا

    قریب به‌اتفاق مسائل کتاب، درباره امامت و مسائل مرتبط با آن به‌ویژه امیرالمؤمنین(ع) است. همان‌طور که نویسنده در مقدمه یادآور شده کتاب حاضر پاسخی است به کتاب «سؤال‌هایى که باعث هدایت جوانان... شد» که در حج تمتع به حاجیان داده شده و به نظر نویسنده، نگارنده آن کتاب یا شخص کم‌اطلاعی بوده و یا این‌که در نوشتن مطالب کتاب غرض‌ورزی کرده است.[۱] نویسنده درباره عکس‌العمل صحابه در ماجرای خلافت، ابتدا اشکالی که در کتاب «سؤال‌هایی که باعث هدایت جوانان شد» را این‌گونه ذکر می‌کند؛ «شیعه مى‌گوید: هزاران صحابى در «غدیر خم» حضور داشتند و همه شنیدند که پیامبر اسلام(ص) على[(ع)] را به جانشینى خود تعیین نمود، پس چرا از هزاران صحابه یکى به خاطر غصب شدن حق على اعتراض نکرد....» و سپس در پاسخ به آن ضمن چهار شماره این‌گونه می‌نویسد؛ «واقعه غدیر خم و سخن رسول خدا(ص) در حضور هزاران نفر که فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه، فقط ادعاى شیعه نیست، بلکه بیشتر تفاسیر و کتب روایى و تاریخى اهل سنت آن را نقل کرده‌اند. کتاب‌هاى متعددى هم دراین‌باره از سوى اهل سنت تألیف شده که نام بعضى از آن‌ها در الغدیر مرحوم علامه امینى آمده است... در منابع اهل سنت آمده است که بسیارى از صحابه اعم از مهاجران و انصار خلافت را حق على(ع) مى‌دانستند و خلافت ابوبکر را قبول نداشتند و شمارى از آن‌ها براى اعتراض، در خانه على(ع) جمع شده بودند. عمر با عده‌اى شمشیر به دست به‌سوی آنان آمد. وى ابتدا از آن‌ها خواست از خانه على(ع) خارج شده، براى بیعت نزد ابوبکر بروند، امّا وقتى بى‌اعتنایى آن‌ها را دید دستور داد: هیزم بیاورید تا این خانه را با اهلش آتش بزنم... اهل سنت نوشته‌اند که على(ع) در زمان خلافتش به واقعه غدیر استناد مى‌کرد و از کسانى که در غدیر خم بودند، شاهد مى‌گرفت. عده‌اى هم شهادت مى‌دادند و کسانى هم که شهادت نمى‌دادند به نفرین على(ع) گرفتار شدند... حقى که بنا به صدها دلیل از سوى خدا و رسول خدا(ص) اعلان و ابلاغ شده باشد، هیچ‌گاه با حمایت نکردن مردم باطل نمى‌شود...»[۲] او درباره فلسفه صلح امام حسن(ع) با معاویه، سؤال و جواب را چنین مطرح می‌کند؛ «شیعیان مى‌گویند: معاویه کافر بود، حال آنکه حسن بن على[(ع)] با معاویه صلح کرد. آیا حسن بن على[(ع)] به نفع یک کافر از خلافت کنار رفت یا معاویه مسلمان بود؟»[۳] پاسخ نقضی وی به این مسئله چنین است؛ اولاً رسول خدا نیز در حدیبیه با کفار صلح کرد و قطعاً این کار دلیل بر حقانیت آنان نیست. جواب حلی هم‌چنین است که بر اساس مبانی اسلامی کسی که شهادتین را بر زبان جاری کند مسلمان است و معاویه هم‌چنین بوده است اما ایمان با اسلام تفاوت دارد و چه‌بسا افرادی که مسلمانند ولی نفاق دارند. ازنظر شیعه معاویه به دلایل ذیل منافق است؛ قول پیامبر(ص) که جز مؤمن علی را دوست نمی‌دارد و جز منافق ایشان را دشمن نمی‌دارد، فرمایش آن حضرت درباره علی(ع) که دشمن على دشمن من و دشمن من، دشمن خداست، ساب الله دانستن ساب علی(ع) و این‌که معاویه همواره در قنوتش على(ع)، ابن عباس، حسن و حسین(ع) را لعن مى‌کرد و.... حال که نفاق وی به اثبات رسید صلح امام حسن(ع) به هدف نشان دادن نفاق پنهانی معاویه معنی پیدا می‌کند.[۴] نمونه دیگر از مسائل کتاب چنین است؛ «مسجدالاقصى در زمان عمر آزاد شد، سپس در زمان رهبر سنّی مذهب، صلاح‌الدین ایوبى آزاد گردید. شیعه چه دستاوردى در طول تاریخ داشته است؟ آیا سرزمینى را گشوده؟ آیا دشمنى از دشمنان اسلام و مسلمانان را عقب رانده است؟» و پاسخ به آن این‌گونه؛ «حق یا باطل بودن مذهب و عقیده‌اى نه با گشودن کشورها و سرزمین‌هاى دیگران قابل اثبات است و نه با شکست در جنگ... چرا یهودیان اسرائیل در یک جنگ شش روزه، تمام قدرت کشورهاى سنّى را درهم پیچیدند... چگونه است که شیعیان جنوب لبنان را که با کمترین امکانات، در برابر اسرائیل - که در شش روز کشورهاى سنی نشین را شکست داد -، سی‌وسه روز ایستادند و به‌گونه‌ای باورنکردنی اسرائیل را شکست دادند، «حزب الشیطان» مى‌خوانید؟ اما به فتح صلاح‌الدین ایوبى افتخار مى‌کنید؟... در طول تاریخ حاکمان سنّى مذهب، اجازه ندادند که شیعه روز خوش به خود ببیند و نفس راحتى بکشد تا بتواند در مقام دفاع از کیان اسلام برآید؟... امروزه کدام کشور و کدام فرقه اسلامى در برابر دنیاى کفر به‌ویژه در مقابل آمریکا و اسرائیل ایستاده است؟ حکومت شیعه یا حکومت‌هاى دیگر مذاهب؟ آیا امروز دشمنان واقعى استکبار و اسرائیل، ایرانِ شیعى است یا کشورهاى دیگر؟... چرا امروزه سران بیشتر کشورهاى اسلامى جز ایران، مطیع آمریکا و بیشتر علماى اسلامى مطیع حاکمان هستند؟»[۵]

    وضعیت کتاب

    کتاب، پاسخی است به پرسش‌ها و شبهاتی که در کتاب «سؤال‌هایى که باعث هدایت جوانان... شد» به حاجیان اهدا شده بوده. در این اثر «تلاش شده است پرسش‌هاى تکرارى به یکى از پرسش‌هاى مشابه پسین یا پیشین ارجاع داده شود. نیز جز در موارد گزیر ناپذیر، منابع اهل سنّت مبناى پاسخ‌ها قرار گرفته است.»[۶] ارجاعات در پاورقی ذکر شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها