پایه‌های علمی و منطقی عقاید اسلامی

    از ویکی‌نور
    پایه‌های علمی و منطقی عقاید اسلامی
    پایه‌های علمی و منطقی عقاید اسلامی
    پدیدآورانتجلیل تبریزی، ابوطالب (نویسنده) مجتهدي، محمدتقي (مترجم)
    عنوان‌های دیگربراهين اصول معارف الهيه و عقايد اماميه. فارسی براهين اصول معارف الهيه و عقايد اماميه
    ناشرتسنيم
    مکان نشرايران - قم
    چاپ2
    شابک964-90308-08
    موضوعامامت

    خدا شناسی

    شيعه - عقايد
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏211‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏ت‎‏3‎‏ ‎‏ب‎‏4041
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    پایه‌های علمی و منطقی عقاید اسلامی، نوشته ابوطالب تجلیل تبریزی، کتابی است با موضوع کلامی که در یک جلد به نگارش درآمده است. محتوای این کتاب، مشتمل بر براهین قطعى از اصول معارف الهى و عقاید اسلام و امامیه است که در واقع یک دوره کامل از عقاید استدلالی به‌ترتیب از توحید و عدل و نبوت و امامت و معاد است که به‌تفصیل و با نثری روان به طرح هریک از مباحث پرداخته شده است و تا حدّ لازم تلاش شده، از قرآن کریم و احادیث و کتب تفسیر و کلام و تاریخ ملل و رشته‌هاى علوم طبیعى استخراج و گردآورى شود.

    ناگفته نماند اصل این کتاب به عربى نگاشته شده، سپس به فارسى ترجمه شده؛ به‌جز آنچه در بخش خداشناسى و توحید مربوط‍‎ به علوم طبیعى است که در آنها به منابع فارسى استناد شده‌و آنچه در این نوشتار آمده، اصل است و به عربى ترجمه شده است. ترجمه بخش امامت این کتاب از عربى به فارسى توسّط‍‎ شیخ محمدتقى مجتهدى تبریزى انجام گرفته است.

    ساختار

    کتاب، دارای یک مقدمه از مؤلف است و محتوای اصلی آن در پنج بخش مطرح شده و هر بخش از قسمت‎ها و فصول متعدد تشکیل شده که در هرکدام از آنها مطالب مرتبط با آن و آیات و روایات مربوطه ارائه گردیده است.

    گزارش محتوا

    کتاب حاضر مشتمل بر پنج بخش است که به‌ترتیب از خداشناسی شروع شده و سپس به مباحث عدل و نبوت و معاد و امامت پرداخته است.

    بخش اول که در باب خداشناسی است؛ ابتدا اشاره‌ای ضمنی به فطری بودن توحید دارد؛ بدین صورت که خداشناسى و معرفت خداوند متعال در فطرت و خلقت انسان نهاده شده و هر انسانی به فطرت خود و بدون نیاز به هر برهانى وجود خدا را ادراک مى‎‎کند[۱].

    عمده محتوای این بخش، در دو قسمت مهم مطرح شده است: قسمت اول، براهین اثبات وجود خداوند را به‌تفصیل مورد بررسی قرار داده و قسمت دوم، به ادله مثبته وحدانیت خداوند متعال اشاره کرده است.

    در قسمت اول، هشت برهان بیان شده است. اولین آن‌ها برهان صدیقین است که در طی دو تقریر مطرح گردیده است. برهان دوم، امکان و وجوب است؛ با این تقریر که بالبداهه مى‎دانیم که موجودى در خارج وجود دارد؛ آن موجود یا واجب الوجود است که به‌حسب ذات، عدم او محال و ممتنع است و یا ممکن الوجود است که به‌حسب ذات، ممکن است موجود شود و ممکن است معدوم باشد که اگر به وجود آید نیاز به علت و به‌وجودآورنده دارد..[۲].

    برهان سوم، برهان حدوث است. این برهان، برهان متکلمین است و تقریر آن چنین است: عالم حادث است، پس در وجود خود نیاز به محدث و به‌وجودآورنده دارد که آن واجب الوجود است؛ زیرا اگر آن هم حادث باشد، مستلزم دور یا تسلسل است که هر دو باطل و محال است[۳].

    برهان چهارم، برهان حرکت است که با اثبات سه مقدمه استحکام می‌یابد: اثبات حرکت عالم طبیعت به‌حسب علم هیئت؛ اثبات حرکت ذرات عالم طبیعت به‌حسب علم فیزیک و اثبات حرکت ذات اجسام به‌حسب علم فلسفه[۴].

    برهان پنجم، برهان نفس، برهان ششم، برهان نظم، برهان هفتم، برهان حکمت و برهان هشتم، برهان جمال است.

    برهان حکمت، تنها اثبات وجود صانع نمى‌کند، بلکه علاوه بر اثبات وجود صانع، علم و تدبیر او را هم اثبات مى‌کند. از آثار حکمت الهی در جهان، ساختار بدن انسان، دستگاه گوارش، قلب، مغز، اعصاب و سایر تشکیلات بدن انسان و سایر مخلوقات الهی است[۵].

    قسمت دوم این بخش، در باب اثبات وحدانیت حق تعالی است که در طی یازده برهان به آن پرداخته شده است. برهان اول، برهان فساد و نابودى عالم است که نگارنده با محور قرار دادن آیه شریفه لَوْ كٰانَ‎ فِيهِمٰا آلِهَةٌ‎ إِلاَّ اللّٰهُ‎ لَفَسَدَتٰا (انبیاء: ۲۲) (اگر در آسمان‌ها و زمین دو خدا وجود داشت، نابود می‌شدند)، به تشریح این برهان پرداخته است[۶].

    برهان دوم و سوم، برهان وحدت نظام و برهان هدایت و فیض تشریعی است که نویسنده با طرح آیاتی از قرآن در ارتباط با آنها به طرح و تفصیل این موضوع پرداخته است.

    از جمله براهین، برهان تعین است؛ بدین تقریر که: اگر دو واجب الوجود که در خارج غیر هم هستند و عین هم نیستند، فرض شود، هرکدام داراى عینیتى است که غیر عینیت دیگرى است و این موضوع از دو حال خارج نیست که هر دو محال و مخالف حکم عقل است..[۷].

    از جمله براهین دیگر، برهان تمیز است؛ بدین تقریر که: اگر واجب الوجود بالذات متعدد باشد، باید هرکدام از دیگرى تمیز داشته باشد و تمیز دو واجب الوجود از یکدیگر محال است؛ زیرا اگر تمیز عین ذات آنها باشد، واجب الوجود بودن خارج از ذات آنهاست و بر ذات آنها عارض است، پس هیچ‎کدام از آن‌ها بذاته واجب الوجود نیست و اگر عین ذات آنها نباشد، ذات آنها متعدد نخواهد بود و اگر بالذات متعدد نباشند، ذات آنها واحد و یکتاست و تعین آن هم قهرا واحد یکتا خواهد بود و تعدد به آن راه ندارد[۸].

    در ادامه نگارنده براهین گوناگونی دال بر این مدعا مطرح می‌کند؛ براهینی چون: برهان اقتضاء، برهان ترکب، برهان بساطت و برهان فرجه.

    بخش دوم کتاب در باب عدل است. عدل در اصطلاح به معنای منزه بودن پروردگار متعال از ظلم و ستم است؛ همان طور که در قرآن به‌صراحت به این مطلب مطرح شده است، خدا مى‎فرماید: إِنَّ‎ اللّٰهَ‎ لاٰ يظْلِمُ‎ مِثْقٰالَ‎ ذَرَّةٍ (نساء: ۴۰) (خدا به‌قدر سنگینى یک ذره هم ظلم نمى‌کند).

    مهم‎ترین قسمت این بخش، به موضوع جبر و اختیار مربوط است. اشاعره اهل سنّت معتقد به جبر و معتزله اهل سنّت معتقد به تفویض شده‌اند و امامیه به متابعت آنچه از ائمه معصومین(ع) رسیده است، قائل به امر بین الامرین هستند، که نگارنده در جهت اثبات عقیده امامیه، به استدلالاتی از آیات قرآن و احادیث معصومین(ع) اشاره می‌کند. آیاتى که دلالت بر نفى جبر و بطلان عقیده به آن دارد، بر هفت نوع است: نوع اوّل، آیاتى است که خوبى کردن و بدى کردن را به خود بنده نسبت مى‎دهد؛ مانند آیه ۱۵ سوره اسراء که می‌فرماید: فَمَنِ‎ اهْتَدىٰ‎ فَإِنَّمٰا یهْتَدِي لِنَفْسِهِ‎ وَ مَنْ‎ ضَلَّ‎ فَإِنَّمٰا يضِلُّ‎ عَلَيهٰا (هرکس به راه هدایت رفت، به نفع خود اوست و هرکس به راه ضلالت رفت به ضرر خود اوست). در ادامه نویسنده با ذکر و تشریح انواع این آیات به بسط مطلب می‌پردازد[۹].

    بخش سوم کتاب، در باب نبوت است که در دو قسمت مجزا و مفصل ابتدا به بررسی و اثبات نبوت عامه و سپس به نبوت خاصه پرداخته شده است. در نبوت عامه که بر اصل اعتقاد به ارسال انبیا تاکید شده، نگارنده بر این باور است که مهم‎ترین حجت برای اثبات آن ارائه معجزه و امری خارق‎العاده از جانب مدعی نبوت است که هریک از انبیا معجزاتی مختص به خود را به ظهور رسانده است. در این راستا در ادامه وارد در بحث نبوت خاصه می‌شود و برای اثبات حقانیت نبوت پیامبر اکرم(ص)، یک‌‌به‌یک متذکر معجزات گوناگون آن حضرت می‌شود که اصلی‌ترین معجزه ایشان قرآن کریم است با ویژگی‌های خاص آن و تا روز قیامت این اعجاز با قدرت باقی است[۱۰].

    معاد جسمانی پس از مرگ، موضوع بخش چهارم کتاب است. در این بخش، نگارنده با طرح مباحث گوناگونی در ارتباط با معاد، به تفصیل این بحث نشسته است. در بحث اول این بخش، به براهین قرآن کریم بر وجود و کیفیت معاد پرداخته شده است. در بحث‎‎های بعدی به‌ترتیب اهمیت، به مباحثی همچون: اعتقاد به معاد جسمانى از ضروریات اسلام است، معاد جسمانى در فلسفه، دفع شبهه محال بودن برگردانیدن معدوم، ویژگی‌هاى روز قیامت در قرآن کریم، عقیده امامیه در بقای روح، شفاعت، خوشبختى بزرگ در بهشت کامیابى روحانى و رسیدن به رضوان اللّه و مقام قرب الهى است و... پرداخته شده است[۱۱].

    بخش نهایی این کتاب، در باب امامت است. نگارنده در این بخش، پس از تبیین ماهیت امامت و عصمت، وارد بر مباحث اثبات اصل امامت از نظر قرآن و روایات می‌شود. در این راستا به طرح و تفصیل آیاتی مانند آیه تطهیر، آیه اولوا الامر و روایاتی چون حدیث غدیر، حدیث منزلت، حدیث مدینة العلم و غیره می‌پردازد[۱۲].

    وضعیت کتاب

    در انتهای کتاب، فهرست مطالب آن ذکر شده است.

    در پاورقی‌ها توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب ذکر شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها