کمال خوارزمی، حسین بن حسن

    از ویکی‌نور
    کمال خوارزمی، حسین بن حسن
    نام کمال خوارزمی، حسین بن حسن
    نام‌های دیگر خ‍وارزم‍ي‌، ح‍س‍ي‍ن‌ ب‍ن‌ ح‍س‍ن‌

    خ‍وارزم‍ي‌، ک‍م‍ال‌‎ال‍دي‍ن‌ ح‍س‍ي‍ن‌

    س‍ب‍رزواري‌، ح‍س‍ي‍ن‌ ب‍ن‌ ح‍س‍ن‌

    ک‍م‍ال‌‎ال‍دي‍ن‌ خ‍وارزم‍ي‌

    نام پدر حسن
    متولد بین سال‎هاى 770 تا 780
    محل تولد خوارزم
    رحلت 839ق
    اساتید خواجه ابوالوفاى خوارزمى
    برخی آثار ينبوع الأسرار في نصایح الأبرار

    جواهر الاسرار و زواهر الانوار: شرح مثنوی مولوی

    کد مؤلف AUTHORCODE03751AUTHORCODE

    کمال‌الدین حسین بن حسن خوارزمی (متوفای 839ق)، از نویسندگان شیعه خوارزم، شاگرد خواجه ابوالوفاى خوارزمى، از مقربان سلطان غیاث‌الدّین شاه ملک و فرزند او، دارای ذوق شعری و نویسنده ينبوع الأسرار في نصائح الأبرار که کتابی است اخلاقی به شیوه آیات و روایات (غیر فلسفی).

    نام، پدر، تخلص، لقب

    «در نام او و پدرش جاى هیچ‎گونه تردید و ابهامى نیست؛ چه، گذشته از نقل بعض از مورّخان و ارباب تذکره، خود مکرّر بدان تصریح کرده و در موارد عدیده خود را حسین بن حسن نامیده؛ چنان‌که در مقدّمه ينبوع الأسرار می‎‏نویسد: «... چنین گوید بنده ضعیف ممتحن به انواع رزایا و اصناف محن حسین بن حسن أحسن اللّه إليه و غفر له و لوالديه...». همچنین است در سایر آثار و تألیفات نفیس او، مانند جواهر الأسرار و المقصد الأقصى في ترجمة المستقصى. و آنگاه در مقطع یکى از غزل‎هاى خود به مطلع:

    گر پری‎چهره مه‏‌پیکر من بازآید' روشنایى به بصر جان به بدن بازآید

    خود را حسین بن حسن می‌خواند و چنین آورده:

    دارم امید که بر رغم حسودان ز سفر' مونس جان حسین بن حسن بازآید

    در شعر همه جا «حسین» تخلّص می‌کرده، جز در مواردى معدود که «حسینى» را شاید به ضرورت شعرى به‌جاى «حسین» آورده. به لقب خود «کمال‌الدّین» که دیگران بدو داده‎‏اند، در هیچ مورد اشارتى نکرده و همه جا با تواضع تمام به ذکر نام خود و پدرش اکتفا کرده‏»[۱].

    زادگاه، نسب

    زادگاهش خوارزم بوده و بیشتر عمر را ظاهرا در آنجا به سر برده و اینکه برخى اصل او را از کاشان یا اندجان یا جاى دیگر خوانده‎‏اند به اثبات نرسیده است و نیز این مطلب که برخى از نویسندگان، نسب او را به نجم‌الدّین کبرى رسانیده‌‏اند، قولى ناصواب است‏[۲].

    تاریخ ولادت

    «از تاریخ ولادت او گرچه در هیچ اثرى خبرى دیده نشد، ولى با قراینى که در دست است به ظنّ نزدیک به یقین می‌توان گفت در حدود اواسط نیمه دوم قرن هشتم هجرى (یعنى بین سال‎هاى 770 تا 780) چشم به جهان گشوده‏»‏[۳].

    «استاد راهنما و مقتداى او در علوم ظاهر خواجه ابوالوفاى خوارزمى بوده که از او همه جا نام برده»‏[۴].

    سفرها

    «آنچه از اشعار و آثار او برمی‌‏آید، سفرى به «دشت»، «سراى» و «حاج ترخان» و برخى از نواحى اطراف خوارزم کرده؛ به امر و اشارت غیاث‌الدین شاه ملک و براى تألیف قلوب و تحبیب امرا و سلاطین اطراف خوارزم. سفرى نیز به خراسان و مشهد امام هشتم علىّ بن موسى الرّضا داشته و یک چند از عمر خود را در آنجا گذرانیده است...»‏[۵].

    ارتباط با امرا

    «کمال‌الدّین خوارزمى را با غیاث‌الدّین شاه ملک، انس و الفتى تمام بود. از محبّت‎هاى او منّت‎ها به جان داشت؛ به‏‎طورى‌که آثار خود را که پس از مرگ وى نوشته است، به ذکر جمیل او می‌آراید. شاه ملک را نیز بدو اخلاصى به‌غایت و لطف و عنایتى بی‌نهایت بود و در وصایا و نصایح خویش فرزند کامگار و جانشین خود را بدو سپرده بود. ولى به‌طورى‌که از پاره‏‌اى اشعار و برخى قراین و آثار برمی‌‏آید، این شاهزاده جوان گویا مانند پدر بدو توجّهى نداشته و به‏‌رغم بدسگالان کج‏‎اندیش او را مورد اعزاز و احترام خویش قرار نداده است‏»‏[۶].

    کمال‌الدین حسین در اواخر عمر، با شستن دست از مدح این و آن، ترک ملازمت و مصاحبت امیران و بزرگان گفته، اوقات خویش را در خدمت به خاندان نبوّت و مدح آل رسول گذرانید‏[۷].

    واقعه هرات، وفات

    «او را به سبب سرودن غزلى تکفیر کردند و به هرات بردند و به محاکمه کشانیدند، ولى او به قوّت استدلال و با نیروى دانش و بحث و جدال بر مدّعیان خویش فایق آمد و چون نتوانستند او را به فساد عقیده متّهم سازند، سرانجام از آن مهلکه خلاص یافت و باز به‌سلامت به دیار خود بازگشت»‏[۸]. «وى در حمله اوّل ازبکان به خوارزم، در قید حیات بوده و در واقعه حمله دوم آنان، یعنى به سال 839، به شهادت رسیده است و ظاهرا مسافرت او به مشهد و اقامت او براى مدّتى در آنجا، همچنین واقعه محاکمه او در هرات و نیز تصنیف اثرى معتبر و مفصّل چون المقصد الأقصى في ترجمة المستقصى باید بین سال‎هاى 835 تا 839 هجرى رخ داده باشد»[۹].

    اعتقادات، مذهب، مشرب

    او از شیعیان است و این مطلب را از اشعارش در مدح امیرالمؤمنین(ع) و امام رضا(ع) می‌توان دریافت. «در نظر خوارزمى حقیقت معرفت و اساس عرفان در تولاى على و مهر خاندان نبى است و معتقد است بهترین پیر طریقت و راهنماى انسان براى رسیدن به حقیقت، دوستى شاه ولایت است‏»[۱۰].

    آثار

    1. ‎جواهر الأسرار و زواهر الأنوار، در شرح مثنوى شریف؛
    2. كنوز الحقائق في رموز الدّقائق؛
    3. ‎نصیحت‏نامه شاهى یا نصایح شاهى؛
    4. ‎المقصد الأقصى في ترجمة المستقصى؛
    5. ‎دیوان اشعار؛
    6. ‎تحفة الأبرار في أفضل الأذكار؛
    7. ‎کتابى در علوم ظاهرى و اصطلاحات آن؛
    8. رساله‏‌اى در مستى از باده عرفان؛
    9. ‎شرح قصیده برده؛
    10. إرشاد المريدين؛
    11. ‎آداب المريدين؛
    12. ‎جواز السّائرين؛
    13. ‎رساله‌‏اى در عرفان؛
    14. أساس القواعد، به فارسى در حساب.

    از میان این کتاب‌ها، بعضى بنا به اظهار و اقرار صریح مؤلّف یا قراین و امارات کافى، قطعا از آثار اوست و برخى مطلقا از او نیست و انتساب آنها بدو خطاى محض است و دو کتاب نیز منسوب بدوست که درباره نادرستى یا درستى انتساب آنها تا زمانى که دسترسى به اصل یا رونویس نسخه حاصل نشده نمی‌توان به داورى برخاست[۱۱].

    پانویس

    1. خوارزمی، حسین بن حسن، صفحه‌های بیست‌وپنج و بیست‌وشش
    2. ر.ک: همان، صفحه بیست‌وشش
    3. همان، صفحه بیست‌وهشت
    4. همان، صفحه بیست‌ونه
    5. همان
    6. همان، صفحه سی
    7. ر.ک: همان، صفحه بیست‌وهشت
    8. همان، صفحه سی‌ویک
    9. همان، صفحه سی‌ودو
    10. همان، صفحه سی‌وسه
    11. ر.ک: همان، صفحه سی‌وشش و سی‌وهفت

    منابع مقاله

    خوارزمى، حسین بن حسن‏، ينبوع الأسرار في نصائح الأبرار، به اهتمام مهدى درخشان، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى‏، تهران، 1384ش.

    وابسته‌ها