آشنایی با پیشینه، مبانی و دیدگاه‌های مذهب شیعه

آشنايى با پيشينه، مبانى و ديدگاه‌هاى مذهب شيعه، اثر دكتر محمدتقى فخلعى، پژوهشى است پيرامون تاريخ و گرايش‌ها، مبانى و ديدگاه‌هاى خاص مكتب تشيع كه به زبان فارسی و در دوران معاصر نوشته شده است.

آشنایی با پیشینه، مبانی و دیدگاه‌های مذهب شیعه
آشنایی با پیشینه، مبانی و دیدگاه‌های مذهب شیعه
پدیدآورانفخلعی، محمدتقی (زير نظر)
ناشرمشعر
مکان نشرتهران - ایران
سال نشر1387 ش
چاپ1
شابک978-964-540-130-4
موضوعامامت

شیعه امامیه - عقاید

مهدویت
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏211‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏آ‎‏5‎‏
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب با پيشگفتارى از نویسنده آغاز و مطالب در سه بخش، تنظيم شده است. نویسنده در ابتدا، به بررسى تاريخ مكتب تشيع و گرايش‌هاى آن پرداخته و سپس، مبانى مذهب شيعه و وجوه افتراق آن از ساير مذاهب اسلامى را بررسى نموده و در پایان، به بحث از مهم‌ترين ديدگاه‌هاى خاص شيعه پرداخته است.

گزارش محتوا

در مقدمه، به بررسى راز پايدارى و ماندگارى مكتب شيعه پرداخته شده است. به باور نگارنده، «اعتدال فكرى»، «منطق عقلانى» و «روحيه جهادى»، سه عنصر مهم تضمین‌كننده بقاى تشيع در طول تاريخ محسوب مى‌شوند. به اعتقاد وى، «اعتدال فكرى»، عنصر جاذبه‌آفرين در برابر هرگونه تندروى و كندروى، تعصب‌ورزى و تحقير رقيبان، «منطق عقلانى» در برابر جهل و خرافه و كج‌انديشى و «روحيه جهادى» در برابر سستى و كسالت و روحيه گريز از مسئولیت، در پيوندى وثيق با یکديگر، رمز تداوم حيات و جاودانگى مكتب هستند و از قضا این سه، نيازهاى اساسى بشر معاصر را تشكيل مى‌دهند. پس نبايد ترديد كرد كه ارائه تصویرى روشن از تشيع با تكيه بر این عناصر سه‌گانه خواهد توانست جاذبه عمیق در نهاد مخاطبان پديد آورد.[۱] یکى از مسائلى كه مورد اختلاف نظر شيعه و اهل سنت قرار گرفته، پيشينه مذهب شيعه بوده است. بسيارى از اهل سنت اصالت تاريخى این مذهب را باور ندارند و آن را گونه‌اى بدعت، به معناى رویكردى نو مى‌پندارند كه ريشه‌اى در اصل اسلام نداشته است؛ ازاين‌رو، در بخش اول، به بررسى پيشينه تاريخى شيعه و گرايش‌هاى آن پرداخته شده و مهم‌ترين ديدگاه‌هاى آنان در اين‌باره، به‌اختصار بررسى شده است. از جمله این ديدگاه‌ها، نقش عبدالله بن سبا در تاريخ تشيع مى‌باشد. ظاهرا برخى از اهل سنت، بر آنند كه مذهب شيعه به معناى اعتقاد به برترى علمى و دينى على(ع) و خلافت آن حضرت پس از پيامبر(ص) در زمان حكومت آن بزرگوار توسط شخصى به نام عبدالله بن سبا كه پيشينه يهودى داشته، پيشنهاد شده است؛ اما به نظر نویسنده، هيچ‌یک از صاحب‌نظران برجسته اهل سنت، چنين باور بى‌پايه‌اى نداشته است. اينان ابن سبا را نه پایه‌گذار مذهب شيعه، كه پایه‌گذار گرايش‌هاى غلوآلود شيعى مانند اعتقاد به الوهيت حضرت على(ع) و سرسلسله غاليان شيعه مى‌شمارند و هم‌كيشان او را «سَبَئى» نام مى‌نهند و اينان را دسته‌اى از شیعیان مى‌انگارند. نویسنده به این نكته تأكيد دارد كه این ديدگاه از این حيث قابل انتقاد است كه گرايش‌هاى كفرآلودى چون اعتقاد به الوهيت حضرت على(ع) را كه از شريعت اسلام خارج است، نمى‌توان داخل در مذهب شيعه شمرد و مذهب شيعه چنين باورهاى غلوآلود و ديدگاه‌هاى سخيفى را در خود نمى‌شناسد. بااين‌حال، بايد توجه داشت كه اساساً وجود شخصى با نام عبدالله بن سبا از نظر تاريخى مورد ترديد جدى قرار دارد و راوى اصلى داستان او سيف بن عمر نامى است كه نزد عموم رجال‌شناسان شيعه و اهل سنت به دروغگویى و افسانه‌پردازى شهره است. پژوهشگرانى چون علامه مرتضى عسكرى به‌تفصيل در اين‌باره سخن گفته‌اند و شخصيت ابن سبا را موهوم و ساختگى برشمرده‌اند.[۲] برخى پژوهشگران اهل سنت و نویسندگان سلفى نيز با این ديدگاه هم‌داستانند و در وجود چنين شخصى ترديد جدى دارند. هرچند در منابع روايى شيعه احاديثى به چشم مى‌خورد كه وجود چنين شخصى را تأييد مى‌كند و حاكى از آن است كه این فرد مانند بسيارى ديگر در شأن آن حضرت غلو نموده و به زيادویى و زياده‌روى دچار آمده است (همان، ص13)، اما به نظر نویسنده، به‌هرتقدير، چه شخصى با عنوان عبدالله بن سبا در تاريخ وجود داشته باشد و چه وجود نداشته باشد، ترديدى نيست كه باورها و ديدگاه‌هاى نادرست منسوب به او، به‌روشنى با باورها و ديدگاه‌هاى اصيل مذهب شيعه بيگانه است و همه منابعى كه داستان این شخص را حكايت كرده‌اند، تصريح نموده‌اند كه وى توسط امیرالمؤمنين على(ع) به توبه دعوت و سپس اعدام شده است. همچنين، همه منابع روايى و رجالى شيعه كه به این شخص اشاره كرده‌اند، باورها و ديدگاه‌هاى سخيف وى را سخت نكوهيده‌اند و مصداق كفر به خدا و شايسته لعن و بيزارى برشمرده‌اند و در سرتاسر منابع شيعه، حتى یک مورد يافت نمى‌شود كه از چنين شخصى به‌نیکى ياد رفته باشد يا باورهاى كفرآلود او به رسمیت شناخته شده باشد. حال چگونه مى‌توان چنين شخصى را پایه‌گذار مذهب شيعه و مروج انديشه‌هاى شيعى دانست.[۳] در بخش دوم، به بررسى مبانى مذهب شيعه و وجوه افتراق آن از ساير مذاهب اسلامى پرداخته شده است. به نظر نویسنده، اگر بخواهيم مبانى و مهم‌ترين وجوه افتراق مذهب شيعه را در یک واژه گرد آوریم، همانا واژه «امامت» را پيش مى‌نهيم. به ديگر سخن، تلقّى خاص شيعه از مسئله امامت كه ريشه در آيات قرآن و عبارات پيامبر(ص) داشته، ویژگى اساسى و تاريخى این مذهب است.[۴] امامت در نزد شيعه مفهومى مقدس دارد و استمرار حركت انبيا و شاخسار شجره طيبه نبوت بشمار مى‌رود. چنين امامتى تنها در وحى، از نبوت جدا مى‌شود و همه امور دين و دنياى مردم را فرامى‌گیرد. به یک تعبير مى‌توان گفت، امامت شيعه آسمانى است و امامت اهل سنت زمینى. شيعه امامت را از سنخ نبوت (و نه عين آن) مى‌داند و اهل سنت آن را از سنخ سلطنت. به ديگر سخن، امامت در نزد اهل سنت به معناى سياست است؛ آن‌هم سياستى كه در عمل از ديانت جداست. لذا مى‌بينيم كه برخلاف شيعه، اهل سنت پيروى از هر امامى را هرچند ستمكار باشد، واجب مى‌شمارند و برای چگونگى دستيابى او به حكومت و چگونگى حكمرانى‌اش اهمیت چندانى قائل نيستند؛ درحالى‌كه شيعه امامت را در سه محور مورد ارزيابى قرار مى‌دهد: علم امام، عصمت او و انتصابش توسط پيامبر(ص). این محورهاى سه‌گانه، عناصر ذاتى و پايه‌هاى استوار انديشه شيعى را تشكيل مى‌دهند؛ ازاين‌رو، نویسنده در این بخش، مبانى و مهم‌ترين وجوه افتراق مذهب شيعه را با نظر به این سه محور، بررسى كرده است.[۵] در بخش سوم، مهم‌ترين ديدگاه‌هاى خاص شيعه، در دو بخش، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است؛ در یک بخش، ديدگاه‌هاى اصولى‌تر كه با مبانى انديشه شيعى ارتباط مستقيم دارند و مى‌توان آن‌ها را در میان مبانى مذهب شيعه نيز قرار داد و در بخش ديگر، ديدگاه‌هاى فرعى و فقهى كه نسبت به ديدگاه‌هاى ديگر از حسّاسيت كمترى برخوردارند، بررسى شده است. مى‌توان از ديدگاه‌هاى بخش نخست به ديدگاه شيعه درباره مودت اهل‌بيت(ع) و عدالت صحابه و از ديدگاه‌هاى بخش ديگر به ديدگاه شيعه درباره تقيه، ازدواج موقت و برخى جزئيات مربوط به وضو، نماز و اذان اشاره نمود.[۶]

وضعيت کتاب

فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده، در انتهاى کتاب آمده است. در پاورقى‌ها علاوه بر ذكر منابع.[۷]، به توضيح برخى مطالب متن پرداخته شده است.[۸]

پانویس

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

پانویس