معیار الأشعار (در علم عروض و قافیه)

    از ویکی‌نور
    معیار الأشعار (در علم عروض و قافیه)
    معیار الأشعار (در علم عروض و قافیه)
    پدیدآوراننصیرالدین طوسی، محمد بن محمد (نويسنده)

    مرادآبادي، محمد سعدالله (نويسنده) فشارکی، محمد (مصحح)

    امیری، مصطفی (مترجم)
    عنوان‌های دیگرمعیار الاشعار. شرح ** میزان الافکار فی شرح معیار الاشعار
    ناشرمرکز پژوهشی ميراث مکتوب
    مکان نشرایران - تهران
    سال نشر1389ش
    چاپ1
    شابک978-600-203-011-5
    موضوعشعر عربی - قافیه - عروض عربی - عروض فارسی - نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، 597 - 672ق. معیار الاشعار - نقد و تفسیر
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‎‏/‎‏ن‎‏6‎‏م‎‏6 3559 ‏PIR‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    معیار الأشعار، از آثار خواجه نصیرالدین طوسی(579- 653ش.) است که همراه با شرح آن به نام "میزان الأفکار فی شرح معیار الأشعار" نوشته ادیب هندی؛ محمد سعدالله مفتی مرادآبادی به همت آقای محمد فشارکی تصحیح و همراه با مقدمه‌ای عالمانه منتشر شده است. نام کامل این اثر عبارت است از: "معیار الأشعار (در علم عروض و قافیه) و میزان الأفکار فی شرح معیار الأشعار". در این اثر، نویسنده مباحث ارزنده‌ای در زمینه شناسایی وزن و قافیه اشعار فارسی و عربی آورده است. گفتنی است کتاب "معیار الاشعار" تاکنون در زبان فارسی، نقشی بی‌همتا در موضوع آموزش علم عروض و قافیه ایفا کرده است.

    ساختار کتاب

    کتاب حاضر، از مقدمه مصحح و متن اصلی (شامل: 1- معیار الأشعار و 2- میزان الأفکار فی شرح معیار الأشعار) تشکیل شده است. روش نویسنده، توصیفی و آموزشی است. مصحح محترم در مقدمه‌اش –که زمان و مکان نگارش آن را مشخص نکرده- ویژگی‌های نسخه مورد استفاده‌اش را معرفی کرده و روش خودش را شرح داده و بعد تأکید کرده است:... هدف اصلى تنقيح و تصحيح متن است نه صرف ضبط اختلافات با علم به اينكه بيشترشان نادرست يا مربوط به زمان‏‌هاى متأخر است كه آوردن همه اختلافات مهم و غيرمهم جز گُنده‏‌سازى و سردرگمى خواننده فايده‏اى در بر نخواهد داشت. از اين رو، نگارنده تنها اختلافات مهمّى را كه از نظر زمانى نزديك به زمان تحرير نسخه اساس بوده يا از نظر معنا درست‌‏تر تشخيص داده شده، آورده و از ذكر ساير اختلافات جزئى نامعتبر مربوط به زمان‏‌هاى متأخر، چشم پوشيده است. واقعيت امر اين است كه نسخه 702 هجرى اصحّ و احسن نسخ است و اگر اين نسخه تنقيح و تصحيح شده ارائه شود، كارى مفيد خواهد بود.... در سال 2001 و 2002 كه نگارنده فرصت مطالعاتى خود را در ورشو مى‌‏‌گذراند، با دانشگاه ونيز (ايتاليا) در ارتباط مستقيم قرار گرفت و با پروفسور ريكاردو زيپولى، ايران‏شناس دانشمند و هنرمند و دستيار ايشان، دكتر استفانو به همكارى نزديك پرداخت و توفيق يافت در ونيز و دانشگاه ونيز، با اين دو ايران‏شناس به تحقيق پيرامون معيار و ميزان (قسمت قافيه) پردازد. نتيجه تحقيقات، تهيه متن منقّح قافيه معيار و ميزان همراه با تحقيقات پروفسور زيپولى و دكتر استفانو بود. تحقيقات پروفسور زيپولى به زبان انگليسى و تحقيقات دكتر استفانو به زبان ايتاليايى همراه با متن منقّح قافيه هر دو كتاب معيار و ميزان از نگارنده توسط دانشگاه ونيز به چاپ رسيد. پس از بازگشت به ايران، تحقيق در مورد معيار و ميزان ادامه يافت و آماده نشر شد.... معيارالأشعار در علم عروض و قافيه شعر پارسى و تازى و از آثار ابوجعفر محمدبن حسن ملقب به نصيرالدّين و مشهور به خواجه نصيرالدّين طوسى (597- 672ق) است. اين كتاب كه، چونان ديگر مولّفات خواجه، نثرى جزل و پيراسته دارد و از ترتيب و تنسيقى سخت متقن برخوردار است، به جهاتى در زبان فارسى تصنيفى يكتاست.... ميزان‌‌الافكار، شرح معيارالأشعار، تصنيف مولا محمد سعدالله مفتى‏ مرادآبادى است كه از دانشمندان و ادباى قرن سيزدهم قمرى در هندوستان است. اين كتاب شايد تنها شرح جامع و مانعى باشد بر معيارالأشعار كه در عين ضبط متن معيارالأشعار، به توضيح مشكلات و مبهمات اين كتاب پرداخته و... [۱] شارح مطالب متن را به صورت مزجی شرح کرده است. مصحح محترم تصاویری از نسخه خطی اثر حاضر نیز آورده است[۲].

    گزارش محتوا

    برای آشنایی با نمونه‌هایی گویا از محتوا، روش و زبان و ادبیات کتاب حاضر، می‌توان به موارد ذیل توجه کرد:

    فصل اوّل: در حدّ شعر و تحقيق آن‏: شعر به نزديك منطقيان، كلام مُخَيّلِ موزون باشد، و در عرف جمهور، كلام موزوِنِ مقفّى‏. اما كلام، الفاظى باشد مُؤلَّف از حروف كه به حَسَب وضع، بر معانى مقصود، دالّ باشد. و شعر بى‌‏الفاظ تصوّر نتوان كرد و اگر كسى به تكلّف فعلى غيرملفوظ را مانند حركتى به دست يا به چشم مثلًا، جزوى از اجزاى شعر گرداند، حكم آن فعل حكم الفاظ باشد؛ از آن جهت كه مشتمل باشد بر حدوث صوتى يا خيال صوتى دالّ بر مرادى. و همچنين الفاظ مهمل بى‌‏معنى را و اگرچه مستجمِعِ وزن و قافيه باشد، از قبيل شعر نشمرند و...[۳].

    لغات در رزانت و خفّت مختلف است چه، تازى مثلًا به قياس با پارسى به رزانت و ثقل نزديك‏تر باشد و پارسى به خفّت مايل‏تر و اسباب اختلاف يا ماهيّات حروف باشند و آن چنان باشد كه حروف مستعمل در بعضى لغات از مخارج دشوارتر باشد مانند «ضاد» و «ثا» و «ظا» در تازى و در بعضى به ضدّ آن، و يا هيئت حروف باشد و آن، چنان بود كه حركات حروف در بعضى لغات يا به كميّت بيشتر بود مانند لغت تازى كه اكثر مقاطع كلمات در آن لغت متحرّك باشد و در بيشتر لغات بر خلاف آن، و يا به كيفيّت تمام‏تر بود، مانند لغت تازى كه حركات حروف در وى تمام باشد به خلاف پارسى كه بعضى حركات در وى مختلس باشد، مانند حركت حرف «را» در لفظ پارسى. و اوزان هم در رزانت و خفّت مختلف باشد، چه به حسَب اختلاف و اتّفاق اجزاى دورها، و چه به حسَب كَثْرَت و قلّت حركات در هر دورى....[۴].

    قافيه در پارسى يا مجرد بود يا مُرْدَف، و مُرْدَف را رَوىّ يا مفرد بود يا مضاعف، و هر يك از مجرد و مُرْدَف مفرد يا مطلق بود يا مقيد، و هر يكى يا موصول بود يا [غيرموصول‏] پس انواع مجرد و مُرْدَف مفرد، هشت بود: چهار مطلق و چهار مقيد[۵].

    در شرح مزجی شارح محترم از جمله چنین آمده است: فصل اوّل: در حدّ شعر و تحقيق آن مراد از حدّ در اينجا تعريف جامع جميع افراد محدود و مانع از دخول غير آن است، خواه حدّ منطقى باشد يا رَسْم. و اين اطلاق در فنون ادبيّه كه اين فن نيز مِن‏جمله آنهاست، شيوع يافته كما قالَ العَلّامة الجرجانى، و مى‌‏تواند كه حدّ منطقى مراد باشد چه، شعر امر اصطلاحى است و هر چه در مفاهيم اصطلاحيّه معتبر دارند از حدود بود. شعر بالكسر در اصل به معنى دانستن است از نصَر و كرُم، كذا فى القاموس. و اما به اعتبار اصطلاح، پس نزديك منطقيان كلام مخَيَّل به صيغه «مفعول» از تفعيل، يعنى مشتمل بر قضاياى تخييليّه كه مورِث انبساط و انقباض نفس و امثال آن باشد و تفصيلش بيايد....[۶].

    همچنین شارح چنین نوشته است: در اسباب اختلاف اوزان و قوافى در لغات عرب و عجم‏: مثلًا لغت اَى لفظى كه اهل لسان هنگام بيان اغراض به آن تكلّم سازند، در رَزانت بالفتح و آن در اصل به معنى وقار و حلم است، اما مراد از آن در اينجا ثقل است، و خِفّت مختلف است چه، تازى مثلًا با پارسى به رزانت و ثقل عطف تفسيرى رزانت است نزديك‏تر باشد لفظ «تر» در اينجا و امثال آن‏‌كه خواهد آمد، زائد است و زيادتش شايع است، مثل: اولى‌‏تر و بهتر. پارسى به خِفّت مايل‏‌تر و اسباب اختلاف در ثقل و خفّت يا ماهيّات و حقايق حروف باشد و آن‏چنان بود كه حروف مستعمل در بعضى لغات و زبان‏‌ها از مخارج دشوار باشد مانند «ضاد» و «ثا» و «ظا» در تازى و در بعضى به ضدّ آن مثل فارسى كه مخارج بيشتر حروفش سهل باشد. مخفى نماند كه ثقل مذكور از قسم ثقل جزويست كه از آن ثقل لسان تازى نسبت فارسى مطلقا لازم نمى‌‏آيد چه، مخارج بسيارى از حروف فارسى دشوارتر از مخارج تازى است مثل: «ژا» و «گاف» و «پا» و «جيم» و «فا» ى فارسى‏ و...[۷].

    وضعیت کتاب

    برای کتاب حاضر، فهرست مطالب در آغاز و همچنین نمایه‌های متعدد (اشخاص، كتاب‌ها، جاي‌ها، اصطلاحات، بحرها، زحافات، اشعار، ابيات فارسى، مصرع‌هاى فارسى‏، ابيات عربى‏ و مصرع‌هاى عربى‏) و فهرست منابع در پایان کتاب فراهم شده است. این اثر، مستند است و مصحح ارجاعات و توضیحاتش را به صورت پاورقی آورده است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه کتاب، ص11- 18
    2. ر.ک: مقدمه کتاب، ص25- 26- 27- 28- 29- 30- 31- 32- 33- 34- 35
    3. ر.ک: متن کتاب، ص3
    4. ر.ک: همان، ص5
    5. ر.ک: همان، ص122
    6. ر.ک: همان، ص146- 147
    7. ر.ک: همان، ص168

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.

    وابسته‌ها