کلیات دیوان جامی

    از ویکی‌نور
    کليات ديوان جامي
    کلیات دیوان جامی
    پدیدآورانجامی، عبدالرحمن (نویسنده) اقبال، فرشيد (اقبال، فرشيد)
    ناشراقبال
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشرمجلد1: 1385ش ,
    موضوعشعر فارسی- قرن 9ق.
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    کلیات دیوان جامی با مقدمه فرشید اقبال، دیوان اشعار عبدالرحمن بن احمد جامی است که در قالب یک کتاب، توسط انتشارات اقبال در سال 1385ش، چاپ شده است.

    ساختار

    کتاب با مقدمه فرشید اقبال آغاز شده و اشعار به‌ترتیب زیر در دیوان ثبت شده است: در ابتدای کتاب، غزلیات مطرح شده (به‌ترتیب حروف الفبا در حرف روی) و غزلیات ذیل هر حرف، با عدد شماره‌گذاری شده است؛ مثلا تحت حرف «الف» در غزلیات، 116 غزل داریم و پس از غزلیات هر حرف، ادامه اعداد را شاهدیم؛ مثلا غزلیات حرف «ب» از شماره 117 شروع شده و تا 135 ادامه می‌یابد؛ در مجموع تعداد غزلیاتی که در این نسخه از کتاب، چاپ شده است، 1589 غزل است. سپس قصاید کتاب به‌ترتیب شماره، ‌آمده که شامل 68 قصیده است. پس از آن، ترکیب‌بندها و مثنوی‌ها هستند که شماره‌گذاری نشده‌اند. سپس رباعیات است و معماها و قطعه‌ها و ترجیع‌بندها، هستند که هرکدام (به‌استثنای قطعه‌ها و ترجیع‌بندها که روی‌هم شماره‌گذاری شده‌اند) جداگانه از شماره 1 شروع شده است.

    گزارش محتوا

    فرشید اقبال در مقدمه کتاب، درباره شعر و عرفان جامی و آثار او به‌صورت مختصر و مفید سخن گفته است؛ ازجمله مرقوم داشته که: جامی با آثار شاعران پیشین آشنایی کامل داشته است و از برجستگان، پیروی و گاهی تقلید، کرده است. او در مثنوی‌سرایی خود را پیرو نظامی می‌داند و از او به بزرگی یاد می‌کند. بی‌گمان هیچ‌یک از شاعران پیشین به‌روشنی وی، مفاهیم و اندیشه وحدت وجود را بیان نکرده‌اند[۱].

    جامی شاعری را در شأن خود نمی‌دید؛ درحالی‌که سرایش، نیازی درونی برایش بود و شعر او از آنچه در آن دوران از عارفی خوانده یا شنیده می‌شد برتر بوده است. جامی در نوجوانی و جوانی خود را به مدرسه مشغول و پس از آن به تعلیم و تعلم پرداخته و اوقات بسیار در خانقاه گذرانده و نتایج این گذران، مفاهیم بسیار ارزشمند در اشعارش می‌باشد[۲].

    از اشعار جامی در مدح امیرالمؤمنین علی(ع) که در این کتاب ذکر شده این است: قد بدا مشهد مولاي نحوا جملي که مشاهد شد از آن مشهدم انوار جلی رویش آن مظهر صافی است که بر صورت اصل آشکار است در او عکس جمال ازلی چشم از پرتو رویش به خدا بینا شد جای آن دارد اگر کور شود معتزلی زنده عشق نمرده است و نمیرد هرگز لایزالی بود این زندگی و لم‌یزلی در جهان نیست متاعی که ندارد بدلی خاصه عشق بود منقبت بی‌بدلی دعوی عشق و تولا مکن ای سیرت تو بغض ارباب دل از بی‌خردی و دغلی مشک بر جامه زدن سود ندارد چندان چون تو در جامه گرفتار به گند بغلی چون تو را چاشنی شهد محبت نرسید از شه نخل چه حاصل ز لباس عسلی جامی از قافله‌سالار ره عشق تو را گر بپرسند که آن کیست؟ علی گوی علی[۳].

    وضعیت کتاب

    این نسخه از کتاب، به تعداد 752 صفحه در تیراژ 1000 جلد، چاپ شده است. فهرست محتویات (اشعار)، در آغاز کتاب، پس از مقدمه ذکر گردیده است. کتاب، فاقد پاورقی است.

    پانویس

    1. ر.ک: مقدمه فرشید اقبال، ص4
    2. ر.ک: همان
    3. ر.ک: متن کتاب، ص610

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها