إعجاز القرآن و أسرار التنزيل الموسوم فتح الجليل للعبد الذليل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' فى ' به ' في '
جز (جایگزینی متن - 'الدين' به ' الدين')
جز (جایگزینی متن - ' فى ' به ' في ')
خط ۵۹: خط ۵۹:
به نظر ايشان در فقره '''«آمنوا»''' و '''«كفروا»''' '''«نور»''' و '''«ظلمات»''' جمع بين ضدين صورت گرفته و بين «الله و طاغوت» ولى و اولياء، آمنوا و كفروا، من و إلى» مقابله است و معتقدند هشت مجاز در «يخرجهم، يخرجونهم، اصحاب النار، ظلمات و نور» وجود دارد و در مفرد آمدن نور و جمع بودن ظلمات، إفراد ولى المؤمنين و اولياء، تفنّن و در سه مورد تقديم و تأخير است و جمله '''يخرجهم''' و '''يخرجونهم''' تفسير ولايت هستند كه البته اساتيد معانى آنرا استيناف بيانى مى‌گويند.
به نظر ايشان در فقره '''«آمنوا»''' و '''«كفروا»''' '''«نور»''' و '''«ظلمات»''' جمع بين ضدين صورت گرفته و بين «الله و طاغوت» ولى و اولياء، آمنوا و كفروا، من و إلى» مقابله است و معتقدند هشت مجاز در «يخرجهم، يخرجونهم، اصحاب النار، ظلمات و نور» وجود دارد و در مفرد آمدن نور و جمع بودن ظلمات، إفراد ولى المؤمنين و اولياء، تفنّن و در سه مورد تقديم و تأخير است و جمله '''يخرجهم''' و '''يخرجونهم''' تفسير ولايت هستند كه البته اساتيد معانى آنرا استيناف بيانى مى‌گويند.


مؤلف پس از ذكر موارد ديگرى، قلب در لفظ طاغوت را به نقل از [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] بيان كرده امّا خود در «البيان فى غريب اعراف القرآن» اعتراضى بر اين مطلب دارد.
مؤلف پس از ذكر موارد ديگرى، قلب در لفظ طاغوت را به نقل از [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] بيان كرده امّا خود در «البيان في غريب اعراف القرآن» اعتراضى بر اين مطلب دارد.


در '''«الله ولىّ الذين...»''' معتقد به حصر است يعنى هيچ ولى‌اى براى مؤمنين غير خداوند وجود ندارد و در '''«اولئك»''' خطاب را عام و احتمال هم مى‌دهد كه التفات باشد و مراد، نبى اكرم(ص) بوده از باب إضمار آنچه در ذهن است مثل '''(رفع بعضهم درجاتٍ)'''، در توصيف احتباك مى‌گويد: ذكر دو جمله است كه از هر دو قسمتى كه در جاى ديگر آمده، حذف شده‌اند مثلاً تقدير '''«الله ولى الذين آمنوا»'''، الله ولى الذين آمنوا و هم اصحاب الجنه است. در ادامه بر فرائد، اتّساع، استعمال لفظ در حقيقت، ابداع، إرسال المثل، انواع جناس‌ها، استعاره اشاره و تمام استخراجات را زائيده فكر خود با استناد به قواعد علم بلاغت مى‌دانند غير از دو مورد كه در «ترديد» از ابوحيّان کتاب بحرالمحيط و در '''«الطاغوت»''' از كشاف [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] نقل كرده است.
در '''«الله ولىّ الذين...»''' معتقد به حصر است يعنى هيچ ولى‌اى براى مؤمنين غير خداوند وجود ندارد و در '''«اولئك»''' خطاب را عام و احتمال هم مى‌دهد كه التفات باشد و مراد، نبى اكرم(ص) بوده از باب إضمار آنچه در ذهن است مثل '''(رفع بعضهم درجاتٍ)'''، در توصيف احتباك مى‌گويد: ذكر دو جمله است كه از هر دو قسمتى كه در جاى ديگر آمده، حذف شده‌اند مثلاً تقدير '''«الله ولى الذين آمنوا»'''، الله ولى الذين آمنوا و هم اصحاب الجنه است. در ادامه بر فرائد، اتّساع، استعمال لفظ در حقيقت، ابداع، إرسال المثل، انواع جناس‌ها، استعاره اشاره و تمام استخراجات را زائيده فكر خود با استناد به قواعد علم بلاغت مى‌دانند غير از دو مورد كه در «ترديد» از ابوحيّان کتاب بحرالمحيط و در '''«الطاغوت»''' از كشاف [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] نقل كرده است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش