ابن عربی، محمد بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - ' ' به '')
    جز (ویرایش Hbaghizadeh@noornet.net (بحث) به آخرین تغییری که A-esmaili@noornet.net انجام داده بود وا...)
    خط ۳۰: خط ۳۰:
    |-
    |-
    |رحلت  
    |رحلت  
    |data-type='authorDeathDate'|638 ‌‎ق در دمشق
    |data-type='authorDeathDate'|638 هـ.ق در دمشق
    |-
    |-
    |اساتید
    |اساتید
    خط ۴۸: خط ۴۸:
    بعد از آن مدتى را در مصر اقامت مى‌گزيند و پس از آن به حجاز مى‌رود و در بغداد، موصل و شهرهاى روم نيز مدت كوتاهى را سپرى مى‌كند.
    بعد از آن مدتى را در مصر اقامت مى‌گزيند و پس از آن به حجاز مى‌رود و در بغداد، موصل و شهرهاى روم نيز مدت كوتاهى را سپرى مى‌كند.


    == كنيه و القاب ==كنيه‌ى معروف شيخ،«ابوبكر» و القاب معروف او ابوعبداللّه، ابن افلاطون، ابن سراقه، ابن العربى در غرب و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در شرق مى‌باشد ولى معروف‌ترين لقب او در بين پيروانش، عنوان بسيار با معنى و با شكوه «الشيخ الاكبر» است.الحكيم الهى، خاتم الاولياء الوارثين، برزخ البرازخ، محي الحق والدين، البحر الزاخرفى المعارف، الكبريت الاحمر، العارف باللّه از ديگر القاب او مى‌باشد.
    == كنيه و القاب ==


    == وفات و اولاد ==زندگى شيخ فراز و نشيب‌هاى مختلفى داشته و مصادف با مهاجرت‌هاى متعدد جسمانى و روحانى و ملاقات عرفا و علماى عصر خويش بوده، تا اين كه بعد از هشتاد سال رياضت و تأليف، در شب جمعه 28 ربيع الاخر سال 638 هجرى برابر با 16 نوامبر 1240 ميلادى در شهر دمشق، در خانه‌ى قاضى محيى‌الدين محمّد ملقب به زكىّ‌الدّين در ميان خويشان و پيروانش از دنيا رفت و در دامنه‌ى كوه «قاسيون» در جوار قبر زكىّ‌الدّين به خاک سپرده شد. در حال حاضر اين منطقه در ناحيه‌ى مسجد معروف «شيخ محيى‌الدين» قرار دارد و به نام خود شيخ شهرت يافته است.
     
    كنيه‌ى معروف شيخ،«ابوبكر» و القاب معروف او ابوعبداللّه، ابن افلاطون، ابن سراقه، ابن العربى در غرب و [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در شرق مى‌باشد ولى معروف‌ترين لقب او در بين پيروانش، عنوان بسيار با معنى و با شكوه «الشيخ الاكبر» است.الحكيم الهى، خاتم الاولياء الوارثين، برزخ البرازخ، محي الحق و الدين، البحر الزاخرفى المعارف، الكبريت الاحمر، العارف باللّه از ديگر القاب او مى‌باشد.
     
    == وفات و اولاد ==
     
     
    زندگى شيخ فراز و نشيب‌هاى مختلفى داشته و مصادف با مهاجرت‌هاى متعدد جسمانى و روحانى و ملاقات عرفا و علماى عصر خويش بوده، تا اين كه بعد از هشتاد سال رياضت و تأليف، در شب جمعه 28 ربيع الاخر سال 638 هجرى برابر با 16 نوامبر 1240 ميلادى در شهر دمشق، در خانه‌ى قاضى محيى‌ الدين محمّد ملقب به زكىّ‌الدّين در ميان خويشان و پيروانش از دنيا رفت و در دامنه‌ى كوه «قاسيون» در جوار قبر زكىّ‌الدّين به خاك سپرده شد. در حال حاضر اين منطقه در ناحيه‌ى مسجد معروف «شيخ محيى‌ الدين» قرار دارد و به نام خود شيخ شهرت يافته است.


    شيخ اكبر را دو فرزند پسر با نام‌های «سعدالدّين محمّد» و «عمادالدّين ابوعبداللّه محمّد» بوده و گويى سعدالدّين محمد اهل حديث بوده و شعر به نيكويى مى‌سروده و ديوان شعر او مشهور است، و هر دو در جوار قبر والدشان آرميده‌اند.گويا شيخ اكبر دخترى به نام «زينب» یا «زينت» نيز داشته و به گفته‌ى خود [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از ايّام طفولت خود«الهام علوى» را تلقى مى‌كرده و همسر او نيز، سلوكى عارفانه داشته است.
    شيخ اكبر را دو فرزند پسر با نام‌های «سعدالدّين محمّد» و «عمادالدّين ابوعبداللّه محمّد» بوده و گويى سعدالدّين محمد اهل حديث بوده و شعر به نيكويى مى‌سروده و ديوان شعر او مشهور است، و هر دو در جوار قبر والدشان آرميده‌اند.گويا شيخ اكبر دخترى به نام «زينب» یا «زينت» نيز داشته و به گفته‌ى خود [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از ايّام طفولت خود«الهام علوى» را تلقى مى‌كرده و همسر او نيز، سلوكى عارفانه داشته است.


    == [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، تشيّع يا تسنن ==سخن درباره‌ى مذهب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، مختلف و گاهى در تضاد با هم مى‌نمايد و اين شايد از عدم تقليد شيخ از مكتب فقهى خاص و عدم فراست تراجم نگاران در تحليل عقيده‌ى وى در موضوع تشيّع و تسنّن ناشى بوده و تعصّب و تجانب از انصاف نيز نقش مؤثرى در اظهارات آنان نسبت به وى داشته است، پاره‌اى همانند فرقه‌ى اسماعيليه، آثار و انديشه‌هاى او را مستمسك خوبى بر تثبيت انديشه‌ى خويش پنداشته و او را شيعه‌ى اسماعيلى دانسته و از «حجج» خود به شمار آورده‌اند و در نهايت اين ادّعا، شب ولادت او را «عيد قيام» ناميده‌اند.
    == [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، تشيّع يا تسنن ==
     
     
    سخن درباره‌ى مذهب [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، مختلف و گاهى در تضاد با هم مى‌نمايد و اين شايد از عدم تقليد شيخ از مكتب فقهى خاص و عدم فراست تراجم نگاران در تحليل عقيده‌ى وى در موضوع تشيّع و تسنّن ناشى بوده و تعصّب و تجانب از انصاف نيز نقش مؤثرى در اظهارات آنان نسبت به وى داشته است، پاره‌اى همانند فرقه‌ى اسماعيليه، آثار و انديشه‌هاى او را مستمسك خوبى بر تثبيت انديشه‌ى خويش پنداشته و او را شيعه‌ى اسماعيلى دانسته و از «حجج» خود به شمار آورده‌اند و در نهايت اين ادّعا، شب ولادت او را «عيد قيام» ناميده‌اند.


    عده‌اى از اهل سنّت وى را شيعه انگاشته و در نكوهش او چنين گفته‌اند: هو شيعى سوء كذاب بعضى از علماى شيعه همانند [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]](ره)، در اربعين به سبب سخنان شيخ اكبر درباره‌ى حضرت مهدى(عج) و نسب و ظهور آن جناب-كه خدا تعجيل فرمايد-از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] مدح و حمايت كرده و قائل به تشيّع او شده‌اند.
    عده‌اى از اهل سنّت وى را شيعه انگاشته و در نكوهش او چنين گفته‌اند: هو شيعى سوء كذاب بعضى از علماى شيعه همانند [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]](ره)، در اربعين به سبب سخنان شيخ اكبر درباره‌ى حضرت مهدى(عج) و نسب و ظهور آن جناب-كه خدا تعجيل فرمايد-از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] مدح و حمايت كرده و قائل به تشيّع او شده‌اند.


    [[شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] در «مجالس المؤمنين» با توجيه عذر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از زبان «سيد محمد نوربخش» در اخفاى محبت على عليه‌السّلام و اولياى او به سبب وجود دشمنان فراوان شيخ و موقعيت زمانى و مكانى حيات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] كه مملكت متعصبان و حسودان بوده، با نقل ابياتى از محيى‌الدين آن‌ها را دالّ بر محبت و ارادت وى به اهل بيت عصمت عليهم‌السّلام و تشيع وى دانسته است، ابيات شيخ چنين است:
    [[شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] در «مجالس المؤمنين» با توجيه عذر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از زبان «سيد محمد نوربخش» در اخفاى محبت على عليه‌السّلام و اولياى او به سبب وجود دشمنان فراوان شيخ و موقعيت زمانى و مكانى حيات [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] كه مملكت متعصبان و حسودان بوده، با نقل ابياتى از محيى‌ الدين آن‌ها را دالّ بر محبت و ارادت وى به اهل بيت عصمت عليهم السّلام و تشيع وى دانسته است، ابيات شيخ چنين است:
    {{شعر}}
    {{شعر}}
    {{ب|''رايت ولايي آل طه وسيلة''|2=''على رغم اهل البعد يورثنى القربى''}}
    {{ب|''رايت ولايي آل طه وسيلة''|2=''على رغم اهل البعد يورثنى القربى''}}
    خط ۶۴: خط ۷۳:
    {{پایان شعر}}
    {{پایان شعر}}


    بنا به نوشته‌ى سيد صالح موسوى خوانسارى شارح مناقب منسوب به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] علاوه بر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] و [[شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] از ديگر علماى شيعه همانند ميرزا محمد اخبارى، [[ابن فهد حلی، احمد بن محمد|ابن فهد حلى]]، [[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|ملامحسن فيض كاشانى]]، [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] و [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] نيز قائل به تشيع [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بوده‌اند.
    بنا به نوشته‌ى سيد صالح موسوى خوانسارى شارح مناقب منسوب به [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] علاوه بر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] و [[شوشتری، نورالله بن شریف‌الدین|قاضى نوراللّه شوشترى]] از ديگر علماى شيعه همانند ميرزا محمد اخبارى، [[ابن فهد حلی، احمد بن محمد|ابن فهد حلى]]،[[فیض کاشانی، محمد بن شاه‌مرتضی|ملامحسن فيض كاشانى]]، [[مجلسی، محمدتقی|مجلسى اول]] و [[قاضی سعید قمی، محمدسعید بن محمدمفید|قاضى سعيد قمى]] نيز قائل به تشيع [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بوده‌اند.
     
    == [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، اجتهاد و حفظ حديث ==


    == [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، اجتهاد و حفظ حديث ==پاره‌اى همانند شعرانى و عبدالرحمن حسن محمود، به استناد آراى شيخ او را مجتهد صاحب نظر دانسته و پاره‌اى نيز او را «مالكى صوفى» انگاشته‌اند، حسن محمود درباره‌ى اجتهاد شيخ از شعرانى اين گونه نقل مى‌كند: «انه كان مجتهدا» و مؤيد نظر خود را سخن شيخ در باب سيصد و شصت و هفت از فتوحات مى‌داند آنجا كه مى‌گويد: ليس عندنا-بحمد الله تعالى-تقليدا الاّ للشارع صلى‌الله‌عليه‌و‌سلم حسن محمود اين سخن شيخ را دليل كافى و محكمى بر ردّ ادعاى كسانى مى‌داند كه مذهب شيخ را «ظاهريه»پنداشته‌اند، او مى‌گويد: اظن هذا كاف للرد على من ترجم بأنه ظاهرى المذهب، و لا حاجة لتأويل هذه الكلمة، لأن قوله: «للشارع» یدل على اجتهاده في الفقه بنوع خاص. و به دنبال آن اشعارى چند از ديوان شيخ از باب «التبرى من التقليد» را به عنوان مستمسك نظر خويش آورده است.


    اسماعيل عجلونى جراحى صاحب «كشف الخفاء و مزيل الالباس»، به نقل از شيخ حجازى واعظ، محيى‌الدين بن عربى را از جمله حفّاظ حديث به شمار آورده و در تعليق خود در ذيل حديث«من عرف نفسه عرف ربه» بدان اذعان كرده است.حسن محمود اصطلاح«الحافظ» را در ميان محدثان اين گونه تعريف مى‌كند: و الحافظ في مصطلح المحدثين، يطلق على من يحفظ مأة ألف حديث.
    پاره‌اى همانند شعرانى و عبدالرحمن حسن محمود، به استناد آراى شيخ او را مجتهد صاحب نظر دانسته و پاره‌اى نيز او را «مالكى صوفى» انگاشته‌اند، حسن محمود درباره‌ى اجتهاد شيخ از شعرانى اين گونه نقل مى‌كند: «انه كان مجتهدا» و مؤيد نظر خود را سخن شيخ در باب سيصد و شصت و هفت از فتوحات مى‌داند آنجا كه مى‌گويد: ليس عندنا-بحمد الله تعالى-تقليدا الاّ للشارع صلى‌الله‌عليه‌و‌سلم حسن محمود اين سخن شيخ را دليل كافى و محكمى بر ردّ ادعاى كسانى مى‌داند كه مذهب شيخ را «ظاهريه»پنداشته‌اند، او مى‌گويد: اظن هذا كاف للرد على من ترجم بأنه ظاهرى المذهب، و لا حاجة لتأويل هذه الكلمة، لأن قوله: «للشارع» یدل على اجتهاده في الفقه بنوع خاص. و به دنبال آن اشعارى چند از ديوان شيخ از باب «التبرى من التقليد» را به عنوان مستمسك نظر خويش آورده است.


    == اساتيد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] ==«ابوجعفر عرينى» اولين استاد محيى‌الدّين مى‌باشد، عرينى شيخى بود كه نوشتن و خواندن نمى‌دانست ولى در تكامل معنوى در سطحى عالى بود، البته [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] قبل از او در هنگامه‌ى طفوليّت،«[[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]» را ملاقات مى‌كند و او هم از ديدار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بسيار خرسند مى‌شود.
    اسماعيل عجلونى جراحى صاحب «كشف الخفاء و مزيل الالباس»، به نقل از شيخ حجازى واعظ، محيى‌ الدين بن عربى را از جمله حفّاظ حديث به شمار آورده و در تعليق خود در ذيل حديث«من عرف نفسه عرف ربه» بدان اذعان كرده است.حسن محمود اصطلاح«الحافظ» را در ميان محدثان اين گونه تعريف مى‌كند: و الحافظ في مصطلح المحدثين،يطلق على من يحفظ مأة ألف حديث.


    آن چنان كه خود محيى‌الدّين در رسالةالقدس بر شمرده، او از محضر پنجاه و پنج شيخ از جمله؛ یوسف الگومى، صالح عدوى و ديگران بهره برده و در نزد عارفانى بزرگ حضور داشته است.آورده‌اند كه همسر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]](مريم محمد بن عبدون) نيز سلوك عرفانى داشته و هم مشرب شوى خويش بوده و گويا تعاملاتى با يكديگر داشته‌اند.از آنجا كه شمار شيوخ و اساتيد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در اين پژوهش موجب اطاله‌ى گفتار شود، تنها به پاره‌اى از اساتيد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در سه رشته اشاره مى‌كنيم:
    == اساتيد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] ==
     
     
    «ابوجعفر عرينى» اولين استاد محيى‌الدّين مى‌باشد، عرينى شيخى بود كه نوشتن و خواندن نمى‌دانست ولى در تكامل معنوى در سطحى عالى بود، البته [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] قبل از او در هنگامه‌ى طفوليّت،«[[ابن رشد، محمد بن احمد|ابن رشد]]» را ملاقات مى‌كند و او هم از ديدار [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بسيار خرسند مى‌شود.
     
    آن چنان كه خود محيى‌الدّين در رسالةالقدس بر شمرده، او از محضر پنجاه و پنج شيخ از جمله؛يوسف الگومى، صالح عدوى و ديگران بهره برده و در نزد عارفانى بزرگ حضور داشته است.آورده‌اند كه همسر [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]](مريم محمد بن عبدون)نيز سلوك عرفانى داشته و هم مشرب شوى خويش بوده و گويا تعاملاتى با يكديگر داشته‌اند.از آنجا كه شمار شيوخ و اساتيد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در اين پژوهش موجب اطاله‌ى گفتار شود، تنها به پاره‌اى از اساتيد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] در سه رشته اشاره مى‌كنيم:


    #علم قرائت  
    #علم قرائت  
    خط ۸۴: خط ۹۹:
    شايان ذكر است [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از محدث و تاريخ نگار مشهور [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]](صاحب [[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ دمشق]])، و [[ابن بشکوال، خلف بن عبدالملک|ابن بشكوال]]، و ابوالفرج عبدالرحمن ابن جوزى و تنى چند، اجازه نامه‌هاى عام و خاص داشته است.
    شايان ذكر است [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] از محدث و تاريخ نگار مشهور [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]](صاحب [[تاریخ مدینة دمشق |تاريخ دمشق]])، و [[ابن بشکوال، خلف بن عبدالملک|ابن بشكوال]]، و ابوالفرج عبدالرحمن ابن جوزى و تنى چند، اجازه نامه‌هاى عام و خاص داشته است.


    == آثار و تأليفات ==قريب به اكثريت آثار قلمى شيخ در موضوع تصوف و علوم غيبيه‌ى عرفان به نگارش درآمده و در هر شهرى كه منزل گزيده کتابى نگاشته است، آن گونه كه آثار او در هنگام اقامت وى در مصر بر اهل آن شهر صعب جلوه نمود و آوازه‌ى نقد آراى و افكار او در مصر پيچيد و عده‌اى سعى در ريختن خون وى كردند، تا اين كه «شيخ حسن بجائى» با تأويل سخنان شيخ، جان او را از دست ظاهر بينان مخالف رهايى بخشيد.
    == آثار و تأليفات ==
     
     
    قريب به اكثريت آثار قلمى شيخ در موضوع تصوف و علوم غيبيه‌ى عرفان به نگارش درآمده و در هر شهرى كه منزل گزيده کتابى نگاشته است، آن گونه كه آثار او در هنگام اقامت وى در مصر بر اهل آن شهر صعب جلوه نمود و آوازه‌ى نقد آراى و افكار او در مصر پيچيد و عده‌اى سعى در ريختن خون وى كردند، تا اين كه «شيخ حسن بجائى» با تأويل سخنان شيخ، جان او را از دست ظاهر بينان مخالف رهايى بخشيد.


    آنچه قابل تأمل است اختلاف فاحشى است كه درباره‌ى تعداد آثار شيخ در بين محققان انديشه‌ى وى ديده مى‌شود، به طورى كه [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد|عبدالوهاب شعرانى]] تعداد مؤلفات او را 400 و اندى و [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامى]] متجاوز از 500 جلد و عثمان يحيى در پژوهش مستوفايش از 848 کتاب و رساله نام برده است.
    آنچه قابل تأمل است اختلاف فاحشى است كه درباره‌ى تعداد آثار شيخ در بين محققان انديشه‌ى وى ديده مى‌شود، به طورى كه [[شعرانی، عبدالوهاب بن احمد|عبدالوهاب شعرانى]] تعداد مؤلفات او را 400 و اندى و [[جامی، عبدالرحمن|عبدالرحمن جامى]] متجاوز از 500 جلد و عثمان يحيى در پژوهش مستوفايش از 848 کتاب و رساله نام برده است.
    خط ۹۲: خط ۱۱۰:
    شايد پاره‌اى از اين آثار هنوز در چهره‌ى فراموشى در گوشه‌اى از کتاب خانه‌ها و يا جاهاى ديگر به عزلت نشسته و پاره‌ى ديگرى نيز از گزند حوادث زمان مصون نمانده و از بين رفته است.
    شايد پاره‌اى از اين آثار هنوز در چهره‌ى فراموشى در گوشه‌اى از کتاب خانه‌ها و يا جاهاى ديگر به عزلت نشسته و پاره‌ى ديگرى نيز از گزند حوادث زمان مصون نمانده و از بين رفته است.


    == آثار قرآن پژوهى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] ==غير از دو کتاب «فتوحات مكيه» و «فصوص الحكم» که به سبك برداشت تأويلى- عرفانى از آيات قرآنى نگارش يافته، [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] داراى آثار قرآنى ديگرى نيز هست كه بيانگر اهتمام او به کتاب الهى و تبيين معارف آن از منظر خويش مى‌باشد، پاره‌اى از آثار او كه به طور خاص و ويژه در زمينه‌ى تفسير يا علوم مرتبط به قرآن نگاشته است عبارتند از:
    == آثار قرآن پژوهى [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] ==
     
     
    غير از دو کتاب «فتوحات مكيه» و «فصوص الحكم» که به سبك برداشت تأويلى- عرفانى از آيات قرآنى نگارش يافته،[[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] داراى آثار قرآنى ديگرى نيز هست كه بيانگر اهتمام او به کتاب الهى و تبيين معارف آن از منظر خويش مى‌باشد، پاره‌اى از آثار او كه به طور خاص و ويژه در زمينه‌ى تفسير يا علوم مرتبط به قرآن نگاشته است عبارتند از:
    {{ستون-شروع|2}}
    {{ستون-شروع|2}}
    #اشارات القرآن في عالم الانسان.
    #اشارات القرآن في عالم الانسان.
    خط ۱۱۴: خط ۱۳۵:


    == وابسته‌ها ==
    == وابسته‌ها ==
    {{وابسته‌ها}}[[دیوان ابن‌عربی]]  
    {{وابسته‌ها}}
     
    [[دیوان ابن‌عربی]]  


    [[التجلیات الإلهیة]]  
    [[التجلیات الإلهیة]]  
    خط ۲۵۴: خط ۲۷۷:
    [[المسایل لایضاح المسایل ویلیه رد المتشابه الی الحکم من الآیات القرآنیه و الاحادیث النبویه]]  
    [[المسایل لایضاح المسایل ویلیه رد المتشابه الی الحکم من الآیات القرآنیه و الاحادیث النبویه]]  


    [[الرسالة الوجودیة في معنی قوله صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»]]  
    [[الرسالة الوجودیة في معنی قوله صلی الله علیه و سلم: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»]]  


    [[عنقاء مغرب فی ختم الاولیاء و شمس المغرب]]  
    [[عنقاء مغرب فی ختم الاولیاء و شمس المغرب]]  
    خط ۳۱۰: خط ۳۳۳:
    [[الفتوحات المکیة]]  
    [[الفتوحات المکیة]]  


    [[فرهنگ اصطلاحات عرفانی محیی‌الدین ابن عربی]]  
    [[فرهنگ اصطلاحات عرفانی محیی الدین ابن عربی]]  


    [[رده:زندگی‌نامه]]
    [[رده:زندگی‌نامه]]

    نسخهٔ ‏۱۳ ژوئن ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۵۵

    ابن‌عربی، محمد بن علی
    نام ابن‌عربی، محمد بن علی
    نام‌های دیگر اب‍ن‌‌ال‍ع‍رب‍ی‌، اب‍وب‍ک‍ر م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ ع‍ل‍ی‌

    اب‍ن‌‌ال‍ع‍رب‍ی‌، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ ع‍ل‍ی‌

    اب‍ن‌‌ال‍ع‍رب‍ی‌، محیی‌الدین م‍ح‍م‍د

    اعرابی‌، محیی‌الدین

    ح‍ات‍م‍ی‌ طائ‍ی‌، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ ع‍ل‍ی‌

    ش‍ی‍خ‌ الاک‍ب‍ر

    محیی‌الدین عربی

    نام پدر علی
    متولد شب هفدهم ماه رمضان المبارك سال 560 هجرى قمرى
    محل تولد شهر مرسیه در جنوب شرقی اندلس(اسپانیا)
    رحلت 638 هـ.ق در دمشق
    اساتید ابوجعفر عرينى، محمد بکری، ابوالعباس عرینی، يوسف الگومى، صالح عدوى
    برخی آثار دیوان ابن‌عربی - فصوص الحکم (با تعلیقات ابوالعلاء عفیفی)- فتوحات مکیه
    کد مؤلف AUTHORCODE782AUTHORCODE

    ولادت و خاندان

    ابوبكر محمد بن على بن احمد بن عبداللّه حاتمى، از اولاد عبداللّه بن حاتم، برادر «عدى بن حاتم» از صحابه‌ى بزرگوار، در شب هفدهم ماه رمضان المبارك سال 560 هجرى قمرى، شب نخستين سالگرد اعلان «عيد قيامت» به وسيله حسن بن محمد، برابر با بيست و هشتم ژوئيه 1165 ميلادى، در بلده‌ی «مرسيه» از بلاد اندلس در خانواده جاه و جلال و زهد و تقوى متولد شد. در سال 568 ه‍.ق به شهر «أشبيليه» منتقل و تا سال 598 ه‍.ق در آن اقامت گزيد. گويى در سال 597 ه‍.ق وارد شهر «بجايه» از بلاد مغرب شده و از آنجا به سوى شرق به قصد حج و زيارت خانه‌ى خدا كوچ مى‌كند، بعد از آن ديگر به سوى اندلس باز نمى‌گردد. ابن عربى در «رسالة الحجب» از اين دوره‌ى زندگى خويش با عنوان «دوران جهالت» یاد مى‌كند، آنجا كه مى‌گويد: كنت يوما بمدينه قرطبة و انا ماش الى صلاة الجمعة، و معي جماعة من اخواني و ذلك في ايام جهالتي.

    بعد از آن مدتى را در مصر اقامت مى‌گزيند و پس از آن به حجاز مى‌رود و در بغداد، موصل و شهرهاى روم نيز مدت كوتاهى را سپرى مى‌كند.

    كنيه و القاب

    كنيه‌ى معروف شيخ،«ابوبكر» و القاب معروف او ابوعبداللّه، ابن افلاطون، ابن سراقه، ابن العربى در غرب و ابن عربى در شرق مى‌باشد ولى معروف‌ترين لقب او در بين پيروانش، عنوان بسيار با معنى و با شكوه «الشيخ الاكبر» است.الحكيم الهى، خاتم الاولياء الوارثين، برزخ البرازخ، محي الحق و الدين، البحر الزاخرفى المعارف، الكبريت الاحمر، العارف باللّه از ديگر القاب او مى‌باشد.

    وفات و اولاد

    زندگى شيخ فراز و نشيب‌هاى مختلفى داشته و مصادف با مهاجرت‌هاى متعدد جسمانى و روحانى و ملاقات عرفا و علماى عصر خويش بوده، تا اين كه بعد از هشتاد سال رياضت و تأليف، در شب جمعه 28 ربيع الاخر سال 638 هجرى برابر با 16 نوامبر 1240 ميلادى در شهر دمشق، در خانه‌ى قاضى محيى‌ الدين محمّد ملقب به زكىّ‌الدّين در ميان خويشان و پيروانش از دنيا رفت و در دامنه‌ى كوه «قاسيون» در جوار قبر زكىّ‌الدّين به خاك سپرده شد. در حال حاضر اين منطقه در ناحيه‌ى مسجد معروف «شيخ محيى‌ الدين» قرار دارد و به نام خود شيخ شهرت يافته است.

    شيخ اكبر را دو فرزند پسر با نام‌های «سعدالدّين محمّد» و «عمادالدّين ابوعبداللّه محمّد» بوده و گويى سعدالدّين محمد اهل حديث بوده و شعر به نيكويى مى‌سروده و ديوان شعر او مشهور است، و هر دو در جوار قبر والدشان آرميده‌اند.گويا شيخ اكبر دخترى به نام «زينب» یا «زينت» نيز داشته و به گفته‌ى خود ابن عربى از ايّام طفولت خود«الهام علوى» را تلقى مى‌كرده و همسر او نيز، سلوكى عارفانه داشته است.

    ابن عربى، تشيّع يا تسنن

    سخن درباره‌ى مذهب ابن عربى از منظر تراجم نگاران و محققان در آثار ابن عربى، مختلف و گاهى در تضاد با هم مى‌نمايد و اين شايد از عدم تقليد شيخ از مكتب فقهى خاص و عدم فراست تراجم نگاران در تحليل عقيده‌ى وى در موضوع تشيّع و تسنّن ناشى بوده و تعصّب و تجانب از انصاف نيز نقش مؤثرى در اظهارات آنان نسبت به وى داشته است، پاره‌اى همانند فرقه‌ى اسماعيليه، آثار و انديشه‌هاى او را مستمسك خوبى بر تثبيت انديشه‌ى خويش پنداشته و او را شيعه‌ى اسماعيلى دانسته و از «حجج» خود به شمار آورده‌اند و در نهايت اين ادّعا، شب ولادت او را «عيد قيام» ناميده‌اند.

    عده‌اى از اهل سنّت وى را شيعه انگاشته و در نكوهش او چنين گفته‌اند: هو شيعى سوء كذاب بعضى از علماى شيعه همانند شيخ بهايى(ره)، در اربعين به سبب سخنان شيخ اكبر درباره‌ى حضرت مهدى(عج) و نسب و ظهور آن جناب-كه خدا تعجيل فرمايد-از ابن عربى مدح و حمايت كرده و قائل به تشيّع او شده‌اند.

    قاضى نوراللّه شوشترى در «مجالس المؤمنين» با توجيه عذر ابن عربى از زبان «سيد محمد نوربخش» در اخفاى محبت على عليه‌السّلام و اولياى او به سبب وجود دشمنان فراوان شيخ و موقعيت زمانى و مكانى حيات ابن عربى كه مملكت متعصبان و حسودان بوده، با نقل ابياتى از محيى‌ الدين آن‌ها را دالّ بر محبت و ارادت وى به اهل بيت عصمت عليهم السّلام و تشيع وى دانسته است، ابيات شيخ چنين است:

    رايت ولايي آل طه وسيلةعلى رغم اهل البعد يورثنى القربى
    فما طلب المبعوث اجرا على الهدىبتبليغه الاّ المودّة في القربى

    بنا به نوشته‌ى سيد صالح موسوى خوانسارى شارح مناقب منسوب به ابن عربى علاوه بر شيخ بهايى و قاضى نوراللّه شوشترى از ديگر علماى شيعه همانند ميرزا محمد اخبارى، ابن فهد حلى،ملامحسن فيض كاشانى، مجلسى اول و قاضى سعيد قمى نيز قائل به تشيع ابن عربى بوده‌اند.

    ابن عربى، اجتهاد و حفظ حديث

    پاره‌اى همانند شعرانى و عبدالرحمن حسن محمود، به استناد آراى شيخ او را مجتهد صاحب نظر دانسته و پاره‌اى نيز او را «مالكى صوفى» انگاشته‌اند، حسن محمود درباره‌ى اجتهاد شيخ از شعرانى اين گونه نقل مى‌كند: «انه كان مجتهدا» و مؤيد نظر خود را سخن شيخ در باب سيصد و شصت و هفت از فتوحات مى‌داند آنجا كه مى‌گويد: ليس عندنا-بحمد الله تعالى-تقليدا الاّ للشارع صلى‌الله‌عليه‌و‌سلم حسن محمود اين سخن شيخ را دليل كافى و محكمى بر ردّ ادعاى كسانى مى‌داند كه مذهب شيخ را «ظاهريه»پنداشته‌اند، او مى‌گويد: اظن هذا كاف للرد على من ترجم بأنه ظاهرى المذهب، و لا حاجة لتأويل هذه الكلمة، لأن قوله: «للشارع» یدل على اجتهاده في الفقه بنوع خاص. و به دنبال آن اشعارى چند از ديوان شيخ از باب «التبرى من التقليد» را به عنوان مستمسك نظر خويش آورده است.

    اسماعيل عجلونى جراحى صاحب «كشف الخفاء و مزيل الالباس»، به نقل از شيخ حجازى واعظ، محيى‌ الدين بن عربى را از جمله حفّاظ حديث به شمار آورده و در تعليق خود در ذيل حديث«من عرف نفسه عرف ربه» بدان اذعان كرده است.حسن محمود اصطلاح«الحافظ» را در ميان محدثان اين گونه تعريف مى‌كند: و الحافظ في مصطلح المحدثين،يطلق على من يحفظ مأة ألف حديث.

    اساتيد ابن عربى

    «ابوجعفر عرينى» اولين استاد محيى‌الدّين مى‌باشد، عرينى شيخى بود كه نوشتن و خواندن نمى‌دانست ولى در تكامل معنوى در سطحى عالى بود، البته ابن عربى قبل از او در هنگامه‌ى طفوليّت،«ابن رشد» را ملاقات مى‌كند و او هم از ديدار ابن عربى بسيار خرسند مى‌شود.

    آن چنان كه خود محيى‌الدّين در رسالةالقدس بر شمرده، او از محضر پنجاه و پنج شيخ از جمله؛يوسف الگومى، صالح عدوى و ديگران بهره برده و در نزد عارفانى بزرگ حضور داشته است.آورده‌اند كه همسر ابن عربى(مريم محمد بن عبدون)نيز سلوك عرفانى داشته و هم مشرب شوى خويش بوده و گويا تعاملاتى با يكديگر داشته‌اند.از آنجا كه شمار شيوخ و اساتيد ابن عربى در اين پژوهش موجب اطاله‌ى گفتار شود، تنها به پاره‌اى از اساتيد ابن عربى در سه رشته اشاره مى‌كنيم:

    1. علم قرائت

    ابوبكر محمد بن خلف بن صافى لخمى/ابوعبداللّه محمد بن شريح رعينى/ ابوالقاسم عبدالرحمن بن غالب شراط.

    1. دانش حديث

    ابومحمد عبدالحق بن محمد بن عبدالرحمن بن عبداللّه ازدى/عبدالصمد بن محمد بن ابى‌الفضل حرستانى/يونس بن يحيى بن ابى‌الحسن عباسى هاشمى.

    1. عرفان و تصوف

    عبدالوهاب بن على بن سكينه/محمد بكرى.

    شايان ذكر است ابن عربى از محدث و تاريخ نگار مشهور ابن عساكر(صاحب تاريخ دمشق)، و ابن بشكوال، و ابوالفرج عبدالرحمن ابن جوزى و تنى چند، اجازه نامه‌هاى عام و خاص داشته است.

    آثار و تأليفات

    قريب به اكثريت آثار قلمى شيخ در موضوع تصوف و علوم غيبيه‌ى عرفان به نگارش درآمده و در هر شهرى كه منزل گزيده کتابى نگاشته است، آن گونه كه آثار او در هنگام اقامت وى در مصر بر اهل آن شهر صعب جلوه نمود و آوازه‌ى نقد آراى و افكار او در مصر پيچيد و عده‌اى سعى در ريختن خون وى كردند، تا اين كه «شيخ حسن بجائى» با تأويل سخنان شيخ، جان او را از دست ظاهر بينان مخالف رهايى بخشيد.

    آنچه قابل تأمل است اختلاف فاحشى است كه درباره‌ى تعداد آثار شيخ در بين محققان انديشه‌ى وى ديده مى‌شود، به طورى كه عبدالوهاب شعرانى تعداد مؤلفات او را 400 و اندى و عبدالرحمن جامى متجاوز از 500 جلد و عثمان يحيى در پژوهش مستوفايش از 848 کتاب و رساله نام برده است.

    دكتر جهانگيرى آثار شيخ را بر حسب پژوهش خود 511 دانسته و عناوين آن‌ها را در کتاب خويش يادآور شده است، گويا آثار شيخ بيش از اين مقدارى است كه اهل تحقيق بدان رسيده‌اند چرا كه خود شيخ، تعداد نوشته‌هاى خود را كه توسط شاگردانش ضبط شده بود، حدود 4000 تصنيف بيان مى‌كند، او در اين باره مى‌گويد: و كان قد ذكر بعض المحبّين لنا انه قد ضبط لنا نحو اربعة آلاف مصنّف و عدّها بأسمائها.

    شايد پاره‌اى از اين آثار هنوز در چهره‌ى فراموشى در گوشه‌اى از کتاب خانه‌ها و يا جاهاى ديگر به عزلت نشسته و پاره‌ى ديگرى نيز از گزند حوادث زمان مصون نمانده و از بين رفته است.

    آثار قرآن پژوهى ابن عربى

    غير از دو کتاب «فتوحات مكيه» و «فصوص الحكم» که به سبك برداشت تأويلى- عرفانى از آيات قرآنى نگارش يافته،ابن عربى داراى آثار قرآنى ديگرى نيز هست كه بيانگر اهتمام او به کتاب الهى و تبيين معارف آن از منظر خويش مى‌باشد، پاره‌اى از آثار او كه به طور خاص و ويژه در زمينه‌ى تفسير يا علوم مرتبط به قرآن نگاشته است عبارتند از:

    1. اشارات القرآن في عالم الانسان.
    2. ايجاز البيان في الترجمة عن القرآن.
    3. تفسير «الجمع و التفصيل في اسرار معاني التنزيل».
    4. المثلثات الواردة في القرآن العظيم مثل قوله تعالى: ( لا فارض و لا بكر عوان... )
    5. المسّبعات الواردة في القرآن العظيم مثل قوله تعالى:( خلق سبع سموات ) و قوله تعالى (...و سبعة اذا رجعتم ).
    6. تفسير آية الكرسى.
    7. تفسير قوله تعالى يا بني آدم .
    8. الكلام في قوله تعالى ( لا تدركه الابصار ).
    9. کتاب الكتب، القرآن و الفرقان و اصناف الكتب كالمسطور و المرقوم و الحكيم و المبين و المحصى و المتشابه و غير ذلك.
    10. تفسير كشف الاسرار و هتك الاستار.
    11. سلوك القلب من الوجود الى الفناء ثم البقاء شرح تأويل سورة يوسف.
    12. رد المتشابه الى المحكم من الآيات القرآنيه و الأحاديث النبويه.
    13. رحمة من الرحمان في تفسير و اشارات القرآن.(مجموعه‌ى آراى تفسيرى ابن عربى در فتوحات و فصوص)
    14. تفسير منسوب به ابن عربى«تفسير القرآن الكريم» یا «تفسير القرآن و تأويله باطنيا» در 2 مجلد.
    15. رسالة في معرفة ليلة القدر.
    16. تفسير القرآن على الطريقة الشرعية، در 12 مجلد.
    17. تفسير صغير.

    وابسته‌ها

    دیوان ابن‌عربی

    التجلیات الإلهیة

    التعریفات

    کلمات المحققین

    الـفتوحات المکیة

    الـفتوحات المکیة (چهارده جلدی)

    فصوص الحکم (با تعلیقات ابوالعلاء عفیفی)

    نقش الفصوص

    انشاء الدوایر

    کتاب المعرفة

    درخت هستی (ترجمه شجرة الكون)

    رسالتان فی سر الحروف و معانیها

    مجموعة رسائل ابن عربي

    رسایل ابن عربی(ترجمه فارسی)

    الکوکب الدری فی مناقب ذی النون المصری

    کتاب الیقین

    مخطوط نادر من رسایل ابن عربی

    شجون المسجون و فنون المفتون

    متن و ترجمه فصوص الحکم

    انسان كامل (ترجمه)

    محاضرة الأبرار و مسامرة الأخیار فی الأدبیات و النوادر و الأخبار

    تفسیر إبن عربي

    شرح مشاهد الاسرار القدسیه و مطالع الانوار الالهیه للشیخ الاکبر ابن العربی

    کتاب الوصایا (رسایل ابن العربی)

    الیواقیت و الجواهر في بیان عقاید الاکابر و باسفله الکبریت الاحمر في بیان علوم الشیخ الأکبر

    رسائل ابن العربي

    کشف المعنی عن سر اسماء الله الحسنی

    الشجره النعمانیه

    ذخائر الأعلاق شرح ترجمان الأشواق

    کتاب الحجب

    مشاهد الاسرار القدسیة و مطالع الانوار الالهیة

    کتاب المسایل (التنزلات لیلیة)

    رحمة من الرحمن في تفسیر و إشارات القرآن

    حکم الفصوص و حکم الفتوحات المسمی مجمع البحرین فی شرح الفصین

    ترجمان الاشواق (ترجمه و شرح)

    فصوص الحکم

    اوراد الشیخ الاکبر المسمی جواهر الدور الاعلی الشریف

    التدبیرات الالهیه فی اصلاح المملکه الانسانیه (انشاء الدوایر)

    عقله المستوفر

    رسائل صوفیة مخطوطة

    حجاب هستی درخت هستی (چهار رساله الهی)

    تعلیقات ابن سودکین (التجلیات الالهیه)

    کشف الغایات فی شرح ما اکتنفت علیه التجلیات (التجلیات الالهیه)

    عنقا مغرب فی ختم الاولیاء و شمس المغرب

    تنزل الاملاک فی حرکات الافلاک

    شرح رساله روح القدس فی محاسبه النفس

    رسایل ابن عربی شرح مبتدا الطفان و رسایل اخری

    مجموعه ساعه الخبر

    الحکم الحاتمیة المسمی ب: الکلمات الحکمیة و المصطلحات الجاریة علی السنة الصوفیة

    رد المتشابه الی المحکم من الآیات القرآنیة و الاحادیث الشریفة

    تنبیهات علی علو الحقیقة المحمدیة العلیة

    توجهات الحروف

    النور الاسنی بمناجاة الله باسمایه الحسنی

    کتاب الباء

    العجاله

    کتاب الکنه فیما لابد للمرید منه

    رساله روح القدس

    تهذیب: الاخلاق لابن عربی

    التنزلات اللیلیة فی احکام الالهیة

    مواقع النجوم و مطالع اهله الاسرار و العلوم

    التنزلات الموصلیه فی اسرار الطهارات و الصلوات و الایام الاصلیه، أو، تنزل الاملاک فی حرکات الافلاک

    شجرة الکون

    کنه ما لابد للمرید منه

    إصطلاحات الصوفیة

    کتاب عنقا مغرب فی ختم الاولیاء و شمس المغرب

    الخلوة المطلقه

    عقیدة فی التوحید، او، عقیدة اهل الاسلام

    ترجمه فتوحات مکیه

    اوراد اللیالی و الایام: نیایش بامدادی و شبانگاهی ابن عربی

    المسایل لایضاح المسایل ویلیه رد المتشابه الی الحکم من الآیات القرآنیه و الاحادیث النبویه

    الرسالة الوجودیة في معنی قوله صلی الله علیه و سلم: «من عرف نفسه فقد عرف ربه»

    عنقاء مغرب فی ختم الاولیاء و شمس المغرب

    دروس شرح فصوص الحکم قیصری

    عجائب العرفان في تفسير إيجاز البيان في الترجمة عن القرآن

    إیمان فرعون

    مواقع النجوم و مطالع أهلة الأسرار و العلوم

    المبادي و الغايات في معاني الحروف و الآيات (و يليه العقد المنظوم فيما تحوية الحروف من الخواص و العلوم)

    نصوص من اللتراث الصوفي الغرب إسلامي

    نسب الأنبياء و أعمارهم من ولد آدم‌ عليه‌السلام

    الموازنة لختم الولاية المحمدية

    رسائل ابن عربي (چاپ بيروت)

    أجوبة إبن عربي علي أسئلة الحکيم الترمذي

    إنشاء الدوائر (و يليه... عقله المستوفز - و يليه... التدبيرات الإلهية في إصلاح المملکة الإنسانية)

    تنبیهات علی علو الحقیقة المحمدیة و یلیه روح القدس فی محاسبة النفس؛ عقیدة فی التوحید؛ توجهات الحروف؛ الموعظة الحسنة؛ العجالة؛ الوصیة

    مجربات إبن عربي في الطب الروحاني

    عجائب العرفان في تفسير إيجاز البيان في الترجمة عن القرآن

    تفسیر ابن عربی

    تنزل الأملاک من عالم الأرواح الی عالم الأفلاک

    الحقائق الإلهية في أشعار الفتوحات المکية

    کلمة الله کتاب الجلالة

    التجليات الالهية (قاهره)

    منزل المنازل الفهوانية؛ معه 1- رسالة إبن عربي بمؤلفاته 2- رسالة في أسرار الذات الإلهية

    تفسير القرآن الکريم

    روح القدس في مناصحة النفس

    فصوص الحکم

    شرح شطرنج العارفين

    فصوص الحکم

    الفتوحات المکیة

    فرهنگ اصطلاحات عرفانی محیی الدین ابن عربی