الفن القصصي في القرآن الكريم

    از ویکی‌نور
    الفن القصصي في القرآن الکریم
    الفن القصصي في القرآن الكريم
    پدیدآورانخلف الله، احمد محمد (نويسنده) عبدالکریم، خلیل (شارح)
    ناشرسينا للنشر
    مکان نشرلندن - انگلیس
    سال نشر1999 م
    چاپ4
    موضوعقرآن - قصه‎ها قرآن ‏-‏ نام‏های تاریخى
    زبانعربی
    تعداد جلد2
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏88‎‏/‎‏9‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏8‎‏ف‎‏9‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الفن القصصى في القرآن الكريم تأليف «محمد أحمد خلف الله» به عنوان رساله‌ى دكترا كه در سال 1948م با راهنمايى امين الخولى در دانشگاه قاهره ارائه داده است.

    ساختار

    كتاب در دو بخش تدوين شده و هر كدام مشتمل ابوابى دارند. تفصيل محتويات در فهرست كتاب آمده است، سعى شده با مطرح كردن مباحث معانى تاريخى، اجتماعى، اخلاقى، دينى و ارزشهاى آن و بررسى فن قصه در قرآن و مصادر آنها، از پاره‌اى از اسرار اعجاز قرآن كريم پرده بردارى و با بيان روش قرآن در توزيع عناصر قصه گويى، تأثير آن در دعوت اسلامى بررسى شود.

    با تبيين جايگاه دشمنان در مقابل قصص قرآنى، اعتراضات آنها پاسخ و راه حل‌هايى در مقابل مفسّرين قرار ميگيرد. در قسمت پايانى كتاب خلاصه، تحليل و شرحى از كتاب توسط خليد عبدالكريم عرضه می‌شود.

    گزارش محتوا

    نقطه نظر اساسى خلف الله در اين كتاب آن است كه قصه‌هاى قرآنى لزوماً همگى در صدد واقع نمايى تاريخى نيستند. ولى اين نظريه را در پاسخ به شبهات مستشرقانى ارائه كرده كه كوشيده‌اند اثبات كنند، قصه‌هاى قرآن اغلب مطابق با داده‌هاى تاريخى نيستند. وى اين ديدگاه مستشرقان را خطا مى‌داند و هم كوشش آن دسته از مؤلفان و مفسّران را عبث مى‌شمارد كه مى‌خواهند با تلاش فراوان تمامى گزاره‌هاى قرآن درباره وقايع انبياء و مانند آن را با حقايق تاريخى تطبيق دهند و صدق قطعى تاريخى آنها را اثبات كنند. به نظر مؤلف، زبان قرآن اساساً زبان تاريخى نيست. بلكه زبان ادبى و هنرى است. بنابراين قرآن كريم پيش از آنكه همانند مورّخان دقيق النظر به صدق تاريخى گزاره‌ها توجه كند به پرداخت ادبى و هنرى جملات عنايت دارد. از همين روست كه گاه يك قصه واحد در قرآن كريم با دو روايت مختلف از نظر تاريخى بيان مى‌شود. علت اختلاف در اين گونه بيانات قرآنى، صرفاً رعايت الگوها و اقتضائات ادبى است.

    خلف الله معتقد است قرآن به عنوان مؤلفه‌هاى تاريخ اشاره داشته است و لذا مى‌توان گفت كه اين قضيه را برعكس جلوه داده‌اند و به بحث و نظر پيرامون مؤلفه‌ها و مقدمات تاريخ پرداخته‌اند، حال آنكه اين‌ها مورد نظر نبوده‌اند و آنها به مقاصد حقيقى قرآنى توجهى نشان نداده‌اند.

    در مورد مكان اگر مكان‌هايى كه به طور پراكنده در قرآن از آنها ياد شده وجود نداشت مى‌توانستيم بگوييم كه قرآن كريم به مكان تقريباً هيچ توجّهى نداشته است. استناد او در اينجا به قول رشيد رضا در تفسير المنار مى‌باشد. آن جايى كه او در شرح قصه آدم(ع) گفته: تاريخ به ذات خود منظور نيست چرا كه مسائل اين علم خود تاريخ مى‌باشد كه البته شامل اصول دين نمى‌شود، دين به تاريخ از منظر عبرت گيرى، نگاه مى‌كند و به تبيين زمان و مكان نپرداخته است.

    او معتقد است كه محور اين مسائل به قبل از بعثت بر مى‌گردد و در حقيقت روشى بوده كه يهوديان از آن براى تشخيص پيامبر راستين از مدعى نبوت، استفاده مى‌كردند و خبر دادن از غيب و گذشتگان را از خصوصيات پيامبر مى‌دانستند.

    اشارات تاريخى كه اساس قصه‌هاى قرآنى است و تكرار قصص در تعدادى از سوره‌ها و بررسى حقايق قصصى، مبناى ديدگاه تعدادى از مفسّران در تفسير قصص قرآنى است و آنچه از نتيجه اقوال علما در اين مقاصد به دست مى‌آيد فهم ادبى بلاغى و اختلاف مقاصد در سور مى‌باشد، اختلاف مقاصد، منجر به اختلاف صورتهاى سور قرآنى شده‌اند.

    وى پس از تبيين اين مباحث به بررسى قصص قرآنى و ميزان انطباق قواعد تاريخى بر آن و حريّت تصرف قرآن در وقايع تاريخى شده و ارزش قصص قرآنى را، مذهب ادبى كه قرآن به آن ملتزم است دانسته و در قصه‌هاى قرآنى بر اين باورند كه در احداث، اشخاص، مواقف، زمان و مكان تصرف شده است. نظريات خلف الله در قص اصحاب كهف، ذى القرنين و... از مسائلى است كه هر نويسنده‌اى جرأت نوشتن آنرا ندارد.

    وى نشر اسلام با قدرت شمشير را حقيقت قطعى و تاريخى تلقى كرده و معتقد به وجود پشتوانه‌اى علمى براى آن مى‌باشد كه در نهايت پيروزى پيامبران را به دنبال دارد. زيرا اين امرى است كه خداوند بر خود حتمى نموده و اين از دو مسأله عقيده‌ى مؤمنين و فن قصص قرآن فهميده مى‌شود. وى پس از مقدمه‌اى در بين ارزشهاى دينى و اخلاقى، سراغ معانى دينى وارد در قصه‌هاى قرآنى در موضوعات خدايان، پيامبران و معجزات رفته و بر اين باور است اكثر قصص قرآنى مكى هستند. در اين مرحله است كه دعوت به مسائل بنيادين يعنى وحدت كه هدف همه اديان الهى است صورت مى‌گيرد.

    وى پس از بررسى غرض قرآن در بازگو كردن وقايع و اشاره به اشخاص با استناد به نصوص قرآنى، نتيجه آنرا تبيين مسائل تربيتى دانسته‌اند نه بيان حقايق تاريخى، مواد قصص قرآنى خيالى، تاريخى يا تصويرى است در اذهان معتقدات يا مسلّمات معاصرين پيامبر(ص) مى‌باشد و علت اينكه اين مواد غالباً از محيط عربى نقل نشده‌اند بلكه اكثريت قصص، اخبار از وقايع غير عربى مى‌باشند، اين است كه قصه‌هاى قرآنى براى تصحيح اوضاع تاريخى نيامده‌اند بكله براى موعظه، ارشاد و هدايت آمده‌اند و در اين مهم، نقل مسلمات و معتقدات كفايت مى‌كند. در خاتمه بر عناصر قصه‌هاى قرآنى اشاره مى‌كند كه مشتمل بر انواع مختلفى است و مطابق بر مقاصد قرآن و تغيير اغراض، عناصر آنها نيز متفاوت مى‌شود و سپس به اسلوب قرآن در ترسيم سوره و عرض حوادث مى‌پردازد و آنها را اسلوب امروزى نمى‌داند.

    وضعيت كتاب

    نخستين بار اين كتاب در سال 1951 در قاهره به چاپ رسيد، پس از گذشت نيم قرن چاپ جديد و منقّحى از كتاب همراه با مقدمه، توضيحات و تعليقات دكتر خليد عبدالكريم از محققان و حقوقمندان برجسته‌ى مصرى منتشر شده است.

    در ابتداى كتاب فهرست محتويات آمده و در پاورقى به آدرس آيات، روايات و منابع اشاره شده است.