الگو:صفحهٔ اصلی/مقالهٔ برگزیده اول

    از ویکی‌نور
    < الگو:صفحهٔ اصلی
    صهبای صفا

    صهباى صفا، از آثار گفتارى و نوشتارى آيت‌الله عبدالله جوادى آملى (متولد آمل، 1312ش) است كه نویسنده در آن، عظمت، حكمت‌ها و اسرار مناسك و آداب فريضه بزرگ الهى حج را به‌صورت تحليلى و مستند بيان كرده است.

    خاندان سالار شهيدان(س) از همان آغاز حركت خود از مدينه به مكه، قصد عمره مفرده داشتند و قصد حج تمتع نكردند؛ يعنى چنين نيست كه حسين بن على بن ابى‌طالب(س) به قصد حج تمتع عازم مكه گرديده و سپس در اثر فشار حكومت ننگين اموى، تمتع را به افراد تبديل كرده باشد؛ نه در روايات از اين بحث سخنى است و نه در فقه ما. فقط در مقاتل به اين مطلب اشاره شده است. بزرگان فقه ما نيز به اين نكته عنايت كرده‌اند كه: اين سخن نه ريشه حديثى دارد و نه ريشه فقهى. حسين بن على بن ابى‌طالب(ع) از ابتدا قصد عمره مفرده داشت. او به منى نرفت، ولى قربانى داد. فرزندش امام سجاد(س) در شام خود را چنين معرفى مى‌كند: «أنا ابن مكة و منى»؛ «من فرزند مكه و مِنايم». ما جان داديم. منى مال ماست. عرفات مال ماست. مكه از آنِ ماست. من فرزند زمزمم. زمزم و منى ارث من است. من وارث مكه‌ام. من وارث سرزمين عرفات و مشعر و منايم. بنابراین آمدن به سرزمين مِنى با جسم، خيلى مهم نيست. كسى كه پيشاپيش، جانش را فداى دوست كرد، او از منى و عرفات و... ارث مى‌برد. يكى از مناسك حج، مسئله لبيك گفتن است كه احرام، با اين تلبيه بسته مى‌شود. بعد از احرام، مستحب است انسان اين لبيك‌ها را ادامه دهد تا آن محدوده‌هايى كه خانه‌هاى مكه پيدا شود. اين «لبيك» كه انسان در هر فراز و نشيبى و در هر اوج و حضيضى آن را زمزمه مى‌كند، براى آن است كه در هر لحظه و آنى، آن عهد را تجديد كند. از وجود مبارك پيغمبر(ص) نقل شده است كه: «اگر در امت‌هاى گذشته رهبانيتى راه يافت، رهبانيت امت من جهاد در راه خداست و تكبير در هر بلندى و مانند آن». «تكبير بر هر بلندى»، ناظر به همين تلبيه (لبيك اللهمَّ لبيك) است كه زائران بيتِ خدا، به هر جاى بلندى كه مى‌رسند مى‌گويند. اين به‌صورت يك رهبانيت است. راهب كسى است كه از خدا بهراسد و ذات اقدس اله ما را به رهبانيت ممدوح و پسنديده فراخواند، فرمود: «إياىَ فارهبون»