الگو:صفحهٔ اصلی/مقالهٔ برگزیده دوم: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱: خط ۱:
    <div class="boxTitle"><big>'''[[الأربعون حديثاَ]]'''</big></div>
    <div class="boxTitle"><big>'''[[ مفید، محمد بن محمد|شیخ مفید]]'''</big></div>
    [[پرونده:NUR10205J1.jpg|بندانگشتی|الأربعون حديثاَ|175px]]
    [[پرونده:NUR01728.jpg|بندانگشتی| مفید، محمد بن محمد|175px]]


    '''الأربعون حديثا'''، اثر ابوالفضائل [[محمد بن الحسين الحارثى العاملى]]، معروف به [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]]، برگزيده چهل حديث از پيامبر(ص) و ائمه(ع) مى‌باشد كه به زبان عربى و در سال 995ق، نوشته شده است.
    '''محمَّد بن محمَّد بن نعمان بن عبدالسَّلام حارثی مذحجی عکبری''' (336-413ق)، معروف به شيخ مفيد و ابن المعلّم، فقیه و متکلم، از علمای برجسته شیعه قرن ۴ هجری قمری.  از معروف‌ترین آثار وی، المُقنَعَة در علم فقه، اوائل المقالات در دانش کلام و الاِرشاد در شرح حال‌ امامان شیعه است.


    [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهایى]] در این اثر، در كنار گزينش ويژه اخبار و احاديث معصومين(ع) كه برای سطح عموم مردم قابل استفاده باشد، شرحى روان و كامل و گاهى تخصصى از روايات، در اختيار مخاطبين قرار داده است.
    [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]]، شاگرد نامدار و مورد اعتماد شيخ مفيد در بارۀ او می‌گوید:
    «محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام بن جابر بن نعمان بن سعيد بن جبير، شيخ و استاد ما است - كه رضوان خدا بر او باد - فضل او در فقه و حديث و ثقه بودن او مشهورتر از آن است كه توصيف شود. او تأليفات متعددى دارد.»


    روش وى در فقه الحديث، استفاده از آراى علماى كهن در لغت، ذكر نظريات ديگر بزرگان و حتى معاصرين در مفاهيم دينى و نقل و نقد آراى آنان است.
    [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، شاگرد ارزندۀ مكتب او، در بارۀ استاد در «[[الفهرست (طوسي)|فهرست]]» مى‌نويسد:
    «محمد بن محمد بن نعمان، معروف به ابن المعلم، از متكلمان اماميه است. در عصر خويش رياست و مرجعيت شيعه به او منتهى گرديد. در فقه و كلام بر هر كس ديگر مقدم بود. حافظۀ خوب و ذهنى دقيق داشت و در پاسخ به سؤالات، حاضرجواب بود او بيش از 200 جلد كتاب كوچك و بزرگ دارد.»


    مؤلف در شرح حديث اول، مطالب مفيدى را در مورد حديث و روايت بيان كرده است كه به‌اختصار، ذكر مى‌كنيم. او واژه حديث را در لغت، مرادف سخن دانسته و معتقد است از این جهت به آن حديث مى‌گويند كه به‌تدريج و جزءبه‌جزء به وجود مى‌آيد و در اصطلاح، سخن خاصى است از پيامبر(ص) يا امام(ع) يا صحابى يا تابعى يا كسى كه در خط آنها گام برمى‌دارد و گفتار يا كردار يا تقرير آنها را حكايت مى‌كند.
    [[ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی|ابن حجر]] عسقلانى نيز دربارۀ او مى‌گويد:
    «او بسيار عابد و زاهد و اهل خشوع و تهجد بود و مداومت بر علم و دانش داشت. جماعت بسيارى از محضر او بهره بردند. او بر تمام شیعیان حق دارد. پدرش در «واسط» زندگى می‎كرد و به آموزگارى مى‌پرداخت و در «عكبرى» كشته شد. گفته مى‌شود كه عضد‌الدوله به ملاقات او مى‌شتافت و هنگام مريضى به عيادت او مى‌رفت.


    <div class="mw-ui-button">[[الأربعون حديثاَ|'''ادامه''']]</div>
    <div class="mw-ui-button">[[ مفید، محمد بن محمد|'''ادامه''']]</div>

    نسخهٔ ‏۲۴ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۱۴

    مفید، محمد بن محمد

    محمَّد بن محمَّد بن نعمان بن عبدالسَّلام حارثی مذحجی عکبری (336-413ق)، معروف به شيخ مفيد و ابن المعلّم، فقیه و متکلم، از علمای برجسته شیعه قرن ۴ هجری قمری.  از معروف‌ترین آثار وی، المُقنَعَة در علم فقه، اوائل المقالات در دانش کلام و الاِرشاد در شرح حال‌ امامان شیعه است.

    نجاشى، شاگرد نامدار و مورد اعتماد شيخ مفيد در بارۀ او می‌گوید: «محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام بن جابر بن نعمان بن سعيد بن جبير، شيخ و استاد ما است - كه رضوان خدا بر او باد - فضل او در فقه و حديث و ثقه بودن او مشهورتر از آن است كه توصيف شود. او تأليفات متعددى دارد.»

    شيخ طوسى، شاگرد ارزندۀ مكتب او، در بارۀ استاد در «فهرست» مى‌نويسد: «محمد بن محمد بن نعمان، معروف به ابن المعلم، از متكلمان اماميه است. در عصر خويش رياست و مرجعيت شيعه به او منتهى گرديد. در فقه و كلام بر هر كس ديگر مقدم بود. حافظۀ خوب و ذهنى دقيق داشت و در پاسخ به سؤالات، حاضرجواب بود او بيش از 200 جلد كتاب كوچك و بزرگ دارد.»

    ابن حجر عسقلانى نيز دربارۀ او مى‌گويد: «او بسيار عابد و زاهد و اهل خشوع و تهجد بود و مداومت بر علم و دانش داشت. جماعت بسيارى از محضر او بهره بردند. او بر تمام شیعیان حق دارد. پدرش در «واسط» زندگى می‎كرد و به آموزگارى مى‌پرداخت و در «عكبرى» كشته شد. گفته مى‌شود كه عضد‌الدوله به ملاقات او مى‌شتافت و هنگام مريضى به عيادت او مى‌رفت.