الگو:صفحهٔ اصلی/مقالهٔ برگزیده دوم: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    بدون خلاصۀ ویرایش
    بدون خلاصۀ ویرایش
    خط ۱: خط ۱:
    <div class="boxTitle"><big>'''[[تجريد الاعتقاد]]'''</big></div>
    <div class="boxTitle"><big>'''[[یزدی، سید محمدکاظم بن عبدالعظیم|آیت‌الله سید محمدکاظم طباطبایی یزدی]]'''</big></div>
    [[پرونده:NUR01190J1.jpg|بندانگشتی|تجريد الاعتقاد|175px]]
    [[پرونده:NUR00058.jpg|بندانگشتی|یزدی، سید محمدکاظم بن عبدالعظیم|175px]]


    '''تجريد الاعتقاد'''، كتابى است مشهور و در فن خويش بى‌نظير كه [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه طوسى]] آراى كلامى خود را با بهترين نظام و قوى‌ترين براهین، به سبک شيوايى، در آن گرد آورده است.
    '''سيد محمدكاظم طباطبایی يزدى''' (۱۲۴۷-۱۳۳۷ق)، فقیه، مجتهد، مرجعیت عامه شیعه بعد از رحلت  [[آخوند خراسانی، محمدکاظم بن حسین|آخوند خراسانی]]،  نویسنده کتاب [[العروة الوثقی و بهامشها تعليقات أعلام العصر و مراجع الشيعة الإمامية|العروة الوثقی]]


    اين كتاب، از كتاب‌هاى مهمى است كه در تبيين عقايد اماميه، نگاشته شده و به گفته برخى، اولين آنها به حساب مى‌آيد. [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير]]، در ابتداى اين اثر، آن را تحرير العقائد ناميده، اما بعدها، اين كتاب، به اسامى ديگرى همچون تجريد الاعتقاد، تجريد العقائد و تجريد الكلام، اشتهار يافته است.
    در سال 1247ق، در روستای «كسنويه» يزد پا به عرصه گيتى نهاد. از همان زمان، بزرگى در چهره كوچكش نمايان بود و با تولدش، رشته‌هاى اميد را در قلب پدر و مادر خويش محكم ساخت. پدرش به تبرک نام رسول خدا(ص) و با ياد امام هفتم شیعیان، او را محمدكاظم نام نهاد.


    بنا به ديدگاه مشهور، هدف خواجه در تجريد، ارائه نظام كلامى - فلسفى، در عقايد شيعى است. علما، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|نصير‌الدين طوسى]] را در تأسيس چنين نظامى موفق دانسته‌اند. اين ديدگاه را در پرتو جايگاه تاريخى تجريد، در چالش فيلسوفان و متكلمان، مى‌توان ارزيابى كرد.
    سيد محمد كاظم، ابتدا درس علامه [[نجفی اصفهانی، محمدباقر|شيخ محمدباقر نجفى]] فرزند [[ایوان کیفی، محمدتقی بن عبدالرحیم|شيخ محمدتقى نجفى]]، نویسنده كتاب «[[هداية المسترشدين في شرح أصول معالم‌الدين|هداية المسترشدين]]» را بر درس ساير علما ترجيح داد. و از محضر اساتيدى چون آیت‌الله [[خوانساری، سید محمدباقر بن زین‌العابدین|سيد محمدباقرموسوى خوانسارى]] و برادرش آیت‌الله حاج ميرزا هاشم خوانسارى و آیت‌الله محمد جعفر آباده‌اى استفاده‌هاى فراوانى برد.


    تجريد، از چهار جريان عمده فلسفى و كلامى متأثر است: سنت كلام‌نگارى شيعى ([[شيخ مفيد]]، [[علم‌الهدی، علی بن حسین|سيد مرتضى]]، [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، زين‌الدين بياضى)؛ فلسفه مشايى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]يى؛ كلام فلسفى [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] و مبانى اعتزالى.
    سيد محمدكاظم در سال 1281ق، با اجازه و معرفى استادش آیت‌الله شيخ محمدباقرنجفى، به همراه چند تن از علما به نجف اشرف هجرت كرد و در آن‌جا از محضر بزرگانى همچون آیت‌الله [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|سيد محمدحسن شيرازى]] (ميرزاى بزرگ) فتوادار تحريم تنباكو، آیت‌الله شيخ راضى و آیت‌الله شيخ مهدى جعفرى و آیت‌الله شيخ مهدى آل كاشف الغطا استفاده‌هاى علمى و توشه معنوى فراوانى كسب نمود.


    درباره تأثر خواجه از فخر‌الدين رازى، توجه به چالش فيلسوفان و متكلمان حائز اهميت است.
    استاد هيچ‌گاه از تدريس غافل نبود. وى بعد از هجرت [[میرزای شیرازی، سید محمدحسن|ميرزاى شيرازى]] به سامرا به‌طور رسمى حوزه درس خود را در نجف تشكيل داد و به تدريس دروس خارج فقه و اصول كه مرحله نهايى تحصيلات حوزوى است، پرداخت. ديرى نپاييد كه شاگردان زيادى در درس ايشان حاضر شدند، به‌طورى كه عدد آنان را تا دويست نفر ذكر كرده‌اند.


    خواجه كه در شرح اشارات و [[تلخیص المحصل]]، آرا و انتقادهاى [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] را مورد چالش و ردّ قرار مى‌دهد، در امور عامه تجريد، كم و بيش، از ديدگاه‌هاى وى متأثر مى‌گردد و همين امر، سبب ناسازگارى برخى آراى وى در تجريد با ديدگاهش در كتاب‌هاى سابق بر آن مى‌گردد.
    برخى از معروف‌ترين شاگردان وى عبارتند از: آیت‌الله [[حائری یزدی، عبدالکریم|شيخ عبدالكريم حائرى]] يزدى(مؤسس حوزه علمیه قم)، [[بروجردی، حسین|آیت‌الله سيد حسين بروجردى]] (مرجع تقليد شیعیان جهان)، [[مدرس، سید حسن|آیت‌الله مجاهد سيد حسن مدرس]]، آقا [[عراقی، ضیاءالدین|ضياء عراقى]]، آیت‌الله حاج آقا حسين قمى، [[شرف‌الدین، سید عبدالحسین|آیت‌الله سيد عبدالحسين شرف‌الدين عاملى]]، [[خوانساری، سید محمدتقی|آیت‌الله سيد محمدتقى خوانسارى]]، [[موسوی خوانساری، سید احمد|آیت‌الله سيد احمد خوانسارى]]، [[آل کاشف‌الغطاء، محمدحسین|آیت‌الله شيخ محمدحسین كاشف الغطا]]، [[کاشف‌الغطاء، احمد|آیت‌الله شيخ احمد كاشف الغطا،]]، [[آیت‌الله شيخ محمدتقى بافقى]]، [[آشتیانی، مهدی|آیت‌الله ميرزا مهدى آشتيانى]] و.....<div class="mw-ui-button">[[یزدی، سید محمدکاظم بن عبدالعظیم|'''ادامه''']]</div>
     
    قاعده مسبوقيت امر حادث بر ماده و مدّة، نظريه مشايى هيولاى اولى، انطباق قاعده الواحد درباره بارى تعالى، نظريه قدم زمانى عالم، علم بارى تعالى و نظريه عقول، از جمله مواضعى است كه خواجه در آنها بيش و كم ره‌يافت فخر‌الدين رازى در المباحث المشرقية را اخذ مى‌كند. بنا بر اين مراد از فلسفه در اين ادعا كه تجريد بنيان‌گذار نظام كلام - فلسفى در شيعه است، مفهوم مشايى آن، حتى در سنت [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]يى نيست.
     
    كمتر اثرى به ميزان تجريد، بر آثار كلامى متأخران مؤثر افتاده است. از ابعاد تأثير تاريخى تجريد، وجود شرح و حاشيه فراوان بر آن است. در اين ميان برخى از شرح‌ها و حاشيه‌ها اهميت تاريخى دارند كه عبارتند از: [[كشف المراد في شرح تجريد الاعتقاد|كشف المراد]] [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلّى]]، شاگرد خواجه، تفريد الاعتماد ابوالعلاء بهشتى، شرح جديد از آن [[قوشچی، علی بن محمد|على بن محمد قوشچى]]، [[شوارق الإلهام في شرح تجريد الكلام (انتشارات مهدوی)|شرح شوارق الإلهام]] [[لاهیجی، عبدالرزاق بن علی|عبدالرزاق لاهيجى]] و.......<div class="mw-ui-button">[[تجريد الاعتقاد|'''ادامه''']]</div>

    نسخهٔ ‏۲۵ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۰۵

    یزدی، سید محمدکاظم بن عبدالعظیم

    سيد محمدكاظم طباطبایی يزدى (۱۲۴۷-۱۳۳۷ق)، فقیه، مجتهد، مرجعیت عامه شیعه بعد از رحلت  آخوند خراسانی،  نویسنده کتاب العروة الوثقی

    در سال 1247ق، در روستای «كسنويه» يزد پا به عرصه گيتى نهاد. از همان زمان، بزرگى در چهره كوچكش نمايان بود و با تولدش، رشته‌هاى اميد را در قلب پدر و مادر خويش محكم ساخت. پدرش به تبرک نام رسول خدا(ص) و با ياد امام هفتم شیعیان، او را محمدكاظم نام نهاد.

    سيد محمد كاظم، ابتدا درس علامه شيخ محمدباقر نجفى فرزند شيخ محمدتقى نجفى، نویسنده كتاب «هداية المسترشدين» را بر درس ساير علما ترجيح داد. و از محضر اساتيدى چون آیت‌الله سيد محمدباقرموسوى خوانسارى و برادرش آیت‌الله حاج ميرزا هاشم خوانسارى و آیت‌الله محمد جعفر آباده‌اى استفاده‌هاى فراوانى برد.

    سيد محمدكاظم در سال 1281ق، با اجازه و معرفى استادش آیت‌الله شيخ محمدباقرنجفى، به همراه چند تن از علما به نجف اشرف هجرت كرد و در آن‌جا از محضر بزرگانى همچون آیت‌الله سيد محمدحسن شيرازى (ميرزاى بزرگ) فتوادار تحريم تنباكو، آیت‌الله شيخ راضى و آیت‌الله شيخ مهدى جعفرى و آیت‌الله شيخ مهدى آل كاشف الغطا استفاده‌هاى علمى و توشه معنوى فراوانى كسب نمود.

    استاد هيچ‌گاه از تدريس غافل نبود. وى بعد از هجرت ميرزاى شيرازى به سامرا به‌طور رسمى حوزه درس خود را در نجف تشكيل داد و به تدريس دروس خارج فقه و اصول كه مرحله نهايى تحصيلات حوزوى است، پرداخت. ديرى نپاييد كه شاگردان زيادى در درس ايشان حاضر شدند، به‌طورى كه عدد آنان را تا دويست نفر ذكر كرده‌اند.

    برخى از معروف‌ترين شاگردان وى عبارتند از: آیت‌الله شيخ عبدالكريم حائرى يزدى(مؤسس حوزه علمیه قم)، آیت‌الله سيد حسين بروجردى (مرجع تقليد شیعیان جهان)، آیت‌الله مجاهد سيد حسن مدرس، آقا ضياء عراقى، آیت‌الله حاج آقا حسين قمى، آیت‌الله سيد عبدالحسين شرف‌الدين عاملى، آیت‌الله سيد محمدتقى خوانسارى، آیت‌الله سيد احمد خوانسارى، آیت‌الله شيخ محمدحسین كاشف الغطا، آیت‌الله شيخ احمد كاشف الغطا،، آیت‌الله شيخ محمدتقى بافقى، آیت‌الله ميرزا مهدى آشتيانى و.....