جالینوس: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'پزشك' به 'پزشک')
    خط ۳۲: خط ۳۲:




    «جالينوس» اهل «پرگامون» يونان (برگاماى كنونى در تركيه) بود و در حدود سال 130م متولد شد. وى در ميان پزشكان يونان باستان كه هر يك در زمان خود بى‌مانند بودند، در مرتبه هشتم قرار داشت.
    «جالينوس» اهل «پرگامون» يونان (برگاماى كنونى در تركيه) بود و در حدود سال 130م متولد شد. وى در ميان پزشکان يونان باستان كه هر يك در زمان خود بى‌مانند بودند، در مرتبه هشتم قرار داشت.


    جالينوس در زمانى زندگى مى‌كرد كه اروپا تحت تسلط امپراطورى روم بود. در آن زمان، نگاه رومى‌ها به پزشكى بيشتر تاكيد بر بهداشت همگانى بود. آن‌ها قنات‌هايى براى انتقال آب سالم، فاضلاب‌هايى براى خارج كردن فضولات و گرمابه‌هاى عمومى براى بهداشت شخصى افراد ساخته بودند. با وجود همه اين موفقيت‌ها، محدوديت‌هايى نيز در نگرش آن‌ها وجود داشت. آن‌ها به درمان بيمارى‌هاى فردى توجهى نداشتند و كالبدشناسى را نيز به حساب نمى‌آوردند. جالينوس به شناختن نقاط ضعف طب در رومى‌ها كمك كرد.
    جالينوس در زمانى زندگى مى‌كرد كه اروپا تحت تسلط امپراطورى روم بود. در آن زمان، نگاه رومى‌ها به پزشکى بيشتر تاكيد بر بهداشت همگانى بود. آن‌ها قنات‌هايى براى انتقال آب سالم، فاضلاب‌هايى براى خارج كردن فضولات و گرمابه‌هاى عمومى براى بهداشت شخصى افراد ساخته بودند. با وجود همه اين موفقيت‌ها، محدوديت‌هايى نيز در نگرش آن‌ها وجود داشت. آن‌ها به درمان بيمارى‌هاى فردى توجهى نداشتند و كالبدشناسى را نيز به حساب نمى‌آوردند. جالينوس به شناختن نقاط ضعف طب در رومى‌ها كمك كرد.


    از آغاز پيدايش پزشكى تا آن زمان، سوفسطائيان در آن فن اختلاف نظر داشتند و خوبى‌هاى آن را از بين برده بودند، اما جالينوس با قيام بر ضد آنان، نظريه‌هاى [[بقراط]] و پيروان او را استوار ساخت و كتاب‌هاى بسيارى در كشف حقايق فن پزشكى تألیف كرد. وى در برخى از تأليفاتش آورده است:
    از آغاز پيدايش پزشکى تا آن زمان، سوفسطائيان در آن فن اختلاف نظر داشتند و خوبى‌هاى آن را از بين برده بودند، اما جالينوس با قيام بر ضد آنان، نظريه‌هاى [[بقراط]] و پيروان او را استوار ساخت و كتاب‌هاى بسيارى در كشف حقايق فن پزشکى تألیف كرد. وى در برخى از تأليفاتش آورده است:


    «پدرم پيوسته مرا هندسه، حساب و رياضيات آموخت تا به سن پانزده سالگى رسيدم، آن‌گاه مرا به آموختن منطق واداشت، زيرا مى‌خواست فلسفه بياموزم، ولى در خواب ديد كه مرا به تحصيل پزشكى وادارد و آن‌گاه مرا به فراگرفتن اين فن گماشت. در اين زمان، هفده سال داشتم».
    «پدرم پيوسته مرا هندسه، حساب و رياضيات آموخت تا به سن پانزده سالگى رسيدم، آن‌گاه مرا به آموختن منطق واداشت، زيرا مى‌خواست فلسفه بياموزم، ولى در خواب ديد كه مرا به تحصيل پزشکى وادارد و آن‌گاه مرا به فراگرفتن اين فن گماشت. در اين زمان، هفده سال داشتم».


    جالينوس پس از پايان تحصيلات پزشكى در «پرغامس» آسياى صغير و «كورينت» يونان، به اسكندريه مصر رفت. كتابخانه و موزه بزرگ آن‌جا داراى دو اسكلت كامل انسان بود. بنا بر نظر جالينوس، همان‌گونه كه معمار از روى نقشه كار مى‌كند، پزشك هم نياز دارد كه بدن انسان را به طور كامل بشناسد.
    جالينوس پس از پايان تحصيلات پزشکى در «پرغامس» آسياى صغير و «كورينت» يونان، به اسكندريه مصر رفت. كتابخانه و موزه بزرگ آن‌جا داراى دو اسكلت كامل انسان بود. بنا بر نظر جالينوس، همان‌گونه كه معمار از روى نقشه كار مى‌كند، پزشک هم نياز دارد كه بدن انسان را به طور كامل بشناسد.


    قانون رومى‌ها كالبدشكافى جسد انسان را ممنوع كرده بود. از اين رو جالينوس بدن يك خوك، بز و ميمون را تشريح كرد. او با انجام اين كار، چيزهاى زيادى آموخت، اما تمام جزئياتى كه در جانوران يافته بود، براى بدن انسان صدق نمى‌كرد؛ براى مثال، شبكه رگ‌هاى خونى كه در زير مغز جانوران مشترك است، در انسان وجود ندارد.
    قانون رومى‌ها كالبدشكافى جسد انسان را ممنوع كرده بود. از اين رو جالينوس بدن يك خوك، بز و ميمون را تشريح كرد. او با انجام اين كار، چيزهاى زيادى آموخت، اما تمام جزئياتى كه در جانوران يافته بود، براى بدن انسان صدق نمى‌كرد؛ براى مثال، شبكه رگ‌هاى خونى كه در زير مغز جانوران مشترك است، در انسان وجود ندارد.


    جالينوس با دانستنى‌هاى فراوانى كه در مورد كالبدشناسى انسان كسب كرده بود، در سال 157م به «پرغامس» برگشت تا به عنوان پزشك در مدرسه «گلادياتورها» خدمت كند. وى جنگجويان زخمى را درمان مى‌كرد و از اين راه، كالبدشناسى انسان را نيز به طور كامل فراگرفت.
    جالينوس با دانستنى‌هاى فراوانى كه در مورد كالبدشناسى انسان كسب كرده بود، در سال 157م به «پرغامس» برگشت تا به عنوان پزشک در مدرسه «گلادياتورها» خدمت كند. وى جنگجويان زخمى را درمان مى‌كرد و از اين راه، كالبدشناسى انسان را نيز به طور كامل فراگرفت.


    جالينوس در سال 162م به روم رفت و فوايد دانستنى‌هاى خود را براى همگان به نمايش گذاشت. «ادموس» كه پزشكى ناشناخته بود و از فلج مختصر در دست راست خود رنج مى‌برد، با نااميد شدن از پزشكان محلى، از جالينوس، پزشك جديد شهر درخواست كرد كه او را معالجه كند. جالينوس با طرح پرسش‌هايى از ادموس، متوجه شد كه او از ارابه پرت شده و گردنش مجروح گرديده است. جالينوس مى‌دانست كه اعصاب انگشتان به ستون مهره‌ها ارتباط دارد و به جاى انگشتان بايد روى اعصاب گردن او كار كرد. پس از معالجه، بيمار به طور كامل بهبود يافت و در پى اين موفقيت، «ماركوس اورليوس» امپراطور روم، جالينوس را به سمت پزشك دربار برگزيد.
    جالينوس در سال 162م به روم رفت و فوايد دانستنى‌هاى خود را براى همگان به نمايش گذاشت. «ادموس» كه پزشکى ناشناخته بود و از فلج مختصر در دست راست خود رنج مى‌برد، با نااميد شدن از پزشکان محلى، از جالينوس، پزشک جديد شهر درخواست كرد كه او را معالجه كند. جالينوس با طرح پرسش‌هايى از ادموس، متوجه شد كه او از ارابه پرت شده و گردنش مجروح گرديده است. جالينوس مى‌دانست كه اعصاب انگشتان به ستون مهره‌ها ارتباط دارد و به جاى انگشتان بايد روى اعصاب گردن او كار كرد. پس از معالجه، بيمار به طور كامل بهبود يافت و در پى اين موفقيت، «ماركوس اورليوس» امپراطور روم، جالينوس را به سمت پزشک دربار برگزيد.


    جالينوس در طول زندگى خود تعداد بسيار زيادى كتاب و مقاله پزشكى نوشت كه بيش از صد عنوان از آن‌ها شناخته شده است. كتاب‌هاى وى، مجموعه‌اى از واقعيت‌ها، نظرها و نيز خطاهاى آشكار است. او نشان داد كه رگ‌ها، وسيله انتقال خون هستند، نه هوا؛ ولى اين كشف مهم را كه قلب، تلمبه خون است، از دست داد.
    جالينوس در طول زندگى خود تعداد بسيار زيادى كتاب و مقاله پزشکى نوشت كه بيش از صد عنوان از آن‌ها شناخته شده است. كتاب‌هاى وى، مجموعه‌اى از واقعيت‌ها، نظرها و نيز خطاهاى آشكار است. او نشان داد كه رگ‌ها، وسيله انتقال خون هستند، نه هوا؛ ولى اين كشف مهم را كه قلب، تلمبه خون است، از دست داد.


    آموزه‌هاى جالينوس از حمايت اولياى امور مذهبى قرون وسطى برخوردار شد. وى بر اين باور بود كه بيمارى، نتيجه ناهماهنگى چهار مايع حياتى بدن يا اخلاط چهارگانه است. بر مبناى چنين نظريه‌اى، پزشكان فكر مى‌كردند كه با خون‌گيرى يا حجامت از بيمار مى‌توانند سبب ايجاد تعادل در چهار مزاج بدن و در نتيجه، سلامتى بيمار شوند. اين طرز فكر تا اوايل قرن هجدهم كه اولياى امور پزشكى برخى از خطاهاى اساسى نظريه‌هاى جالينوس را نشان دادند، پذيرفته شده بود.
    آموزه‌هاى جالينوس از حمايت اولياى امور مذهبى قرون وسطى برخوردار شد. وى بر اين باور بود كه بيمارى، نتيجه ناهماهنگى چهار مايع حياتى بدن يا اخلاط چهارگانه است. بر مبناى چنين نظريه‌اى، پزشکان فكر مى‌كردند كه با خون‌گيرى يا حجامت از بيمار مى‌توانند سبب ايجاد تعادل در چهار مزاج بدن و در نتيجه، سلامتى بيمار شوند. اين طرز فكر تا اوايل قرن هجدهم كه اولياى امور پزشکى برخى از خطاهاى اساسى نظريه‌هاى جالينوس را نشان دادند، پذيرفته شده بود.


    او در حدود سال 200 از دنيا رفت.
    او در حدود سال 200 از دنيا رفت.

    نسخهٔ ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۲:۴۰

    جالینوس
    نام جالینوس
    نام های دیگر گالنوس
    نام پدر
    متولد 129 م
    محل تولد
    رحلت 199 م
    اساتید
    برخی آثار
    کد مؤلف AUTHORCODE3117AUTHORCODE


    «جالينوس» اهل «پرگامون» يونان (برگاماى كنونى در تركيه) بود و در حدود سال 130م متولد شد. وى در ميان پزشکان يونان باستان كه هر يك در زمان خود بى‌مانند بودند، در مرتبه هشتم قرار داشت.

    جالينوس در زمانى زندگى مى‌كرد كه اروپا تحت تسلط امپراطورى روم بود. در آن زمان، نگاه رومى‌ها به پزشکى بيشتر تاكيد بر بهداشت همگانى بود. آن‌ها قنات‌هايى براى انتقال آب سالم، فاضلاب‌هايى براى خارج كردن فضولات و گرمابه‌هاى عمومى براى بهداشت شخصى افراد ساخته بودند. با وجود همه اين موفقيت‌ها، محدوديت‌هايى نيز در نگرش آن‌ها وجود داشت. آن‌ها به درمان بيمارى‌هاى فردى توجهى نداشتند و كالبدشناسى را نيز به حساب نمى‌آوردند. جالينوس به شناختن نقاط ضعف طب در رومى‌ها كمك كرد.

    از آغاز پيدايش پزشکى تا آن زمان، سوفسطائيان در آن فن اختلاف نظر داشتند و خوبى‌هاى آن را از بين برده بودند، اما جالينوس با قيام بر ضد آنان، نظريه‌هاى بقراط و پيروان او را استوار ساخت و كتاب‌هاى بسيارى در كشف حقايق فن پزشکى تألیف كرد. وى در برخى از تأليفاتش آورده است:

    «پدرم پيوسته مرا هندسه، حساب و رياضيات آموخت تا به سن پانزده سالگى رسيدم، آن‌گاه مرا به آموختن منطق واداشت، زيرا مى‌خواست فلسفه بياموزم، ولى در خواب ديد كه مرا به تحصيل پزشکى وادارد و آن‌گاه مرا به فراگرفتن اين فن گماشت. در اين زمان، هفده سال داشتم».

    جالينوس پس از پايان تحصيلات پزشکى در «پرغامس» آسياى صغير و «كورينت» يونان، به اسكندريه مصر رفت. كتابخانه و موزه بزرگ آن‌جا داراى دو اسكلت كامل انسان بود. بنا بر نظر جالينوس، همان‌گونه كه معمار از روى نقشه كار مى‌كند، پزشک هم نياز دارد كه بدن انسان را به طور كامل بشناسد.

    قانون رومى‌ها كالبدشكافى جسد انسان را ممنوع كرده بود. از اين رو جالينوس بدن يك خوك، بز و ميمون را تشريح كرد. او با انجام اين كار، چيزهاى زيادى آموخت، اما تمام جزئياتى كه در جانوران يافته بود، براى بدن انسان صدق نمى‌كرد؛ براى مثال، شبكه رگ‌هاى خونى كه در زير مغز جانوران مشترك است، در انسان وجود ندارد.

    جالينوس با دانستنى‌هاى فراوانى كه در مورد كالبدشناسى انسان كسب كرده بود، در سال 157م به «پرغامس» برگشت تا به عنوان پزشک در مدرسه «گلادياتورها» خدمت كند. وى جنگجويان زخمى را درمان مى‌كرد و از اين راه، كالبدشناسى انسان را نيز به طور كامل فراگرفت.

    جالينوس در سال 162م به روم رفت و فوايد دانستنى‌هاى خود را براى همگان به نمايش گذاشت. «ادموس» كه پزشکى ناشناخته بود و از فلج مختصر در دست راست خود رنج مى‌برد، با نااميد شدن از پزشکان محلى، از جالينوس، پزشک جديد شهر درخواست كرد كه او را معالجه كند. جالينوس با طرح پرسش‌هايى از ادموس، متوجه شد كه او از ارابه پرت شده و گردنش مجروح گرديده است. جالينوس مى‌دانست كه اعصاب انگشتان به ستون مهره‌ها ارتباط دارد و به جاى انگشتان بايد روى اعصاب گردن او كار كرد. پس از معالجه، بيمار به طور كامل بهبود يافت و در پى اين موفقيت، «ماركوس اورليوس» امپراطور روم، جالينوس را به سمت پزشک دربار برگزيد.

    جالينوس در طول زندگى خود تعداد بسيار زيادى كتاب و مقاله پزشکى نوشت كه بيش از صد عنوان از آن‌ها شناخته شده است. كتاب‌هاى وى، مجموعه‌اى از واقعيت‌ها، نظرها و نيز خطاهاى آشكار است. او نشان داد كه رگ‌ها، وسيله انتقال خون هستند، نه هوا؛ ولى اين كشف مهم را كه قلب، تلمبه خون است، از دست داد.

    آموزه‌هاى جالينوس از حمايت اولياى امور مذهبى قرون وسطى برخوردار شد. وى بر اين باور بود كه بيمارى، نتيجه ناهماهنگى چهار مايع حياتى بدن يا اخلاط چهارگانه است. بر مبناى چنين نظريه‌اى، پزشکان فكر مى‌كردند كه با خون‌گيرى يا حجامت از بيمار مى‌توانند سبب ايجاد تعادل در چهار مزاج بدن و در نتيجه، سلامتى بيمار شوند. اين طرز فكر تا اوايل قرن هجدهم كه اولياى امور پزشکى برخى از خطاهاى اساسى نظريه‌هاى جالينوس را نشان دادند، پذيرفته شده بود.

    او در حدود سال 200 از دنيا رفت.


    وابسته‌ها

    مجموعه تلخيصات ابن رشد از تأليفات جالينوس

    البقراط فی الاخلاط؛ کتاب الغذاء لبقراط، کتاب جوامع جالینوس فی العناصر

    النبض جالینوس

    جالینوس في الأسطقسات علی رأي أبقراط

    جالینوس الصناعة الصغیرة

    جالینوس إلی غلوقن في التأتي لشفاء الأمراض

    جالینوس في فرق الطب للمتعلمین

    شش رساله کهن پزشکی

    مجموعه هشت کتاب طبي از جالینوس

    جوامع الإسکندرانيين لکتاب جالينوس في الصناعة الصغيرة

    کتاب منافع الأعضاء

    جوامع الإسکندرانيين، مجموعه اي از تأليفات

    ضوابط حکمت (ملخص فصول بقراطي)

    مجموعه شرح جالينوس بر فصول بقراط و سه کتاب طبي ديگر

    مجموعه رسائل متفرقه طبية