سهروردی مفسر آیات نور: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ه شناسی ' به 'ه‌شناسی '
جز (جایگزینی متن - 'ته اند' به 'ته‌اند')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ه شناسی ' به 'ه‌شناسی ')
 
(۶ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۲۴: خط ۲۴:
}}  
}}  


'''سهروردی مفسّر آیات نور''' نوشته‌ی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است نقدی تحلیلی که به شرح زندگی، سلوک عقلی ـ عرفانی و ‌اندیشه‌های فیلسوف ـ عارفِ شیخ اشراقی، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهاب‌الدّین یحیی بن حبش سهروردی]] می‌پردازد. [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان اسلام است، گرچه تا دو سه دهه پیش چندان شناخته شده نبود ولی اکنون با پژوهشها‌ی مکتوب کم کم مورد شناخت بهتر قرار گرفته است. آثار این فیلسوف نامی‌را قبلاً پروفسور [[هانری کوربن]] و پروفسور [[نصر، سید حسین|سیّد حسین نصر]] جمع آوری، تدوین و منتشر کرده بودند و اغلب مقالات و کتابها نیز بر همان مأخذ تکیه داشت. کتاب حاضر نیز در همین راستا مورد پژوهش واقع شده و به شرح اندیشه و آثار [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] اهتمام نموده است. ولی گفتنی است که از این نویسنده، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] قبلاً کتابی با عنوان [[سهروردی دانای حکمت باستان]] با تفصیل زیاد و دقّت وافر به انتشار رسیده بود ولی در این کتاب، یعنی سهروردی مفسّر آیات نور مطالبی وجود دارد که در آن کتاب به اجمال مورد توجّه قرار گرفته بود، عنوان فرعی اثر هم که از مفسّر نور بودن او سخن می‌گوید به نوعی اشراقی بودن و جنبه‌های نورپذیر فکر او را مورد مداقّه قرار می‌دهد. و اگر در گار پژوهشی این نویسنده‌ی  گرامی‌بخواهیم بیشتر دقیق شویم در دهه‌ی  شصت کتاب دیگری را به انتشار رسانده با نام [[جدال تاریخی عقل و عشق]] که بعدها با اصلاح و تغییراتی مختصر با عنوان [[چالش درون]] توسّط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌منتشر شد. در آنجا در بین مقالات متعدّد یکی هم مربوط به همین شیخ اشراق است و بدین منوال کارنامه‌ی  سهروردی شناسی یا [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] پژوهشی این نویسنده چنان است که از دهه‌ی  شصت تا کنون را در بر می‌گیرد. در کنار اینها باید از کتاب [[هشت رساله‌ی سهروردی|هشت رساله سهروردی]] این نویسنده هم یاد کنیم که در کار سهروردی شناسی کار او را تکمیل می‌کند. هشت رساله مربوط به رساله‌های مختصر [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] است که به اهتمام و اصلاح وی به انتشار رسیده و تا کنون شش چاپ از آن در دست است.
'''سهروردی مفسّر آیات نور''' نوشته‌ی [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است نقدی تحلیلی که به شرح زندگی، سلوک عقلی ـ عرفانی و ‌اندیشه‌های فیلسوف ـ عارفِ شیخ اشراقی، [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهاب‌الدّین یحیی بن حبش سهروردی]] می‌پردازد. [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] یکی از بزرگترین فیلسوفان جهان اسلام است، گرچه تا دو سه دهه پیش چندان شناخته شده نبود ولی اکنون با پژوهشها‌ی مکتوب کم کم مورد شناخت بهتر قرار گرفته است. آثار این فیلسوف نامی‌را قبلاً پروفسور [[هانری کوربن]] و پروفسور [[نصر، سید حسین|سیّد حسین نصر]] جمع‌آوری، تدوین و منتشر کرده بودند و اغلب مقالات و کتابها نیز بر همان مأخذ تکیه داشت. کتاب حاضر نیز در همین راستا مورد پژوهش واقع شده و به شرح اندیشه و آثار [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] اهتمام نموده است. ولی گفتنی است که از این نویسنده، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] قبلاً کتابی با عنوان [[سهروردی دانای حکمت باستان]] با تفصیل زیاد و دقّت وافر به انتشار رسیده بود ولی در این کتاب، یعنی سهروردی مفسّر آیات نور مطالبی وجود دارد که در آن کتاب به اجمال مورد توجّه قرار گرفته بود، عنوان فرعی اثر هم که از مفسّر نور بودن او سخن می‌گوید به نوعی اشراقی بودن و جنبه‌های نورپذیر فکر او را مورد مداقّه قرار می‌دهد. و اگر در گار پژوهشی این نویسنده‌ی  گرامی‌بخواهیم بیشتر دقیق شویم در دهه‌ی  شصت کتاب دیگری را به انتشار رسانده با نام [[جدال تاریخی عقل و عشق]] که بعدها با اصلاح و تغییراتی مختصر با عنوان [[چالش درون]] توسّط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی‌منتشر شد. در آنجا در بین مقالات متعدّد یکی هم مربوط به همین شیخ اشراق است و بدین منوال کارنامه‌ی  سهروردی شناسی یا [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] پژوهشی این نویسنده چنان است که از دهه‌ی  شصت تا کنون را در بر می‌گیرد. در کنار اینها باید از کتاب [[هشت رساله‌ی سهروردی|هشت رساله سهروردی]] این نویسنده هم یاد کنیم که در کار سهروردی شناسی کار او را تکمیل می‌کند. هشت رساله مربوط به رساله‌های مختصر [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] است که به اهتمام و اصلاح وی به انتشار رسیده و تا کنون شش چاپ از آن در دست است.


ضمناً قابل ذکر است که این کتاب، یعنی سهروردی مفسّر آیات نور در ادامه‌ی «مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه» است، که از سال هشتاد با انتشار چند جلد از آنها توسّط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ‌و بعد از آن توسّط انتشارات نجم کبری صورت گرفته که تا کنون بیش از سیزده شخصیّت فلسفی ـ عرفانی به مانند: [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، [[مولانا]]، [[شبلی]]، [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزّالی]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[بایزید بسطامی‌]]، [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدّین کبری]]، [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدّوله سمنانی]]، [[حلاج]] و [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدّین حموی]] صورت گرفته است که هر کدام اثری ارزشمند و مرجع برای پژوهشگران و اساتید عرفان و فلسفه محسوب می‌شود.
ضمناً قابل ذکر است که این کتاب، یعنی سهروردی مفسّر آیات نور در ادامه‌ی «مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه» است، که از سال هشتاد با انتشار چند جلد از آنها توسّط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ‌و بعد از آن توسّط انتشارات نجم کبری صورت گرفته که تا کنون بیش از سیزده شخصیّت فلسفی ـ عرفانی به مانند: [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]]، [[مولانا]]، [[شبلی]]، [[غزالی، محمد بن محمد|ابوحامد غزّالی]]، [[ابوسعید ابوالخیر]]، [[بایزید بسطامی‌]]، [[نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر|نجم‌الدّین کبری]]، [[علاءالدوله سمنانی، احمد بن محمد|علاءالدّوله سمنانی]]، [[حلاج]] و [[سعدالدین حمویه، محمد بن مؤید|سعدالدّین حموی]] صورت گرفته است که هر کدام اثری ارزشمند و مرجع برای پژوهشگران و اساتید عرفان و فلسفه محسوب می‌شود.
خط ۳۵: خط ۳۵:
از مقدّمه‌ی  کتاب چنین دانسته می‌شود که این اثر هشتمین کتاب از مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه است، زیرا نویسنده در انتهای مقدّمه در این خصوص چنین توضیح می‌دهد: و امّا هشتمین کتاب از این مجموعه به حکیم، فیلسوف، عارف و صوفیِ صافی ضمیر، جناب شیخ [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهاب‌الدّین سهروردی]] اختصاص دارد که ما او را به عنوان «شیخ اشراق» می‌شناسیم. وی از نوادر دوران و فرید عصر و زمان بوده است، گذشته از آثار و اندیشه‌ها، زندگی او نیز از جهاتی چند قابل توجّه است که جا دارد محقّقان به آن مقولات نیز عنایتی ویژه داشته باشند<ref>مقدّمه، ص 1</ref>.
از مقدّمه‌ی  کتاب چنین دانسته می‌شود که این اثر هشتمین کتاب از مجموعه مشاهیر عرفان و فلسفه است، زیرا نویسنده در انتهای مقدّمه در این خصوص چنین توضیح می‌دهد: و امّا هشتمین کتاب از این مجموعه به حکیم، فیلسوف، عارف و صوفیِ صافی ضمیر، جناب شیخ [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهاب‌الدّین سهروردی]] اختصاص دارد که ما او را به عنوان «شیخ اشراق» می‌شناسیم. وی از نوادر دوران و فرید عصر و زمان بوده است، گذشته از آثار و اندیشه‌ها، زندگی او نیز از جهاتی چند قابل توجّه است که جا دارد محقّقان به آن مقولات نیز عنایتی ویژه داشته باشند<ref>مقدّمه، ص 1</ref>.


کتاب به زبانی بسیار ساده و روان نوشته شده است. نویسنده خود در مقدّمه‌این روش نیز اشاره نموده است. وی می‌گوید این مجموعه، یعنی مشاهیر عرفان و فلسفه و از جمله این کتاب نهایت سعی را در ساده نویسی داشته است تا خواننده با کمترین زحمت و بدون رجوع به قاموس ها و فرهنگنامه‌ها بتواند به سهولت متن را بخواند و بفهمد <ref>مقدّمه، ص 11</ref>. این شیوه در دستور کار وی بوده است و می‌توان گفت در اکثر این مجموعه نیز به همین گونه رفتار شده است با این حال نباید گمان کرد که نویسنده در همه جا از این شیوه استفاده کرده است، کما اینکه در برخی آثار نوشتاری سخت را به کار گرفته که جز افراد متخصّص از خوانش و فهم آن عاجز می‌شوند، برای نمونه [[تمهیدی بر معرفت نفس]] را می‌توان نام برد.
کتاب به زبانی بسیار ساده و روان نوشته شده است. نویسنده خود در مقدّمه‌این روش نیز اشاره نموده است. وی می‌گوید این مجموعه، یعنی مشاهیر عرفان و فلسفه و از جمله این کتاب نهایت سعی را در ساده‌نویسی داشته است تا خواننده با کمترین زحمت و بدون رجوع به قاموس‌ها و فرهنگنامه‌ها بتواند به سهولت متن را بخواند و بفهمد <ref>مقدّمه، ص 11</ref>. این شیوه در دستور کار وی بوده است و می‌توان گفت در اکثر این مجموعه نیز به همین گونه رفتار شده است با این حال نباید گمان کرد که نویسنده در همه جا از این شیوه استفاده کرده است، کما اینکه در برخی آثار نوشتاری سخت را به کار گرفته که جز افراد متخصّص از خوانش و فهم آن عاجز می‌شوند، برای نمونه [[تمهیدی بر معرفت نفس]] را می‌توان نام برد.


نویسنده در آغاز کتاب در بخش مقدّمه در خصوص تحقیقاتی با این تم می‌گوید: تحقیق و جست و جو در اقوال و احوال عارفان و اهل سلوک از لذّت‌بخش‌‌ترین کارهای ممکن برای محقّقِ عرفان و تصوّف است، و این به چندین دلیل می‌تواند باشد، یکی از این بابت که اینان به معرفتِ عرفانی و کشف و شهودی رسیده‌اند که بسیاری از پرده‌ها و حجابهای راه از برابر دیدگانشان به کناری رفته، چیزها دیده‌اند و به جاهایی رسیده‌اند. هم از این بابت که این بزرگان، از رشدیافتگان سلوک معنوی و عرفان الهی هستند و در کشف رمزهای دینی و تأویل آیات قرآنی گامها برداشته‌اند و در فهم بهتر کتاب خدا مؤثّر بوده‌اند، و هم از این بابت که آنان در زمر‌ه‌ی اولیاء الهی و مردان خدا هستند و همین نکات می‌تواند اسباب شوق و وجد همه کس به ویژه اهل تحقیق را از برای ذکرشان فراهم سازد. برخی از ایشان جزو کسانی هستند که می‌توانند برای عصر ما و نسل جوان ما الگویی مثبت و سازنده در جهت سلوک عینی، عملی، انسانی و اجتماعی باشند، زیرا که خود آنان در جمع زیسته و از برای رشد زمان و جامعه‌ی خود کوشیده‌اند. شاگردان و مریدان صالح و سالم پرورده‌اند. حاکمان را نصیحت و اصلاح کرده‌اند و در بسیاری موارد از خطاها و ظلمهایشان کاسته‌اند و بسیاری از سرگشتگان را به دین الهی جذب و علاقه مند کرده‌اند<ref>مقدّمه، صص 8-7</ref>.
نویسنده در آغاز کتاب در بخش مقدّمه در خصوص تحقیقاتی با این تم می‌گوید: تحقیق و جست و جو در اقوال و احوال عارفان و اهل سلوک از لذّت‌بخش‌‌ترین کارهای ممکن برای محقّقِ عرفان و تصوّف است، و این به چندین دلیل می‌تواند باشد، یکی از این بابت که اینان به معرفتِ عرفانی و کشف و شهودی رسیده‌اند که بسیاری از پرده‌ها و حجابهای راه از برابر دیدگانشان به کناری رفته، چیزها دیده‌اند و به جاهایی رسیده‌اند. هم از این بابت که این بزرگان، از رشدیافتگان سلوک معنوی و عرفان الهی هستند و در کشف رمزهای دینی و تأویل آیات قرآنی گامها برداشته‌اند و در فهم بهتر کتاب خدا مؤثّر بوده‌اند، و هم از این بابت که آنان در زمر‌ه‌ی اولیاء الهی و مردان خدا هستند و همین نکات می‌تواند اسباب شوق و وجد همه کس به ویژه اهل تحقیق را از برای ذکرشان فراهم سازد. برخی از ایشان جزو کسانی هستند که می‌توانند برای عصر ما و نسل جوان ما الگویی مثبت و سازنده در جهت سلوک عینی، عملی، انسانی و اجتماعی باشند، زیرا که خود آنان در جمع زیسته و از برای رشد زمان و جامعه‌ی خود کوشیده‌اند. شاگردان و مریدان صالح و سالم پرورده‌اند. حاکمان را نصیحت و اصلاح کرده‌اند و در بسیاری موارد از خطاها و ظلمهایشان کاسته‌اند و بسیاری از سرگشتگان را به دین الهی جذب و علاقه مند کرده‌اند<ref>مقدّمه، صص 8-7</ref>.
خط ۵۴: خط ۵۴:
از دیگر مواردی که در این بخش به آن توجّه شده‌ یکی دانشهای متعدّدی است که شیخ به آنها مسلّط بوده که در این بین منابعی از علوم غریبه به مانند سیمیا نیز حرف و حدیثی هست. غیر از آن مسلّماً در فقه و حدیث و تفسیر و قرآن دستی داشته، فلسفه را از قدیم تا دوره‌ی  خود می‌شناخته، کلام و عرفان و تصوّف را هم استادانه در اختیار داشته است. در میزان علم و عقل او نیز در زمان او سخنان متعدّدی وجود دارد و هم این که وی را شیخ مقتول و شیخ شهید اعلام می‌کنند. در کنار اینها به سه سهروردی اشاره می‌شود که آن دو دیگر از اهل عرفان و تصوّف هستند، یکی [[سهروردی، عبدالقاهر بن عبدالله|ابوالنّجیب سهروردی]] و دیگری [[سهروردی، عمر بن محمد|شهاب‌الدّین ابوحفص سهروردی]] صاحب [[عوارف المعارف]] است.
از دیگر مواردی که در این بخش به آن توجّه شده‌ یکی دانشهای متعدّدی است که شیخ به آنها مسلّط بوده که در این بین منابعی از علوم غریبه به مانند سیمیا نیز حرف و حدیثی هست. غیر از آن مسلّماً در فقه و حدیث و تفسیر و قرآن دستی داشته، فلسفه را از قدیم تا دوره‌ی  خود می‌شناخته، کلام و عرفان و تصوّف را هم استادانه در اختیار داشته است. در میزان علم و عقل او نیز در زمان او سخنان متعدّدی وجود دارد و هم این که وی را شیخ مقتول و شیخ شهید اعلام می‌کنند. در کنار اینها به سه سهروردی اشاره می‌شود که آن دو دیگر از اهل عرفان و تصوّف هستند، یکی [[سهروردی، عبدالقاهر بن عبدالله|ابوالنّجیب سهروردی]] و دیگری [[سهروردی، عمر بن محمد|شهاب‌الدّین ابوحفص سهروردی]] صاحب [[عوارف المعارف]] است.


در بخش [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] و حکمت اشارات قرآنی زیادی به حکمت صورت گرفته که حکیم مطلق را خداوند دانسته و در مرحله‌ی  بعد انبیاء الهی را به عنوان کسانی که مستقیماً از حق متعلّم به تعلیم حکمت بوده اند معرّفی کرده است و بیان داشته که حکمت یکی از چیزهایی است که پیامبران باید آن را به مردم بیاموزند. این است که کار پیامبران نیز حکیمانه بوده و طبق حکمت هم عمل می‌کنند و هم به حکمت تعلیم می‌نمایند. موارد دهگانه‌ای را که نویسنده، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بیان حکمت قرآنی به آن اشاره کرده جزو نکات مهم و ارزنده‌ی  این بخش است<ref>متن، صص 57-56</ref>.
در بخش [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] و حکمت اشارات قرآنی زیادی به حکمت صورت گرفته که حکیم مطلق را خداوند دانسته و در مرحله‌ی  بعد انبیاء الهی را به عنوان کسانی که مستقیماً از حق متعلّم به تعلیم حکمت بوده‌اند معرّفی کرده است و بیان داشته که حکمت یکی از چیزهایی است که پیامبران باید آن را به مردم بیاموزند. این است که کار پیامبران نیز حکیمانه بوده و طبق حکمت هم عمل می‌کنند و هم به حکمت تعلیم می‌نمایند. موارد دهگانه‌ای را که نویسنده، [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] در بیان حکمت قرآنی به آن اشاره کرده جزو نکات مهم و ارزنده‌ی  این بخش است<ref>متن، صص 57-56</ref>.


تقسیمی‌که شیخ اشراق در آثار خود از جمله در [[حکمة الإشراق|حکمة الاشراق]] در خصوص انواع و مراتب و طبقات افراد در امر حکمت آورده نیز بسیار مهم و قابل توجّه است. این طبقات هشتگانه به زعم [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] چنین است:
تقسیمی‌که شیخ اشراق در آثار خود از جمله در [[حکمة الإشراق|حکمة الاشراق]] در خصوص انواع و مراتب و طبقات افراد در امر حکمت آورده نیز بسیار مهم و قابل توجّه است. این طبقات هشتگانه به زعم [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] چنین است:
خط ۶۶: خط ۶۶:
# طالب و جوينده‌ي بحث تنها <ref>متن، صص 59-58</ref>.
# طالب و جوينده‌ي بحث تنها <ref>متن، صص 59-58</ref>.


در بخش دیگر به عقل پرداخته و در تبیین عقل برای بهتر فهمیده شدن از دو مقوله‌ی  دیگر نیز یاد کرده است که عبارتند از جسم و نفس و این هر سه را با عالم مشخّص کرده است به نوعی که هر کدام برای خود عالمی‌خاص دارند <ref>متن، ص 88</ref>. این عوالم در اغلب آثار [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] مورد توجّه قرار گرفته که نویسنده نیز به برخی از آنها اشاره کرده است. این بخش با بخش بعدی که مربوط به افلاک است و در واقع بحث فرشته شناسی فلسفیِ سهروردی را بحث می‌کند ربطی ماهوی با هم دارند، زیرا در مراتب عقل که عقول عشره معمولاً مدّ نظر است که مثلاً جبرائیل را عقل فعّال یا عقل عاشر می‌نامند در این دو بحث جایگاهی ویژه‌ی افته است.
در بخش دیگر به عقل پرداخته و در تبیین عقل برای بهتر فهمیده شدن از دو مقوله‌ی  دیگر نیز یاد کرده است که عبارتند از جسم و نفس و این هر سه را با عالم مشخّص کرده است به نوعی که هر کدام برای خود عالمی‌خاص دارند <ref>متن، ص 88</ref>. این عوالم در اغلب آثار [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] مورد توجّه قرار گرفته که نویسنده نیز به برخی از آنها اشاره کرده است. این بخش با بخش بعدی که مربوط به افلاک است و در واقع بحث فرشته‌شناسی فلسفیِ سهروردی را بحث می‌کند ربطی ماهوی با هم دارند، زیرا در مراتب عقل که عقول عشره معمولاً مدّ نظر است که مثلاً جبرائیل را عقل فعّال یا عقل عاشر می‌نامند در این دو بحث جایگاهی ویژه‌ی افته است.


فلک قمر، فلک عطارد، فلک زهره، فلک شمس، فلک مرّیخ، فلک مشتری، فلک زحل، فلک ثوابت و فلک اطلس یا فلک الافلاک نامهایی است که [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] برای عقول و مراتب عقول قائل شده است. <ref>متن، صص 122-121</ref>.در آثار سهروردی در ترکیب عقل و فلک و فرشته به تفصیل می‌توان مطالبی را یافت که صرفاً در فلسفه‌ی  او و در نوع زبانیِ انتخابی او معنا دارد، زیرا نگرش افلاکی و توجّه به هیئت و نجوم بیرون از فکر فلسفی معنایی دیگر یافته که رودررو کردن این دو غیر معمول و ناصحیح و البتّه بی نتیجه می‌ماند.
فلک قمر، فلک عطارد، فلک زهره، فلک شمس، فلک مرّیخ، فلک مشتری، فلک زحل، فلک ثوابت و فلک اطلس یا فلک الافلاک نامهایی است که [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] برای عقول و مراتب عقول قائل شده است. <ref>متن، صص 122-121</ref>.در آثار سهروردی در ترکیب عقل و فلک و فرشته به تفصیل می‌توان مطالبی را یافت که صرفاً در فلسفه‌ی  او و در نوع زبانیِ انتخابی او معنا دارد، زیرا نگرش افلاکی و توجّه به هیئت و نجوم بیرون از فکر فلسفی معنایی دیگر یافته که رودررو کردن این دو غیر معمول و ناصحیح و البتّه بی نتیجه می‌ماند.
خط ۷۲: خط ۷۲:
در بخش سهروردی و آیات قرآنی به این نکته توجّه شده که وی فلسفه‌ی  خود را به طرز بسیار عمیقی با آیات قرآنی گرده زده است و از این رو در متن کتابهای فلسفیِ او حتّی در [[حکمة الإشراق|حکمةالاشراق]] نیز می‌توان آیاتی چند را دید. در دیگر آثار او هم شاهد استشهادات بسیار به آیات قرآن هستیم و هم می‌توانیم تعداد قابل توجّهی از احادیث را شاهد باشیم. خاصّه بیشتر در کتابهای کم حجم و به ویژه فارسی.
در بخش سهروردی و آیات قرآنی به این نکته توجّه شده که وی فلسفه‌ی  خود را به طرز بسیار عمیقی با آیات قرآنی گرده زده است و از این رو در متن کتابهای فلسفیِ او حتّی در [[حکمة الإشراق|حکمةالاشراق]] نیز می‌توان آیاتی چند را دید. در دیگر آثار او هم شاهد استشهادات بسیار به آیات قرآن هستیم و هم می‌توانیم تعداد قابل توجّهی از احادیث را شاهد باشیم. خاصّه بیشتر در کتابهای کم حجم و به ویژه فارسی.


نویسنده در بخش های آخر کتاب سعی کرده که [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را در کنار فیلسوف بودن عارف نیز نشان بدهد که در ظاهر توفیقی خاص یافته و در این امر موفّق شده است. شواهدی که وی در متون فلسفیِ شیخ اشراق نشانه رفته و موضوعاتی که به آن پرداخته است دقیقاً نشان از آن دارد که گویا یک سالک طریقت است که در راه سلوک با مواجهات خود روبرو می‌شود و باید از آنها عبور کند و سلوک را تا انتها ادامه بدهد. این است که از خلوت، ریاضت، ذکر، سماع، پیر، سلوک، واردات، عشق و بسیاری دیگر از مسائل بحث می‌شود که می‌توان همان باور نویسنده را باور داشت و به آن اذعان نمود.
نویسنده در بخش‌های آخر کتاب سعی کرده که [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] را در کنار فیلسوف بودن عارف نیز نشان بدهد که در ظاهر توفیقی خاص یافته و در این امر موفّق شده است. شواهدی که وی در متون فلسفیِ شیخ اشراق نشانه رفته و موضوعاتی که به آن پرداخته است دقیقاً نشان از آن دارد که گویا یک سالک طریقت است که در راه سلوک با مواجهات خود روبرو می‌شود و باید از آنها عبور کند و سلوک را تا انتها ادامه بدهد. این است که از خلوت، ریاضت، ذکر، سماع، پیر، سلوک، واردات، عشق و بسیاری دیگر از مسائل بحث می‌شود که می‌توان همان باور نویسنده را باور داشت و به آن اذعان نمود.


نویسنده در بخش سهروردی و عرفان و تصوّف می‌گوید: نوشته‌های [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] به ویژه رساله‌های کوتاه و رمزی او عموماً مسائل صوفیانه را در قالب مرید و مراد طرح کرده و به بسیاری از نکته‌های لطیف عرفانی توجّه داده که خود حکایت از دانائیِ کامل او در این راه و مقوله است. از همین آثار چنین بر می‌آید که او آثار قلمی‌و حکایات رسیده از عارفان و صوفیان بزرگ را به خوبی می‌شناخته و با آنها مأنوس بوده است. این که در رأس حکمت و فلسفه نه کسانی به مانند: [[ارسطو]] و [[فارابی]] و [[ابن سینا]] بلکه [[بایزید بسطامی‌]] و [[حلاج]] و [[تستری، سهل بن عبدالله|سهل تستری]] و خرقانی را می‌داند نشان از آن دارد که حکمت اشراقیِ او دقیقاً حکمتی صوفیانه و یا لااثل آمیخته با اندیشه‌های اهل تصّوف است<ref>متن، صص 163-162</ref>.
نویسنده در بخش سهروردی و عرفان و تصوّف می‌گوید: نوشته‌های [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] به ویژه رساله‌های کوتاه و رمزی او عموماً مسائل صوفیانه را در قالب مرید و مراد طرح کرده و به بسیاری از نکته‌های لطیف عرفانی توجّه داده که خود حکایت از دانائیِ کامل او در این راه و مقوله است. از همین آثار چنین بر می‌آید که او آثار قلمی‌و حکایات رسیده از عارفان و صوفیان بزرگ را به خوبی می‌شناخته و با آنها مأنوس بوده است. این که در رأس حکمت و فلسفه نه کسانی به مانند: [[ارسطو]] و [[فارابی]] و [[ابن سینا]] بلکه [[بایزید بسطامی‌]] و [[حلاج]] و [[تستری، سهل بن عبدالله|سهل تستری]] و خرقانی را می‌داند نشان از آن دارد که حکمت اشراقیِ او دقیقاً حکمتی صوفیانه و یا لااثل آمیخته با اندیشه‌های اهل تصّوف است<ref>متن، صص 163-162</ref>.
خط ۸۶: خط ۸۶:
# نویسنده در این اثر به مانند دیگر آثار خود صراحتی در گفتار دارد و نقدهایی مهم و کارساز را برای خواننده ارائه می‌‌دهد.
# نویسنده در این اثر به مانند دیگر آثار خود صراحتی در گفتار دارد و نقدهایی مهم و کارساز را برای خواننده ارائه می‌‌دهد.
# استفاده از منابع گسترده و معرّفی اندیشه‌های [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] و به کار گیری نقل و نقد از او در از دیگران در باره‌ی  او از امتیازات این اثر است.
# استفاده از منابع گسترده و معرّفی اندیشه‌های [[سهروردی، یحیی بن حبش|سهروردی]] و به کار گیری نقل و نقد از او در از دیگران در باره‌ی  او از امتیازات این اثر است.
# وجود پاورقی ها که آدرس آیه، حدیث و متن مورد نظر را می‌دهد از قسمتهای مهم کتاب است که کار دسترسی خواننده را به اصل آسنان می‌کند.
# وجود پاورقی‌ها که آدرس آیه، حدیث و متن مورد نظر را می‌دهد از قسمتهای مهم کتاب است که کار دسترسی خواننده را به اصل آسنان می‌کند.