طريق الحق: حوار مع عالم جليل من أهل السنة و الجماعة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش'
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ن' به 'ی‌ن')
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ش' به 'ی‌ش')
خط ۴۰: خط ۴۰:
به‎هرحال آن شخص در اولین مراسله، سه نامه برای علامه می‌نویسد که اولین مورد مربوط است به ماجراهایی که بر حضرت زهرا(س) گذشت، دومی، مناقشه در دلیل امامت و عصمت است و در سومی، که نوشته شخص دیگری بوده [ولی به‎وسیله این فرد به دست [[عاملی، جعفرمرتضی|علامه جعفر مرتضی]] می‎رسد]، نویسنده مدعی رد مطالب کتاب «مراسم عاشورا»ی او شده است. [[عاملی، جعفرمرتضی|علامه]] به این سه نامه پاسخ می‎دهد و نگارش نامه‎ها میان ایشان ادامه می‎یابد. دست آخر، آن عالم از [[عاملی، جعفرمرتضی|علامه عاملی]] می‎خواهد که این مطالب را به همان صورتی که میانشان نوشته شده، نشر دهد تا عموم بتوانند از آن بهره ببرند<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>.
به‎هرحال آن شخص در اولین مراسله، سه نامه برای علامه می‌نویسد که اولین مورد مربوط است به ماجراهایی که بر حضرت زهرا(س) گذشت، دومی، مناقشه در دلیل امامت و عصمت است و در سومی، که نوشته شخص دیگری بوده [ولی به‎وسیله این فرد به دست [[عاملی، جعفرمرتضی|علامه جعفر مرتضی]] می‎رسد]، نویسنده مدعی رد مطالب کتاب «مراسم عاشورا»ی او شده است. [[عاملی، جعفرمرتضی|علامه]] به این سه نامه پاسخ می‎دهد و نگارش نامه‎ها میان ایشان ادامه می‎یابد. دست آخر، آن عالم از [[عاملی، جعفرمرتضی|علامه عاملی]] می‎خواهد که این مطالب را به همان صورتی که میانشان نوشته شده، نشر دهد تا عموم بتوانند از آن بهره ببرند<ref>ر.ک: همان، ص6</ref>.


طرف دوم نامه‎ها هم در مقدمه‎اش از لحن بدش در نامه‎های ابتدایی سخن گفته و بابت این امر از [[عاملی، جعفرمرتضی|علامه سید جعفر مرتضی عاملی]]، عذرخواهی می‎کند. او از شخصی در اینترنت سخن می‎گوید که وقتی مقالات افتراآمیز نویسنده به دست وی می‎رسد، آنها را مورد اعتراض قرار می‎دهد و همو باعث آشنایی نویسنده به جایگاه [[عاملی، جعفرمرتضی|سید جعفر مرتضی]]، می‎شود.
طرف دوم نامه‎ها هم در مقدمه‎اش از لحن بدش در نامه‎های ابتدایی سخن گفته و بابت این امر از [[عاملی، جعفرمرتضی|علامه سید جعفر مرتضی عاملی]]، عذرخواهی می‎کند. او از شخصی در اینترنت سخن می‎گوید که وقتی مقالات افتراآمیز نویسنده به دست وی می‎رسد، آنها را مورد اعتراض قرار می‎دهد و همو باعث آشنایی نویسنده به جایگاه [[عاملی، جعفرمرتضی|سید جعفر مرتضی]]، می‌شود.


همچنین از پاسخ‎های ایشان در نامه‎های اولیه‎اش با این عبارات یاد می‎کند: «فما كان من هذا العالم الكبير إلا أن تلقفها مني بكل رحب و سعة و بكل أخلاق حميدة، ذكرتنا بأخلاق النبي الكريم محمد(ص)... الذي رد الإساءة، بالتحية و الجهل، بالعلم و الشبهات، بالدليل؛ حتى وصلت إلى بر النجاة و الطريق القويم و هداني اللّه إلى الصراط‍‎ المستقيم...»<ref>ر.ک: مقدمه دوم، ص7-8</ref>؛ یعنی این عالم بزرگ با نحوه برخوردش، اخلاق پیامبر(ص) را به من یادآور شد که بدی را با تحیّت، جهل را با علم و شبهات را با دلیل پاسخ می‎دادند، تا من راه نجات و مستقیم را یافتم.
همچنین از پاسخ‎های ایشان در نامه‎های اولیه‎اش با این عبارات یاد می‎کند: «فما كان من هذا العالم الكبير إلا أن تلقفها مني بكل رحب و سعة و بكل أخلاق حميدة، ذكرتنا بأخلاق النبي الكريم محمد(ص)... الذي رد الإساءة، بالتحية و الجهل، بالعلم و الشبهات، بالدليل؛ حتى وصلت إلى بر النجاة و الطريق القويم و هداني اللّه إلى الصراط‍‎ المستقيم...»<ref>ر.ک: مقدمه دوم، ص7-8</ref>؛ یعنی این عالم بزرگ با نحوه برخوردش، اخلاق پیامبر(ص) را به من یادآور شد که بدی را با تحیّت، جهل را با علم و شبهات را با دلیل پاسخ می‎دادند، تا من راه نجات و مستقیم را یافتم.
خط ۴۸: خط ۴۸:
در نامه هفتم، آن شخص، با عنوان «عرفت الحقيقة»، به حقانیت مذهب تشیع اقرار و اعتراف می‎کند و سید جعفر مرتضی، با عنوان «أنت حر في الدنيا و سعيد في الآخرة»، نامه وی را پاسخ می‎دهد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص181-186</ref>.
در نامه هفتم، آن شخص، با عنوان «عرفت الحقيقة»، به حقانیت مذهب تشیع اقرار و اعتراف می‎کند و سید جعفر مرتضی، با عنوان «أنت حر في الدنيا و سعيد في الآخرة»، نامه وی را پاسخ می‎دهد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص181-186</ref>.


متن نامه هشتم درباره عبدالله بن سبأ است و افترایی که به شیعه زده می‎شود مبنی بر اینکه مؤسس مذهب تشیع عبدالله بن سبأ است. نویسنده نامه در این نامه درباره این مبحث از [[عاملی، جعفرمرتضی|علامه جعفر مرتضی]]، یاری می‎طلبد<ref>ر.ک: همان، ص187-188</ref>.
متن نامه هشتم درباره عبدالله بن سبأ است و افترایی که به شیعه زده می‌شود مبنی بر اینکه مؤسس مذهب تشیع عبدالله بن سبأ است. نویسنده نامه در این نامه درباره این مبحث از [[عاملی، جعفرمرتضی|علامه جعفر مرتضی]]، یاری می‎طلبد<ref>ر.ک: همان، ص187-188</ref>.


[[عاملی، جعفرمرتضی|علامه]] در پاسخ به این نامه، پس از بیان مقدماتی درباره امانت بودن حق نزد علما و بری بودن آن، از انتساب به شیعه یا سنی، به توضیحی درباره ابن سبأ پرداخته و نظر [[عسکری، مرتضی|علامه عسکری]] را درباره وی بیان می‎دارد. او می‌نویسد: خواه عبدالله بن سبأ حقیقت خارجی داشته باشد یا شخصیتی ساختگی و جعلی باشد (همان طور که علامه عسکری در کتاب «عبدالله بن سبأ و أساطير أخری» به آن پرداخته) برای شیعه اهمیتی ندارد؛ چراکه شیعیان برای اثبات عقایدشان به ادله‎ای از کتاب و سنت و احکام صریح عقل و تاریخ قطعی و دیگر وسایل اثباتی که عقلای بشر بر آنها تکیه می‎کنند، استدلال می‌نمایند. پس برای سنجش صحت یا فساد این عقاید باید آنها را به سنجه عقل و نقل سپرد که اگر از لحاظ ادله عقلی و نقلی دلیلی برای چنین اعتقادی وجود نداشت، باید ترک این مذهب را گفت. پس صِرف تهمت و افترا باعث اثبات یک عقیده نمی‎گردد و تنها دستاوردش افتراق، حقد و کینه است... برادر عزیزم [[عسکری، مرتضی|علامه عسکری]]، در دو جلد اثبات کرده که عبدالله بن سبأ، افسانه‎ای بیش نیست؛ البته من، با ایشان در این زمینه موافق نیستم و معتقدم شخصی به این نام وجود داشته است؛ لکن گویا نقشی که سیف بن عمر به ابن سبأ داده و کثرت بدعت‎ها و اسطوره‎سازی‎های وی درباره این شخصیت، باعث شده که [[عسکری، مرتضی|علامه عسکری]] در اصل وجود چنین شخصی تشکیک کند و من در عین مخالفتم در این نظر با ایشان، در این مطلب با وی موافقم که در آشکارسازی جعلیات و دروغ‎های سیف بن عمر دروغ‎گوی خیانتکار، بسیار موفق بوده است و این خدمتی بزرگ به حق و حقیقت است... برادر عزیزم برای اطلاع از این اختلاف، اشکالاتم بر گفتار [[عسکری، مرتضی|علامه عسکری]] را که در جلد بیست و هفتم الصحيح من سيرة الإمام علي(ع)، آورده‎ام، برای شما ارسال خواهم کرد تا بدانید در مکتب اهل‎بیت(ع) درهای بحث علمی بر روی همگان گشوده و مناقشه در هر موضوعی با هر عالمی طبق معیارهای صحیح، مجاز است<ref>ر.ک: همان، ص189-192</ref>.
[[عاملی، جعفرمرتضی|علامه]] در پاسخ به این نامه، پس از بیان مقدماتی درباره امانت بودن حق نزد علما و بری بودن آن، از انتساب به شیعه یا سنی، به توضیحی درباره ابن سبأ پرداخته و نظر [[عسکری، مرتضی|علامه عسکری]] را درباره وی بیان می‎دارد. او می‌نویسد: خواه عبدالله بن سبأ حقیقت خارجی داشته باشد یا شخصیتی ساختگی و جعلی باشد (همان طور که علامه عسکری در کتاب «عبدالله بن سبأ و أساطير أخری» به آن پرداخته) برای شیعه اهمیتی ندارد؛ چراکه شیعیان برای اثبات عقایدشان به ادله‎ای از کتاب و سنت و احکام صریح عقل و تاریخ قطعی و دیگر وسایل اثباتی که عقلای بشر بر آنها تکیه می‎کنند، استدلال می‌نمایند. پس برای سنجش صحت یا فساد این عقاید باید آنها را به سنجه عقل و نقل سپرد که اگر از لحاظ ادله عقلی و نقلی دلیلی برای چنین اعتقادی وجود نداشت، باید ترک این مذهب را گفت. پس صِرف تهمت و افترا باعث اثبات یک عقیده نمی‎گردد و تنها دستاوردش افتراق، حقد و کینه است... برادر عزیزم [[عسکری، مرتضی|علامه عسکری]]، در دو جلد اثبات کرده که عبدالله بن سبأ، افسانه‎ای بیش نیست؛ البته من، با ایشان در این زمینه موافق نیستم و معتقدم شخصی به این نام وجود داشته است؛ لکن گویا نقشی که سیف بن عمر به ابن سبأ داده و کثرت بدعت‎ها و اسطوره‎سازی‎های وی درباره این شخصیت، باعث شده که [[عسکری، مرتضی|علامه عسکری]] در اصل وجود چنین شخصی تشکیک کند و من در عین مخالفتم در این نظر با ایشان، در این مطلب با وی موافقم که در آشکارسازی جعلیات و دروغ‎های سیف بن عمر دروغ‎گوی خیانتکار، بسیار موفق بوده است و این خدمتی بزرگ به حق و حقیقت است... برادر عزیزم برای اطلاع از این اختلاف، اشکالاتم بر گفتار [[عسکری، مرتضی|علامه عسکری]] را که در جلد بیست و هفتم الصحيح من سيرة الإمام علي(ع)، آورده‎ام، برای شما ارسال خواهم کرد تا بدانید در مکتب اهل‎بیت(ع) درهای بحث علمی بر روی همگان گشوده و مناقشه در هر موضوعی با هر عالمی طبق معیارهای صحیح، مجاز است<ref>ر.ک: همان، ص189-192</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش