كلیات في علم الرجال

    از ویکی‌نور
    ‏کلیات في علم الرجال
    كلیات في علم الرجال
    پدیدآورانسبحانی تبریزی، جعفر (نويسنده)
    ناشرحوزه علميه قم، مرکز مديريت
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1369 ش یا 1410 ق
    چاپ2
    موضوعحدیث - علم الرجال
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏114‎‏ ‎‏/‎‏س‎‏2‎‏ک‎‏8
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf


    كليات في علم الرجال، از آثار [[آيت‌الله شيخ جعفر سبحانى(متولد تبريز 1308ش) است. اين اثر ثمره تدريس علم رجال براى طلاب دوره سطح حوزه علميه قم است كه به صورت متن درسى منتشر شده است. از امتيازات اين اثر ارزنده، روشمندى آن است و مؤلف از طرح مباحث حاشيه‌اى و جنجال‌برانگيز خوددارى كرده است. مخاطبان اين اثر، كسانى هستند كه مى‌خواهند براى اولين بار با علم رجال آشنا شوند. نويسنده، كليات و قواعد علم رجال را از كتابهاى معتبر رجالى استخراج كرده و در اثر حاضر گرد آورده و همراه با تحليل و نظر خود ارائه كرده است.

    ساختار

    كتاب حاضر از مقدمه نويسنده و متن اصلى (مشتمل بر هشت فصل: 1- مبادى تصورى علم رجال، 2- نياز به علم رجال و ادله موافقان و مخالفان، 3- منابع اصلى علم رجال، 4- مصادر ثانوى علم رجال، 5- توثيقات خاصّ، 6- توثيقات عامّ، 7- پژوهشى درباره كتب اربعه و 8- فرقه‌هاى شيعه كه در كتابها آمده) و يك خاتمه (در ضمن 14 فايده رجالى) تشكيل شده است.

    نويسنده از تعداد قابل توجهى از منابع مهم و آثار علمى انديشمندان اسلامى به زبان عربى براى توليد اثر حاضر بهره برده است. شيوه نويسنده در اين اثر، آموزشى، تحليلى و انتقادى است.

    گزارش محتوا

    درباره محتواى اين اثر به دو نكته اشاره مى‌شود:

    1. نويسنده در مورد ارزش علمى كتاب ضعفاى ابن غضائرى چند نظريه را طرح و نقد كرده و در پايان افزوده است كه ممكن است كسى بگويد تضعيفات ابن غضائرى اعتبارى ندارد؛ زيرا او «جَرّاح» بود يعنى نقد و تضعيفش نسبت به راويان فراوان بود و كمتر تعديل و تصديق مى‌كرد و رفتار اين‌گونه انسانى برخلاف عادت عقلاء است و چون او انسانى متعارف نيست قولش حجت نيست. نويسنده اين قول را با بيان استدلالى نقد كرده و نپذيرفته و سرانجام افزوده است كه حقّ در نپذيرفتن تضعيفات ابن غضائرى اين است كه توثيقات و تضعيفاتش مستند به حسّ و شهود و شنيدن از مشايخ و ثقات نبود بلكه بر اساس حدس و استنباط و قرائت متون و روايات نظر مى‌داد و اين‌گونه شهادت در مورد راوى نه در توثيق حجت است و نه در مورد تضعيف. بله، كلامش در غير اين موارد حجت است؛ مثل اينكه راوى را كوفى يا بصرى يا واقفى يا فطحى بشمارد يا بگويد كه كتابى دارد[۱]

    2. نويسنده تأكيد كرده است كه شيعيان آن كسانى هستند كه بر آنچه پيامبر(ص) در حقّ وصيش حضرت على(ع) فرمود، باقى ماندند و روش او را تغيير ندادند. پس شيعه فرقه‌اى ساختگى نيست كه بعد از پيامبر(ص) پديد آمده باشد و سياست‌هاى زمانه يا بحث‌هاى كلامى آنان را نساخته، بلكه شيعه به وجود نيامده مگر در خود دوران پيامبر(ص) و بر همان كه پيامبر(ص) بود باقى ماندند؛ هر چند از نظر عدد كم بودند. اصلى كه وجه مشترك همه فرقه‌هاى شيعه است عبارت است از اعتقاد به اينكه امامت بعد از پيامبر(ص)، قضيه‌اى اصولى است و به مردم واگذار نشده بلكه بعد او وفات رسول اكرم(ص) در اختيار خداى متعال است. بله شيعه به حسب مرور زمان و سياستهاى زمانى و بحثهاى كلامى به فرقه‌هاى مختلفى تقسيم شده ولى تنها سه فرقه از آنان باقى مانده است: امامى، زيدى و اسماعيلى. از بين اين سه، فرقه شاخص عبارت از فرقه امامى است كه معتقد به دوازده امام است كه اولشان حضرت على بن ابى‌طالب(ع) و آخرشان حضرت مهدى(عج) است. پس هر گاه كه كلمه شيعه به صورت مطلق بيايد منصرف به شيعه دوازده امامى مى‌شود و اما شيعه زيدى و اسماعيلى نياز به قرينه دارد[۲]

    وضعيت كتاب

    نويسنده براى كتاب حاضر، فقط فهرست تفصيلى مطالب را تنظيم كرده ولى متأسفانه فهرستهاى فنى و فهرست منابع فراهم نشده است. او آيات مورد نظر را در متن كتاب آورده و بعد در پاورقى با ذكر نام سوره و شماره آيه، آن را مشخص كرده است. گاه منابع مورد نظر و استنادش را با ذكر نام كتاب و جلد و صفحه مورد نظر آورده و در مواردى هم پاورقى‌هاى توضيحى آورده است.

    پانویس


    منابع مقاله

    مقدمه و متن كتاب.