مذاکرات ایران و آمریکا (از دی 1331 تا دی 1332) اسناد سیاسی سفارت آمریکا در تهران: تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - 'م ترین' به 'م‌ترین')
    جز (جایگزینی متن - ' می برد.' به ' می‌برد.')
    خط ۲۹: خط ۲۹:


    ==گزارش کتاب==
    ==گزارش کتاب==
    ماجرای نفت در دوره‌ی مصدق همچنان از موضوعات مهم در تاریخ معاصر ایران است؛ ماجرایی که حتی جنبه‌ی سیاسی و ژورنالیستی پیدا کرده و این سایه‌ی غیرعلمی بر تحقیقات تاریخی موضوع سنگینی می‌کند. بر مبنای چنین وضعیتی است که مذاکرات نفت به محاق فراموشی رفته و سیاسیون و روزنامه نگاران بدون توجه به آنچه رخ داده، مصدق را به لجاجت در برابر رسیدن به توافق یا اعتماد بیش از حد به آمریکایی ها برای دستیابی به توافق متهم می‌کنند. نکته اینکه هردو قضاوت فارغ و عاری از نگاه منصفانه‌ی تاریخی است؛ قضاوت هایی که عمدتا در پی بهره برداری امروزی از گذشته هستند. چنین رویکردی به تاریخ، را به انحراف و تحریف می برد. بازسازی گذشته می بایست بر مبنای اسناد و منابع باشد نه بر مبنای ذهنیات و منویات سیاسی و ایدئولوژیک. تحلیل هایی از این دست با کمبود اسناد و منابع جلوه گری بیشتری دارند، چراکه نقیضی برای خود نمی بینند. انتشار اسناد داخلی و خارجی این کمبود را برطرف می‌کند و راه بر تحلیل ها و روایت‌های ناصواب می بندد.
    ماجرای نفت در دوره‌ی مصدق همچنان از موضوعات مهم در تاریخ معاصر ایران است؛ ماجرایی که حتی جنبه‌ی سیاسی و ژورنالیستی پیدا کرده و این سایه‌ی غیرعلمی بر تحقیقات تاریخی موضوع سنگینی می‌کند. بر مبنای چنین وضعیتی است که مذاکرات نفت به محاق فراموشی رفته و سیاسیون و روزنامه نگاران بدون توجه به آنچه رخ داده، مصدق را به لجاجت در برابر رسیدن به توافق یا اعتماد بیش از حد به آمریکایی ها برای دستیابی به توافق متهم می‌کنند. نکته اینکه هردو قضاوت فارغ و عاری از نگاه منصفانه‌ی تاریخی است؛ قضاوت هایی که عمدتا در پی بهره برداری امروزی از گذشته هستند. چنین رویکردی به تاریخ، را به انحراف و تحریف می‌برد. بازسازی گذشته می بایست بر مبنای اسناد و منابع باشد نه بر مبنای ذهنیات و منویات سیاسی و ایدئولوژیک. تحلیل هایی از این دست با کمبود اسناد و منابع جلوه گری بیشتری دارند، چراکه نقیضی برای خود نمی بینند. انتشار اسناد داخلی و خارجی این کمبود را برطرف می‌کند و راه بر تحلیل ها و روایت‌های ناصواب می بندد.


    مهم‌ترین برهه از ماجرای نفت به دوره‌ی پس از تحریم نفتی ایران باز می گردد؛ دوره‌ای که دولت محمد مصدق با مشکلات اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت مواجه شد. دولت بریتانیا پس از خلع شدن شرکت نفت ایران و انگلیس از نفت ایران، به راه‌های گوناگون سیاسی و اقتصادی متوسل شد تا ایران را از ادامه‌ی کار منصرف کند. قطع ارتباط سیاسی و تحریم نفتی ایران مهم‌ترین راه حل برای زمینگیر کردن دولت ایران بود. بریتانیا با به رسمیت نشناختن قانون ملی شدن نفت، ایران را غاصب می دانست. نفتکش هایی هم که خطر کرده و برای حمل نفت ایران اقدام می‌کردند، به تیغ مجازات بریتانیا مبتلا می شدند. کشتی ایتالیایی «رزماری» آینه‌ی عبرتی برای خریداران نفت ایران بود. ممانعت از فروش نفت ایران موجب مشکلات فراوانی برای دولت مصدق شد. راه حل «اقتصاد بدون نفت» که با فروش اوراق قرضه‌ی ملی، حمایت از صادرات، حمایت از کشاورزی و ... همراه بود، چندان قرین توفیق نبود. مذاکرات مستقیم ایران و بریتانیا به دلیل قطع رابطه‌ی دو کشور و ترک تهران توسط هیئت نمایندگی بریتانیا به بن بست رسید. مصدق اما باب مذاکره را نبست و در یادداشتی به وزیر امور خارجه‌ی وقت ایالات متحده، در شهریور 1320 از پیشنهادهای خود برای ارائه به بریتانیایی ها رونمایی کرد. مصدق پیشنهاد ایشان را برای واگذاری صنعت نفت ایران به «یک سازمان عامل» یا «مدیر عامل انگلیسی» رد کرد. و آن را بازگشت به وضعیت سابق و در حکم احیای شرکت سابق به صورتی جدید دانست. ایران اما حاضر بود «تشکیلات سابق را تا آنجا که با مقررات ملی شدن صنعت نفت مباینت نداشته باشد، حفظ کند» و تکنسین‌های بریتانیایی را هم «با همان اختیارات سابق، در شرکت ملی نفت ایران استخدام کند». در کنار این، ایران اما حق استفاده از «متخصصان ممالک بی طرف» را برای خود محفوظ می دانست. پرداخت غرامت به بریتانیا به عنوان حافظ منافع شرکت نفت ایران و انگلیس هم با رعایت دعاوی و مطالبات ایران پذیرفته شد. این غرامت از سه طریق و تعیین ملاک، قابل پرداخت بود. ممانعت از فروش نفت مهم‌ترین عاملی بود که مصدق را به ادامه‌ی مذاکرات ترغیب می‌کرد؛ وضعیت که سایه‌ی بلاتکلیفی را بر عرصه‌ی سیاست و اقتصاد ایران تحمیل کرده بود. با توجه به ترک میز مذاکرات توسط بریتانیایی ها، سفارت ایالات متحده تنها گزینه برای ادامه‌ی آن بود.
    مهم‌ترین برهه از ماجرای نفت به دوره‌ی پس از تحریم نفتی ایران باز می گردد؛ دوره‌ای که دولت محمد مصدق با مشکلات اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت مواجه شد. دولت بریتانیا پس از خلع شدن شرکت نفت ایران و انگلیس از نفت ایران، به راه‌های گوناگون سیاسی و اقتصادی متوسل شد تا ایران را از ادامه‌ی کار منصرف کند. قطع ارتباط سیاسی و تحریم نفتی ایران مهم‌ترین راه حل برای زمینگیر کردن دولت ایران بود. بریتانیا با به رسمیت نشناختن قانون ملی شدن نفت، ایران را غاصب می دانست. نفتکش هایی هم که خطر کرده و برای حمل نفت ایران اقدام می‌کردند، به تیغ مجازات بریتانیا مبتلا می شدند. کشتی ایتالیایی «رزماری» آینه‌ی عبرتی برای خریداران نفت ایران بود. ممانعت از فروش نفت ایران موجب مشکلات فراوانی برای دولت مصدق شد. راه حل «اقتصاد بدون نفت» که با فروش اوراق قرضه‌ی ملی، حمایت از صادرات، حمایت از کشاورزی و ... همراه بود، چندان قرین توفیق نبود. مذاکرات مستقیم ایران و بریتانیا به دلیل قطع رابطه‌ی دو کشور و ترک تهران توسط هیئت نمایندگی بریتانیا به بن بست رسید. مصدق اما باب مذاکره را نبست و در یادداشتی به وزیر امور خارجه‌ی وقت ایالات متحده، در شهریور 1320 از پیشنهادهای خود برای ارائه به بریتانیایی ها رونمایی کرد. مصدق پیشنهاد ایشان را برای واگذاری صنعت نفت ایران به «یک سازمان عامل» یا «مدیر عامل انگلیسی» رد کرد. و آن را بازگشت به وضعیت سابق و در حکم احیای شرکت سابق به صورتی جدید دانست. ایران اما حاضر بود «تشکیلات سابق را تا آنجا که با مقررات ملی شدن صنعت نفت مباینت نداشته باشد، حفظ کند» و تکنسین‌های بریتانیایی را هم «با همان اختیارات سابق، در شرکت ملی نفت ایران استخدام کند». در کنار این، ایران اما حق استفاده از «متخصصان ممالک بی طرف» را برای خود محفوظ می دانست. پرداخت غرامت به بریتانیا به عنوان حافظ منافع شرکت نفت ایران و انگلیس هم با رعایت دعاوی و مطالبات ایران پذیرفته شد. این غرامت از سه طریق و تعیین ملاک، قابل پرداخت بود. ممانعت از فروش نفت مهم‌ترین عاملی بود که مصدق را به ادامه‌ی مذاکرات ترغیب می‌کرد؛ وضعیت که سایه‌ی بلاتکلیفی را بر عرصه‌ی سیاست و اقتصاد ایران تحمیل کرده بود. با توجه به ترک میز مذاکرات توسط بریتانیایی ها، سفارت ایالات متحده تنها گزینه برای ادامه‌ی آن بود.

    نسخهٔ ‏۱۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۳۲

    مذاکرات ایران و آمریکا (از دی 1331 تا دی 1332) اسناد سیاسی سفارت آمریکا در تهران
    مذاکرات ایران و آمریکا (از دی 1331 تا دی 1332) اسناد سیاسی سفارت آمریکا در تهران
    پدیدآورانگلنون، جان. پی. (نویسنده) آقاجری، محمد (مترجم)
    ناشربنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
    مکان نشرتهران
    سال نشر۱۳۹۷ش
    شابک978-600-253-360-9
    موضوعاسنا‌د و مدارک‌ نفت‌ - ایران‌ - صنعت‌ و تجا‌رت‌ - تا‌ریخ‌,نفت‌ - ایران‌ - صنعت‌ و تجا‌رت‌ - جنبه‌ها‌ی سیا‌سی‌,ایران‌ - تا‌ریخ‌ - پهلوی، ۱۳۲۰-۱۳۵۷ - کودتا‌ی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ - دخا‌لت‌ ایا‌لات‌ متحده‌,اسنا‌د و مدارک‌ ایا‌لات‌ متحده‌ - روابط خا‌رجی‌ - ایران‌,اسنا‌د و مدارک‌ ایران‌ - روابط خا‌رجی‌ - ایا‌لات‌ متحده‌
    کد کنگره
    ‏HD۹۵۷۶/الف۹۲م۴ ۱۳۹۷

    مذاکرات ایران و آمریکا (از دی 1331 تا دی 1332) اسناد سیاسی سفارت آمریکا در تهران تألیف جان. پی. گلنون، مترجم محمد آقاجری؛ این کتاب، شرحی نسبتا کامل از مذاکرات آمریکایی ها با محمد مصدق و دولت زاهدی بر سر مناقشه‌ی نفتی برای رسیدن به توافق با بریتانیاست. این شرح به روایت یک طرف مذاکره، یعنی آمریکایی هاست؛ روایتی که در فقدان روایت ایرانی از این مذاکرات اهمیتی بسزا دارد. اسناد منتشر شده در این کتاب از جلد دهم مجموعه‌ی اسناد روابط خارجی ایالات متحده درباره‌ی ایران است و با توجه به مفقود شدن یا نابودی بسیاری از اسناد خانه‌ی مصدق در جریان کودتای 28 مرداد، تنها روایت از این مذاکرات به حساب می آید. اسناد سیاسی سفارت آمریکا در تهران، روایتی جزئی و گیرا از مسائل ایران و تاریخ دیپلماسی کشور است؛ روایتی که علاوه بر شرح بخشی از تاریخ ایران، نمایانگر تجربه‌ای از مذاکرات دیپلماتیک ایرانیان با یک قدرت خارجی برای توافق با قدرت خارجی دیگر است.

    گزارش کتاب

    ماجرای نفت در دوره‌ی مصدق همچنان از موضوعات مهم در تاریخ معاصر ایران است؛ ماجرایی که حتی جنبه‌ی سیاسی و ژورنالیستی پیدا کرده و این سایه‌ی غیرعلمی بر تحقیقات تاریخی موضوع سنگینی می‌کند. بر مبنای چنین وضعیتی است که مذاکرات نفت به محاق فراموشی رفته و سیاسیون و روزنامه نگاران بدون توجه به آنچه رخ داده، مصدق را به لجاجت در برابر رسیدن به توافق یا اعتماد بیش از حد به آمریکایی ها برای دستیابی به توافق متهم می‌کنند. نکته اینکه هردو قضاوت فارغ و عاری از نگاه منصفانه‌ی تاریخی است؛ قضاوت هایی که عمدتا در پی بهره برداری امروزی از گذشته هستند. چنین رویکردی به تاریخ، را به انحراف و تحریف می‌برد. بازسازی گذشته می بایست بر مبنای اسناد و منابع باشد نه بر مبنای ذهنیات و منویات سیاسی و ایدئولوژیک. تحلیل هایی از این دست با کمبود اسناد و منابع جلوه گری بیشتری دارند، چراکه نقیضی برای خود نمی بینند. انتشار اسناد داخلی و خارجی این کمبود را برطرف می‌کند و راه بر تحلیل ها و روایت‌های ناصواب می بندد.

    مهم‌ترین برهه از ماجرای نفت به دوره‌ی پس از تحریم نفتی ایران باز می گردد؛ دوره‌ای که دولت محمد مصدق با مشکلات اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت مواجه شد. دولت بریتانیا پس از خلع شدن شرکت نفت ایران و انگلیس از نفت ایران، به راه‌های گوناگون سیاسی و اقتصادی متوسل شد تا ایران را از ادامه‌ی کار منصرف کند. قطع ارتباط سیاسی و تحریم نفتی ایران مهم‌ترین راه حل برای زمینگیر کردن دولت ایران بود. بریتانیا با به رسمیت نشناختن قانون ملی شدن نفت، ایران را غاصب می دانست. نفتکش هایی هم که خطر کرده و برای حمل نفت ایران اقدام می‌کردند، به تیغ مجازات بریتانیا مبتلا می شدند. کشتی ایتالیایی «رزماری» آینه‌ی عبرتی برای خریداران نفت ایران بود. ممانعت از فروش نفت ایران موجب مشکلات فراوانی برای دولت مصدق شد. راه حل «اقتصاد بدون نفت» که با فروش اوراق قرضه‌ی ملی، حمایت از صادرات، حمایت از کشاورزی و ... همراه بود، چندان قرین توفیق نبود. مذاکرات مستقیم ایران و بریتانیا به دلیل قطع رابطه‌ی دو کشور و ترک تهران توسط هیئت نمایندگی بریتانیا به بن بست رسید. مصدق اما باب مذاکره را نبست و در یادداشتی به وزیر امور خارجه‌ی وقت ایالات متحده، در شهریور 1320 از پیشنهادهای خود برای ارائه به بریتانیایی ها رونمایی کرد. مصدق پیشنهاد ایشان را برای واگذاری صنعت نفت ایران به «یک سازمان عامل» یا «مدیر عامل انگلیسی» رد کرد. و آن را بازگشت به وضعیت سابق و در حکم احیای شرکت سابق به صورتی جدید دانست. ایران اما حاضر بود «تشکیلات سابق را تا آنجا که با مقررات ملی شدن صنعت نفت مباینت نداشته باشد، حفظ کند» و تکنسین‌های بریتانیایی را هم «با همان اختیارات سابق، در شرکت ملی نفت ایران استخدام کند». در کنار این، ایران اما حق استفاده از «متخصصان ممالک بی طرف» را برای خود محفوظ می دانست. پرداخت غرامت به بریتانیا به عنوان حافظ منافع شرکت نفت ایران و انگلیس هم با رعایت دعاوی و مطالبات ایران پذیرفته شد. این غرامت از سه طریق و تعیین ملاک، قابل پرداخت بود. ممانعت از فروش نفت مهم‌ترین عاملی بود که مصدق را به ادامه‌ی مذاکرات ترغیب می‌کرد؛ وضعیت که سایه‌ی بلاتکلیفی را بر عرصه‌ی سیاست و اقتصاد ایران تحمیل کرده بود. با توجه به ترک میز مذاکرات توسط بریتانیایی ها، سفارت ایالات متحده تنها گزینه برای ادامه‌ی آن بود.

    هرچند مذاکرات با وعده‌ی پرداخت وام از سوی ایالات متحده به ایران آغاز شده بود، اما روش پرداخت آن، فروش نفت ایران به بریتانیا و قانون الگوی ملی شدن از مواردی بود که در طول مذاکرات مورد مناقشه بود. همچنین ترکیب قضایی که قرار بود در هیئت داوری دیوان دادگستری بین المللی بر سر اختلاف ایران و بریتانیا نظر بدهند، مورد اختلاف طرفین بود. مصدق با وجود نیاز شدید به فروش نفت، حاضر به اعطای قدرت فوق العاده به شرکت نفت ایران و انگلیس در اقتصاد ایران نبود؛ قدرتی که با خرید طولانی مدت عمده‌ی تولیدات نفتی ایران به دست می آمد - هرچند نخست وزیر ایران اذعان داشت شرکت امکاناتی در بازاریابی دارد که ایران به آن نیاز دارد. در مقابل او حاضر بود این امتیاز را به شرکتی آمریکایی یا شرکتی بین المللی که شرکت نفت ایران و انگلیس در آن مشارکت داشته باشد، برای یک دوره‌ی زمانی معین واگذار کند. البته این شرکت نبایستی در بریتانیا به ثبت رسیده باشد تا از حوزه‌ی نفوذ بریتانیایی ها خارج باشد. جز فروش نفت، هزینه‌ی درآمد حاصله از آن هم از موارد مذاکره بود. مصدق می‌خواست 25 درصد سود ویژه‌ی همه‌ی فروش‌های خارجی نفت خام و تولیدات نفتی به توافق طرفین سپرده شود. البته این 25 درصد را هم مصدق منوط به پرداخت یکجای صدمیلیون دلار وام ایالات متحده می‌کرد؛ وامی که به اعتقاد او، برای اقتصاد ایران حیاتی بود و «ایران به هر سنت آن» نیاز داشت. چنین کمکی موجب شد «ایران بخشی از جهان آزاد باقی بماند». تهدیدی که مصدق در صدد بود از آن برای پیشبرد اهدافش در مذاکره با ایالات متحده بهره ببرد..[۱]

    پانويس


    منابع مقاله

    کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران

    وابسته‌ها