پهلوی اول و مسئلهی عشایر (فارس، بختیاری، قشقایی، خمسه، عرب خوزستان و ...) (1304-1298) مطالعهای در نقش سیاسی عشایر بزرگ جنوب ایران: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می توان ' به 'میتوان ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می برد.' به ' میبرد.') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
فصل 13) نتیجه | فصل 13) نتیجه | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
نوشتار حاضر به حساس ترین دورهی تاریخ کشور میپردازد، و آن مسئلهی ایلات و عشایر در دورهی 1298 تا 1304 شمسی است. در این دوره که نقطهی عطفی در تاریخ معاصر ایران شمرده میشود، «پهلوی اول»، پس از طی مراحلی چند بر اریکهی قدرت سوار میشود و ضمن نخستین کارهایی که میکند، برچیدن ایلات و سران آن است، اما او سیاست خود را با توسل به قوهی قهریه و استفاده از زور پیش | نوشتار حاضر به حساس ترین دورهی تاریخ کشور میپردازد، و آن مسئلهی ایلات و عشایر در دورهی 1298 تا 1304 شمسی است. در این دوره که نقطهی عطفی در تاریخ معاصر ایران شمرده میشود، «پهلوی اول»، پس از طی مراحلی چند بر اریکهی قدرت سوار میشود و ضمن نخستین کارهایی که میکند، برچیدن ایلات و سران آن است، اما او سیاست خود را با توسل به قوهی قهریه و استفاده از زور پیش میبرد. دولت انگلستان نیز که در به کارآوردن او سهمی مؤثر دارد، در اواخر این دوره علنا به کمکش می شتابد. سیاست انگلیس در مورد عشایر دو قسمت دارد: در دورهی ضعف دولت مرکزی، برای حفظ منافع خود در ایران، بر خانها و رهبران ایلات تکیه میکند، اما با قدرت گرفتن رضاخان، سیاستش را عوض میکند و تدریجا رضاخان را مرکز ثقل خود قرار میدهد، زیرا برای حفظ منافع خود او را فرد مهم تری میداند. عشایر و نحوهی زندگی ایلی و عشایری در این دوره رنگی تراژیک به خود میگیرد. مسئلهی سرکوب عشایر با سیاست مخرب پهلوی اول در واقع تا 1941 به طول میانجامد و طی آن فجایع فراوان رخ میدهد. این مسئله اگرچه به ظاهر تا تاریخ اخیر طول میکشد، ولی از آنجا که با روشی خشن و مخرب انجام میگیرد، عواقب مخرب آن تا به امروز باقی است و گاه به گاه صورتی از خود را در زندگی اجتماعی ما نشان میدهد.<ref> [https://www.historylib.com/books/2396 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
نسخهٔ ۱۷ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۱:۳۲
پهلوی اول و مسئلهی عشایر (فارس، بختیاری، قشقایی، خمسه، عرب خوزستان و ...) (1304-1298) مطالعهای در نقش سیاسی عشایر بزرگ جنوب ایران | |
---|---|
پدیدآوران | کاراندیش، جواد (نویسنده) جواهر کلام، محمد (مترجم) |
ناشر | نشر علم |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۳۹۷ش |
شابک | 3-934-224-964-978 |
کد کنگره | |
پهلوی اول و مسئلهی عشایر (فارس، بختیاری، قشقایی، خمسه، عرب خوزستان و ...) (1304-1298) مطالعهای در نقش سیاسی عشایر بزرگ جنوب ایران تألیف جواد کاراندیش، ترجمه محمد جواهر کلام؛ این کتاب به یکی از طوفانیترین ادوار تاریخ ایران (1304-1298)می پردازد. رضاخان میرپنج با استفاده از ضعف دولت مرکزی، در سوم اسفندماه 1299 دست به کودتا می زند و تهران را اشغال میکند. پس از طی مراحلی، به حکمرانی سلسلهی قاجار پایان میدهد. آنگاه نقشههای خود راه به ترتیب آغاز میکند. در نامگذاری این دوره مورخان اختلاف نظر دارند. صرف نظر از مورد بحث بودن این دوره، نمیتوان انکار کرد که حاکم ایران نقشهی خود را در مورد عشایر نخست با «کشتار» آنها آغاز میکند.
ساختار
کتاب از سه بخش و سیزده فصل تشکیل شده است. بخش اول: پس زمینهی کلی
فصل 1) قبایل کوچی در ایران
فصل 2) ایران قاجار در تاریخ نو
بخش دوم: مبارزهی قدرت
فصل 3) ایلهای بزرگ در فارس
فصل 4) رویدادهای سیاسی فارس
فصل 5) خوزستان
فصل 6) بختیاریها در 1920-1919
فصل 7) بختیاریها و اتحادیهی جنوب
بخش سوم: تمرکز گرایی
فصل 8) دولت مرکزی و جنوب
فصل 9) وزیر جنگ در جنوب
فصل 10) مسألهی امنیت
فصل 11) جنوب میان دو پائیز
فصل 12) قیام در جنوب
فصل 13) نتیجه
گزارش کتاب
نوشتار حاضر به حساس ترین دورهی تاریخ کشور میپردازد، و آن مسئلهی ایلات و عشایر در دورهی 1298 تا 1304 شمسی است. در این دوره که نقطهی عطفی در تاریخ معاصر ایران شمرده میشود، «پهلوی اول»، پس از طی مراحلی چند بر اریکهی قدرت سوار میشود و ضمن نخستین کارهایی که میکند، برچیدن ایلات و سران آن است، اما او سیاست خود را با توسل به قوهی قهریه و استفاده از زور پیش میبرد. دولت انگلستان نیز که در به کارآوردن او سهمی مؤثر دارد، در اواخر این دوره علنا به کمکش می شتابد. سیاست انگلیس در مورد عشایر دو قسمت دارد: در دورهی ضعف دولت مرکزی، برای حفظ منافع خود در ایران، بر خانها و رهبران ایلات تکیه میکند، اما با قدرت گرفتن رضاخان، سیاستش را عوض میکند و تدریجا رضاخان را مرکز ثقل خود قرار میدهد، زیرا برای حفظ منافع خود او را فرد مهم تری میداند. عشایر و نحوهی زندگی ایلی و عشایری در این دوره رنگی تراژیک به خود میگیرد. مسئلهی سرکوب عشایر با سیاست مخرب پهلوی اول در واقع تا 1941 به طول میانجامد و طی آن فجایع فراوان رخ میدهد. این مسئله اگرچه به ظاهر تا تاریخ اخیر طول میکشد، ولی از آنجا که با روشی خشن و مخرب انجام میگیرد، عواقب مخرب آن تا به امروز باقی است و گاه به گاه صورتی از خود را در زندگی اجتماعی ما نشان میدهد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران