آثار ابن المقفع

    از ویکی‌نور
    آثار إبن المقفع
    آثار ابن المقفع
    پدیدآورانابن مقفع، عبدالله بن دادویه (نویسنده)
    عنوان‌های دیگرکلیله و دمنه، الادب الکبیر، الادب الصغیر، الدره الیتیمه، رسالته فی الصحابه، الاثار الاخری
    ناشردار مکتبة الحیاة
    مکان نشربیروت - لبنان
    چاپ1
    موضوعادبیات عربی - قرن 2ق. نثر عربی - قرن 2 ق.
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏PJA‎‏ ‎‏3350‎‏ ‎‏1368
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    آثار ابن‌ المقفع، اثر أبومحمد عبدالله روزبه بن دادویه، مشهور به ابن‌ المقفع، متوفى 142ق، مجموعه آثارى وى در موضوع ترجمه حكايات تاريخى و پندآمیز و دست نوشته‌هایش، به زبان عربى مى‌باشد.

    ساختار

    در این كتاب، آثار ابن‌ المقفع با عناوین كليلة و دمنة، الادب الكبير، الادب الصغير، الدرّة اليتيمة، رسالة في الصحابة و ساير آثار و حكمت‌هاى منسوب به وى، جمع‌آورى شده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه كتاب، به جايگاه نثر فنى نزد عرب و پيدايش آن بعد از پاگیرى نظام اجتماعى اسلام و نبود چنين نثرى در زمان جاهليّت اشاره شده است. در ادامه، بيان شده كه در قرن دوم هجرى، دو نویسنده به نام‌هاى عبدالله بن‌المقفع و عبدالحمید كاتب، پايزار این نثر فنى و ادبى بودند؛ سپس شرح حال زندگى، مراحل تحصيل و همنشينى ابن‌ المقفع با شعرا و اديبان، آثار و شهرت او در نامه‌نویسى، بيان اقوال علت مرگ وى، مقايسه بين ابن‌ المقفع و جاحظ و خلاصه‌اى از مطالب كتاب آمده است.[۱] «كليلة و دمنة» مجموعه‌اى از داستان‌هاى ایرانى و هندى است كه ابن‌ المقفع از زبان پهلوى به عربى ترجمه نموده و قصه‌هاى آن از زبان حيوانات و پرندگان، درباره وظايف حاكم نسبت به مردم و توجه دادن پادشاهان به عدل و انصاف مى‌باشد.[۲] «ادب كبير» رساله‌اى است كه از اندرزنامه‌هاى ایرانى و همچنين از تجربه‌هاى مؤلف در زندگى شخصى، سرچشمه گرفته است. جنبه اخلاقى كتاب كاملا عملى است. اندرزهایش به ندرت به یک سطح عالى اخلاقى مى‌رسد و محدود است به آداب معاشرت، زيركى و بهره‌جویى از عواطف نفسانى به سود خویش. از رحم دينى در این كتاب اثرى نيست و جهان‌بينى آن با مردم دوره تجدّد (رنسانس)، بيشتر مناسب است، تا با مردم قرون وسطاى اسلامى. این در حاليست كه «ادب كبير»، عارى از هرگونه اشاره به محيط تاريخى خاصى است.[۳] مؤلف در مقدمه كتاب «ادب صغير»، حاجت عقل به ادب و تأثير آن در رشد عقل انسان را بررسى كرده است.[۴] «رسالة في الصحابه»، كتابى است در موضوع سياست. مخاطب ابن‌ مقفع در این كتاب، خليفه‌اى است كه هرچند نامش برده نشده، اما بى‌گمان منصور است و در آن یک رشته‌انديشه‌ها، درباره مسائل معين سياسى، دينى و اجتماعى مربوط به محيط و روزگار آن خليفه بدو عرضه شده است. رفتار طبقه ممتاز لشكرى خراسان و روابط ايشان با خليفه، انتخاب صاحب‌منصبان عالى مرتبه و درباريان، وضع اهالى عراق و شام در آغاز خلافت عباسى و اختلافات قضايى و ادارى، موضوع‌هایى است كه درباره آن‌ها ملاحظات و پيشنهادهاى جالبى ايراد مى‌شود كه هم انديشه‌هاى نویسنده را نشان مى‌دهد و هم روشنگر وضع موجود است. پيشنهاد ابن‌ مقفع، این است كه خليفه بايد یک مجموعه قوانين و آئين‌هاى قضايى فراهم آورد و تباعد نظر میان مذاهب مختلف و محيطهاى گوناگون جامعه اسلامى را زيرنظر مقام خلافت، وحدت بخشد.[۵] كتاب «الدرَّة اليتيمة» داراى كلماتى اديبانه، در موضوع پندهاى اخلاقى مى‌باشد.[۶] در بخش «ساير آثار»، نامه‌ها و جواب نامه‌ها و دست‌نوشته‌هاى منسوب به مؤلف تدوین شده است.[۷] آخرين رساله كتاب، مشتمل بر حكمت‌هایى است كه به ابن‌ المقفع نسبت داده شده است. این رساله در دارالكتاب مصر نگهدارى مى‌شود و كاتب آن على بن احمد حلبى به سال 844ق مى‌باشد.[۸] از آنجايى كه ابن‌ المقفع ایرانى الاصل و زرتشتىِ طرفدار مسلك مانى بوده و اسلام را در ظاهر اختيار كرده بود، لذا انگیزه او در ترجمه آثار فارسی به عربى، جلوگیرى از انقراض يادگارهاى ایران باستان است. بنابراین آنچه توانست از كتاب‌هاى ایران قديم را كه متضمن این فضائل بود، از طريق نقل و ترجمه از زبان و خط پهلوى به عربى، از انقراض نجات داد. هدف او از این كار آن بود كه هم مسلمین غير عرب را با شوكت ایران قديم آشنا كند، هم ایرانیان مسلمان را به ياد آداب اجداد خود بيندازد و شواهدى به دست ايشان دهد، تا كُمیت هم‌وطنانش، در مقابل عرب كه به نسب خود و اخبار شجعان و فرسان خویش مى‌باليدند، لنگ نماند.

    وضعيت كتاب

    اين كتاب توسط منشورات دارالمكتبة الحياة بيروت چاپ گرديده و فاقد ترجمه، شرح، تحقيق و تصحيح مى‌باشد. فهرست كتاب در پایان آن آمده و پاورقى‌ها مشتمل بر توضيح واژگان است.

    پانویس

    منابع مقاله

    حجت رسولى، زمستان 1377 و بهار 1378، «منشا فصاحت و بلاغت عبدالله بن‌المقفع»، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى (پرتابل جامع علوم انسانى)، دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تهران، شماره 148و 149، ص16.

    وابسته‌ها