الرجال (حر عاملی)

    از ویکی‌نور
    الرجال
    الرجال (حر عاملی)
    پدیدآورانحر عاملی، محمد بن حسن (نویسنده) فاضلی، علی (محقق)
    ناشرمؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1385 ش یا 1427 ق
    چاپ1
    شابک964-493-131-9
    موضوعحدیث - علم الرجال
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏BP‎‏ ‎‏114‎‏ ‎‏/‎‏ح‎‏4‎‏ر‎‏3‎‏*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    الرجال، اثر محمد بن حسن حر عاملى از محدثان بنام قرن يازدهم هجرى به زبان عربى است كه توسط على فاضلى مورد تحقيق قرار گرفته است.

    مؤلف، كتاب را در 1073ق در سن 40 سالگى تأليف كرده است.

    بعضى از فهرست‌نگاران به‌غلط اين كتاب را به مولى مراد بن محمدصادق كشميرى از شاگردان مؤلف منسوب كرده‌اند و منشأ اين اشتباه، كتابت نسخه‌اى از اين كتاب توسط اوست.[۱]

    ساختار

    در ابتداى اين كتاب يك جلدى، مقدمه محقق و چند تصوير از نسخه خطى آمده است.

    مؤلف در مقدمه كوتاه خود، اين كتاب را چكيده احوال رجال از ممدوحان و مذمومان معرفى كرده و روش خود در تنظيم كتاب را بيان كرده است. ترتيب رجال در اين كتاب بر اساس نام راويان به ترتيب حروف الفبا است و به هر حرفى از حروف الفبا يك باب اختصاص داده شده است. اين بخش از كتاب، حاوى اسامى 1646 راوى است. در انتهاى اين ابواب، 3 باب به عناوين ذيل قرار گرفته است:

    1. باب كنيه‌ها شامل 176 كنيه؛
    2. افرادى كه نامشان با ابن شروع مى‌شود شامل 39 نام؛
    3. باب نسب و القاب شامل 61 لقب.[۲]

    گزارش محتوا

    برخى ويژگى‌هاى اين كتاب عبارت است از:

    1. اصرار مؤلف بر اختصار، از سراسر كتاب مشهود است.
    2. ذكر ممدوحان، مذمومان و احيانا مجاهيل را شامل مى‌شود و به مهملان اشاره نمى‌كند.
    3. مؤلف به جهت رعايت اختصار، علائمى را براى منابع در نظر گرفته كه در مقدمه به اين علائم اشاره كرده و در متن كتاب از آن‌ها استفاده مى‌كند؛ علائم اختصارى اين كتاب به دو دسته تقسيم مى‌شوند:
      الف)- كتب رجال: براى نمونه:
      صه: خلاصة الأقوال علامه حلى.
      ست: الفهرست شيخ طوسى.
      جغ: رجال شيخ طوسى.
      د: رجال ابن داود.
      و...
      ب)- علائمى كه نشان‌دهنده اصحاب هريك از ائمه(ع) هستند؛ براى نمونه:
      ضا: اصحاب امام رضا(ع).
      رى: اصحاب امام حسن عسکری(ع).
      لو: كسانى كه از ائمه(ع) روايت نكرده‌اند.
      و...
      گفتنى است كه مؤلف گاهى در كتاب خود از رموزى استفاده كرده كه آن‌ها را در مقدمه معرفى نكرده است. اين رموز عبارت است از: غض: براى ابن غضائرى، عق: براى عقيقى، ضح: براى إيضاح الاشتباه و يه: براى من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه.
    4. شيخ حر عاملى براى كتاب خود خاتمه‌اى نيز تنظيم كرده كه مشتمل بر 4 فايده رجالى است. او اين فوايد را بيشتر بر اساس خلاصة الأقوال علامه حلى تنظيم نموده و گاهى نيز به فهرست شيخ طوسى ارجاع مى‌دهد. اين فوايد به ترتيب عبارت است از:
      فايده در باب استعمال فراوان «عدة من أصحابنا» در كتاب كافى.
      فايده در باب مشخص نمودن برخى راويان مشترك.
      فايده در باب برخى طرق طوسى در تهذيب و استبصار.
      فايده در باب طرق صدوق در «من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه» كه مفصل‌ترين اين فوايد است.[۳]
    5. مؤلف براى تأليف كتابش از منابع شيعى و سنى استفاده كرده است كه منابع شيعى عبارت است از:
      رجال كشى، رجال نجاشى، رجال طوسی و فهرست شيخ طوسى و خلاصة الأقوال علامه حلى.
      ديگر منابعى كه مؤلف از آن‌ها بهره برده است، عبارت است از:
      رجال برقى؛ كافى كلينى؛ كمال‌الدين و تمام النعمة، من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه، ثواب الأعمال و عيون أخبار الرضا، از شيخ صدوق؛ ارشاد شيخ مفيد؛ الاستبصار و الغيبة از شيخ طوسى؛ إعلام الورى (ربيع الشيعة) اثر امين‌الاسلام طبرسى؛ احتجاج از ابومنصور طبرسى؛ معالم العلماء از ابن شهرآشوب؛ البشرى از ابن طاووس حلى؛ رجال ابن داوود؛ إيضاح الاشتباه از علامه حلى؛ حواشى خلاصة الأقوال، الرعاية في علم الدراية و روض الجنان في شرح إرشاد الأذهان از شهيد ثانى؛ منهج المقال.
      منابع اهل تسنن:
      وفيات الأعيان؛ القاموس المحيط و...
    6. مؤلف در ترجمه جعفر بن سليمان ضبعى مى‌نويسد: «عامه او را توثيق نموده و او را به زهد و تشيع وصف كرده‌اند». دانسته نيست كه مؤلف از كدام‌يك از كتب اهل تسنن استفاده كرده است؛ هرچند ممكن است منبع وى، تهذيب الكمال باشد.[۴]
    7. مؤلف غالباً آراى رجاليان قبل از خود را ذكر مى‌كند، بدون آنكه خود اظهار نظر كند. اما در برخى موارد اختلافى، نظر خود را بيان نموده است؛ براى نمونه:
      - جابر بن يزيد جعفى: تنها نظر خود را بيان كرده و به منابع پيش از خود ارجاع نمى‌دهد. او مى‌نويسد: هرچند روايات در مدح و ذم او وارد شده است، اما مدح ارجح است. رجاليان در باب او اختلاف دارند و اكثرا او را تضعيف نموده‌اند، اما آنچه از احاديث ظاهر مى‌شود ترجيح مدح است و ذم مبنى بر تقيه است.[۵]
      - ابان بن عثمان احمر بجلى: ناووسى بودن وى را رد كرده است.[۶]
      - حذيقة بن منصور: توثيق وى اقوى است.[۷]
      - ذريح محاربى: مدح وى را مرجح دانسته است.[۸]
      - ابوخديجه سالم بن مكرم: باآنكه وى را برخى از رجاليان تضعيف كرده‌اند، توثيق را خالى از قوت ندانسته است.[۹]
    8. در مواردى براى توثيق (مدح) يا تضعيف (ذم) به روايات و كتب حديث استناد كرده است.[۱۰]؛ مانند استناد به روايتى از ثواب الأعمال در مدح عبدالعظيم حسنى.[۱۱]
    9. اگر فردى از راويان داراى كتاب يا اصل باشد بدان اشاره مى‌كند.[۱۲]
    10. ضبط صحيح برخى موارد اختلافى را تذكر داده است؛ مانند: احمد بن زياد الهمدانى: بالمعجمة.[۱۳]يا ابراهیم بن ابى‌الكرّام: مشددا.[۱۴]، عبداللّه بن جريج: ابن جريج، بالضمتين و الجيمين (اين قول را از ابن داوود نقل كرده است).[۱۵]
    11. به اختلاف نسخ اشاره كرده است؛ مانند: حكم بن بشار كه در نسخه‌اى حكم بن يسار ضبط شده است.[۱۶]
      حسن بن بشار مدائنى كه مؤلف نام صحيح وى را حسین مى‌داند.[۱۷]
    12. در باب اصحاب رسول خدا(ص) معمولا به ذكر اطلاعاتى بسنده كرده و از تصريح به توثيق يا تضعيف خوددارى كرده است، اما در مواردى به ممدوح بودن يا مذموم بودن برخى از آنان تصريح كرده است؛ مانند مذموم بودن انس بن مالك.[۱۸]و زيد بن ثابت.[۱۹]و ممدوح بودن بلال.[۲۰]و ابوذر.[۲۱]
    13. در باب فرزندان ائمه اطهار(ع) غالباً به ارشاد شيخ مفيد اعتماد نموده است؛ مانند: احمد بن موسى بن جعفر الكاظم(ع).[۲۲]؛ حسین بن على بن حسین(ع).[۲۳]؛ زيد بن على بن حسین(ع).[۲۴]
    14. در تعداد قابل توجهى از موارد اختلافى، به آراى شهيد ثانى در تعديل و ترجيح روات اعتماد نموده است (براى نمونه: همان، ص84، ش333؛ ص105، ش490؛ ص111، ش523).
    15. در كار مؤلف خطاهایى نيز ديده مى‌شود. او فهرست منتجب‌الدين را از منابع خود معرفى كرده و براى آن رمز «م» قرار داده است؛ حال آنكه تنها يك بار از آن در باب سيف بن عميره نقل كرده است. جالب آنجاست كه مطلب منقول از فهرست منتجب‌الدين در اين كتاب نيست، بلكه در معالم العلماى ابن شهرآشوب است. گفتنى است كه مؤلف كرارا از إعلام الورى (ربيع الشيعة) طبرسى نقل كرده است، اما به‌اشتباه آن را از ابن طاووس مى‌داند.[۲۵]
      مؤلف، براى مدح ابوايوب انصارى به باب جنائز كافى ارجاع مى‌دهد، اما در مصدر مدح ابوسعيد خدرى است، نه ابوايوب انصارى.[۲۶]..[۲۷]

    وضعيت كتاب

    پاورقى‌ها به ارجاع‌نويسى، اختلاف نسخ و رفع ابهامات و اشكالات متن اختصاص يافته است. مصادر تحقيق در پایان كتاب آمده است.

    محقق در ابتداى كتاب، ترجمه مؤلف و نمونه‌هایى از اجازات او را آورده و فهرستى از مصادر ترجمه وى ارائه كرده است.[۲۸]

    پانویس

    1. طاوسى مسرور، سعيد، ص25
    2. طاوسى مسرور، سعيد، ص25
    3. همان
    4. همان، ص25 و 26
    5. متن كتاب ص75، ش261
    6. همان، ص35 و 36، ش7
    7. همان، ص85، ش337
    8. همان، ص119، ش573
    9. همان، ص129، ش628
    10. براى نمونه: همان، ص49، ش83؛ ص65، ش192؛ ص105، ش492
    11. همان، ص152، ش795
    12. براى نمونه: همان ص34، 47، 60، 96 و...
    13. همان، ص50، ش89
    14. همان، ص39، ش18
    15. همان ص156، ش816
    16. همان، ص105، ش488 و 495
    17. همان، ص87، ش349؛ ص96، ش429
    18. همان، ص67، ش207
    19. همان، ص126، ش615
    20. همان، ص71، ش242
    21. همان، ص80 و 81، ش306
    22. همان، ص58، ش135
    23. همان، ص99 و 100، ش448
    24. همان، ص126 و 127، ش618
    25. براى نمونه: همان، ص44، ش49؛ ص47، ش70
    26. همان، ص111-112، ش527
    27. ر.ک: طاوسى مسرور، سعيد، ص26 و 27
    28. مقدمه محقق، ص7-17


    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن كتاب.
    2. طاوسى مسرور، سعيد، آشنايى با دو كتاب رجال از عصر صفوى، مجله كتاب ماه دين، ارديبهشت 1388، شماره 139، درج در پايگاه مجلات تخصصى نور، به آدرس http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/580533.