العلامة البلاغي رجل العلم و الجهاد

    از ویکی‌نور
    العلامة البلاغي رجل العلم و الجهاد
    العلامة البلاغي رجل العلم و الجهاد
    پدیدآورانحسون، محمد (نویسنده)
    ناشرمنشورات الرافد
    مکان نشرایران - قم
    چاپ1
    شابک978-600-90891-1-6
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    العلامة البلاغي رجل العلم و الجهاد، اثر شیخ محمد حسون، بررسی ابعاد شخصیت علمی علامه محمدجواد بلاغی و معرفی آثار وی و دیدگاه برخی از علمای معروف شیعه درباره اوست که به زبان عربی نوشته شده است.

    ساختار

    کتاب با یک تمهید و مقدمه از نویسنده آغاز و مطالب در سه باب و هر باب در چندین فصل، تنظیم شده است.

    گزارش محتوا

    آنچه اجمالا می‌توان در معرفی محتوای این کتاب گفت این است که: در این کتاب، نخست گوشه‌هایی از زندگانی علامه محمدجواد بلاغی و مراحل زندگی وی، از طفولیت تا کهنسالی به تصویر کشیده شده و سپس برخی از فعالیت‎های علمی، سیاسی و اجتماعی وی در عراق، بیان گردیده است.

    نگارنده به روش‌شناسی علامه محمدجواد بلاغی در تبیین مباحث علمی، به‌ویژه در تفسیر قرآن اشاره کرده و آثار مهمی از ایشان در تفسیر، فقه، کلام، اخلاق و تاریخ اسلام را معرفی نموده است.

    وی شخصیت علمی علامه محمدجواد بلاغی را ذوابعاد توصیف کرده و دیدگاه برخی از علمای شیعه را در مورد او منعکس نموده است.

    تفصیل مطالب فوق این است که: در تمهید و مقدمه، مختصرا به تبیین موضوع ابواب کتاب، پرداخته شده است.[۱].

    در باب اول، در شش فصل زیر، زندگانی شخصی و اجتماعی علامه، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است:

    فصل اول، به معرفی نام، نسب و القاب ایشان، اختصاص یافته است. اصحاب تراجم و سیری که هم‌عصر علامه بودند، از جمله محمد حرزالدین در «معارف الرجال»، سید محسن امین در «أعيان الشيعة» و شیخ جعفر محبوبه در «ماضي النجف و حاضرها»، از وی با نام «جواد» یاد کرده‌اند، ولی شیخ عباس قمی در «الكنی و الألقاب» و همچنین علامه طهرانی در «الذريعة»، ایشان را «محمدجواد» نامیده‌اند[۲].

    ایشان دارای سه لقب بود که عبارتند از: «بلاغی» (که معروف‎ترین القاب ایشان بوده و نویسنده به این نکته اشاره نموده که شناخت اصل این نسبت و علت معروف شدن ایشان به آن، برای من میسر نشد)، «ربعی» (منسوب به ربیعه، یکی از قبایل بزرگ عرب) و «نجفی» (منسوب به محل تولد ایشان که نجف اشرف بوده است)[۳].

    در فصل دوم، اقوال مربوط به تاریخ ولادت علامه، ذکر شده است. در این رابطه، چهار قول وجود دارد:

    1. سال 1280ق (قول شیخ محمد حرزالدین، میرزا محمدعلی مدرس تبریزی و شیخ جعفر مجبوبه)[۴].
    2. سال 1282ق (نظر شیخ محمد سماوی، شیخ طهرانی، استاد علی خاقانی، خیرالدین زرکلی، آیت‎‎الله مرعشی نجفی و اکثر معاصرین علامه)[۵].
    3. سال 1283ق (قول شیخ علی کاشف‌الغطاء)[۶].
    4. سال 1285ق (نظر سید محسن امین و سید عبدالوهاب صافی)[۷].

    نویسنده، خود قول دوم را ترجیح داده و در تأیید آن، دلایلی را ذکر کرده است.[۸].

    در فصل سوم، اقوال علما و بزرگان درباره خانواده علامه، از جمله والد، والده، جد، زوجه و عقبه ایشان، بیان شده است.[۹].

    فصل چهارم، در مورد مراحل حیات و رشد ایشان می‌باشد. نویسنده دوران زندگانی علامه را به شش مرحله، تقسیم کرده است که عبارتند از:

    1. در نجف اشرف، از ولادت تا سال 1306ق؛
    2. در شهر کاظمین، از سال 1306ق تا سال 1312ق؛
    3. در نجف، از سال 1312ق تا سال 1326ق؛
    4. در شهر سامراء، از سال 1326ق تا 1336ق؛
    5. در شهر کاظمین، از سال 1336ق تا 1338ق؛
    6. در نجف، از سال 1338ق تا پایان عمر[۱۰].

    در فصل پنجم، ویژگی‌های شخصیتی و اخلاقی و در فصل ششم نیز حیات اجتماعی وی، مورد بررسی قرار گرفته است و از موضع وی نسبت به وهابیت در ویران کردن قبور، موضع او نسبت به بابیه، موضع او نسبت به انقلاب 1920 عراق و... سخن به میان آمده است.[۱۱].

    در باب دوم، در قالب هشت فصل زیر، حیات علمی علامه، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است:

    در فصل اول، تحصیل، اساتید و مشایخ ایشان، معرفی گردیده است. از جمله اساتید وی عبارتند از: سیدحسن صدر موسوی کاظمی، میرزا حسین نوری طبرسی نجفی، شیخ آقا رضا فرزند شیخ محمدهادی همدانی، میرزا محمدتقی شیرازی حائری، شیخ محمدحسن فرزند شیخ عبدالله مامقانی نجفی نام برد[۱۲].

    در فصل دوم، به نحوه تدریس و شاگردان و رواتی که از ایشان روایت کرده‌اند، اشاره شده است. از جمله معروف‎ترین شاگردان ایشان، می‌توان به: شیخ ابراهیم بن شیخ مهدی قرشی، معروف به «اطیمش»، سید ابوالقاسم خوئی، شیخ جعفر بن باقر محبوبه نجفی، شیخ نجم‌الدین جعفر بن میرزا محمد عسکری طهرانی، شیخ ذبیح‌الله بن محمدعلی ‎محلاتی، سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی، سید صدرالدین جزایری، علی خاقانی، شیخ علی‌محمد بروجردی، شیخ محمدرضا بن شیخ طاهر فرج‌الله، شیخ محمدرضا بن عباس طبسی نجفی، میرزا محمدعلی ادیب طهرانی، سید محمدهادی حسینی میلانی و... اشاره کرد[۱۳].

    در فصل سوم، ویژگی‌های شخصیت علمی و در فصل چهارم، روش ایشان در مباحث علمی، ذکر گردیده است[۱۴].

    فصل پنجم، به معرفی آثار علامه، اختصاص یافته است که از جمله آن‌ها، عبارتند از: «آلاء الرحمن في تفسیر القرآن»، «أعاجيب الأكاذيب»، «أنوار الهدی»، «البداء»، «البلاغ المبين»، «تعليقة علی بيع المكاسب»، «رسالة في شأن التفسير المنسوب للإمام الحسن العسكری(ع)»، «رسالة في التوحيد و التثليث»، «رسالة حرمة حلق اللحية»، «دعوة الهدی إلی الورع في الأفعال و الفتوی»، «الرد علی الوهابية»، «العقود المفصلة»، «نسمات الهدی و نفحات المهدي»، «نصائح الهدی»، «الهدی إلی دين المصطفی(ص)» و[۱۵].

    در سه فصل دیگر نیز، مراسلات، شعر و مدح و تمجید ایشان توسط علما، ذکر گردیده است[۱۶].

    در باب سوم، در ضمن سه فصل، به وفات و مدفن، انعکاس و تأثیر انتشار خبر رحلت ایشان در جامعه آن دوران و مرثیه‌هایی که برای ایشان سروده شده، اشاره گردیده است. وفات ایشان، بر اثر بیماری ذات الجنب، در شب دوشنبه، بیست‌ودوم ماه شعبان سال 1352ق، واقع گردیده است.[۱۷].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب و مصادر و منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است. در پاورقی‌ها، توضیحات جامعی پیرامون برخی از مطالب و عبارات متن، داده شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها