اللمعة في تحقيق مباحث الوجود و الحدوث و القدر و أفعال العباد

    از ویکی‌نور
    ‏اللمعة في تحقيق مباحث الوجود و الحدوث و القدر و أفعال العباد
    اللمعة في تحقيق مباحث الوجود و الحدوث و القدر و أفعال العباد
    پدیدآورانحلبي مذاري، ابراهیم بن مصطفي‏ (نویسنده)

    کوثری، محمد بن زاهد (محشي)

    حسيني، عزت عطار (مصحح و مقدمه‌نويس)
    عنوان‌های دیگر‏اللمعة في تحقيق مباحث الوجود و الحدوث و القدر و أفعال العباد
    ناشرالجزيرة
    مکان نشرمصر - قاهره
    سال نشرمجلد1: 2006م , 1426ق,
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    اللمعة في تحقيق مباحث الوجود و الحدوث و القدر و أفعال العباد، تألیف ابراهیم بن مصطفی حلبی مذاری، کتابی است فلسفی - کلامی که به درخواست محمد راغب پاشا وزیر عثمانی نوشته شده است. تحقیق و شرح حال نویسنده به قلم شیخ محمد زاهد کوثری و مقدمه به قلم سید عزت عطار حسینی است.

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر دو مقدمه، سه مقاله و یک خاتمه است که هر مقاله مشتمل بر فصولی است.

    نویسنده علت اکتفای به سه موضوع را اهمیت آنها در اصول دین دانسته که هیچ طالب حقیقتی از آن بی‌نیاز نیست[۱]‎.

    گزارش محتوا

    عطار حسینی در مقدمه‌اش پس از ابراز تواضع با این مضمون که چگونه فردی چون من درباره کتابی بحث و اظهار نظر کند که آن را علامه حلبی نوشته و استاد کوثری برگزیده است، گوید: به جهت امتثال امر و پاسخ‎گویی به اشتیاق استاد کوثری نسبت به نگارش مقدمه توسط من، به این کار اقدام کردم. وی در ادامه این کتاب را نشانه‌ای در تحقیق مباحث وجود و معجزه‌ای در فلسفه قضا و قدر و تکلیف بندگان دانسته است؛ چراکه نویسنده حاذق آن در رابطه با هریک از مباحث، بحث کافی و روشنی ارائه نموده است؛ آراء ثالیس را در مبحث وجود ذکر کرده و به کلام فارابی در جمع بین دیدگاه افلاطون و ارسطو منتقل شده و پس از اشاره به اقوال صاحب قبسات، به طرح دیدگاه‌های ابوالحسن اشعری، ملاصدرای شیرازی، شیخ طوسی و جمهور حکما پرداخته است. وی همچنین این کتاب را مشتمل بر مباحث بی‌نظیر پراکنده در کتب مختلف دانسته که محقق در این علم اگر بخواهد به آنچه در این کتاب کوچک، اما پرفایده آمده، در کتب مختلف دست یابد، باید زمان زیادی را صرف کند[۲]‎.

    محمد زاهد کوثری در مقدمه‌اش به معرفی کتاب و ذکر شرح حال نویسنده اقدام کرده است. وی در توصیف کتاب می‌نویسد: «مبالغه نیست اگر بگویم کتابی در این حجم ندیده‌ام که این انبوه علم را در خود جای داده باشد»[۳]‎.

    مقاله اول در بیان حدوث و قدم عالم است. در بخشی از این مقاله به کلام ثالیس اشاره شده است: «همانا عالم دارای آفریننده‌ای است که عقول نمی‌توانند هویت او را درک کنند و تنها از جهت آثارش او را درک می‌کنند؛ چراکه او کسی است که نامش شناخته نمی‌شود چه برسد به هویتش؛ مگر از جهت کارها و نوآوری و آفرینشش...»[۴]‎.

    مقاله دوم در رابطه با قضا و قدر است. نویسنده در این مقاله پس از اشاره به معانی لغوی قضا و قدر، به ده قول در این رابطه از اشعری و جمهور اهل سنت، صوفیه، ملاصدرای شیرازی، فخر رازی، محقق طوسی و... اشاره کرده است.[۵]‎.

    در بخشی از این مقاله قضا و قدر به دو قسم علمی و عینی تقسیم شده است. قضای علمی، علم به ضرورت وجود اشیاء و لزوم آنهاست که در این مرتبه، حکم به‎ تحقق‎ اشیاء در شرایط خاصی‎ شده‎ و این علم الهی (خواه در مرتبه ذات و خواه در مرتبه فعل) منشأ حتمیت و ضرورت اشیاء است. قدر علمی نیز به معنای تحدید هر شیء با تمام خصوصیاتش در علم الهی است‎، قبل‎ از اینکه عالم و اشیای حادث، خلق شوند و این علم منشأ حدود و اندازه اشیاء است. قضای عینی، یعنی نفس ضرورت و حتمیت اشیاء از آن جهت که منتسب به واجب الوجود‎ است‎؛ به‌عبارت‌دیگر، ضرورت عینی و خارجی شیء، هنگام وجود علت تامه‌اش می‌باشد. قدر عینی، نفس‎ تعیین وجود و اندازه وجود اشیاء است، از آن جهت که منتسب‎ به‎ خدای‎ واجب الوجود می‌باشد و در حقیقت، خصوصیاتی است که شیء از عللش، هنگام تحقق و تلبس به وجود ‎‎خارجی‎ کسب می‌نماید و جایگاه و وضع شیء را در عالم وجود بیان می‌نماید. به‌طور‎ کلی‎، می‌توان‎ گفت که در مرتبه عینی، آن حقیقت علمی، حالت عینی می‌یابد و هر پدیده‌ای در شرایط‎ و اندازه خاص خود، تحقق می‌یابد. قضا و قدر علمی، ناظر به تقدیر و ضرورت در‎ علم خداوند سبحان و تقدیر‎ و قضای‎ عینی، ناظر به تقدیر و ضرورت خارجی هستند[۶]‎.

    همچنین به این نکته اشاره شده که امکان تصور نظامی بهتر و کامل‌تر از آنچه وجود دارد نیست؛ چراکه علم خالق آن به نظام بهتر در وجود، علمی بدون نقص و رحمت واسعه حضرتش رحمتی است که بخلی در آن نیست[۷]‎.

    موضوع مقاله سوم، صحت تکلیف بندگان است. در این مقاله مبادی افعال انسان معرفی شده است. افعالی که بدون شعور صادر می‌شود، مانند هضم و نمو و افعالی که با شعور، اما بدون اختیار است، مانند توهم بیماری که سبب بیماری می‌شود. برخی افعال با شعور و اختیار است؛ یعنی با قدرت و اراده انسان انجام می‌شود. این افعال نیز بر دو قسم است: برخی مانند حرکات بدنی و به‌کار گرفتن حواس جسمانی و برخی مانند تخیل و تفکر نفسانی است. نویسنده بحث را در اینجا محدود به این دو قسم آخر دانسته و چون اختیار، تابع قدرت و اراده است، ابتدا به تشریح و تبیین قدرت و اراده پرداخته و سپس کیفیت صدور افعال انسانی از این دو را توضیح داده است.[۸]‎. پس از آن دیدگاه مذاهب مختلف در این رابطه را مورد بررسی قرار داده و دیدگاه ابوعلی جبایی، قاضی عبدالجبار و دیگر علمای معتزلی در رابطه با تکلیف و اختیار انسان را چنین خلاصه کرده است: معنای اینکه بنده اختیار حقیقی دارد آن است که وی گرچه مرتبط به حق تعالی در ایجاد ذات و صفات و افعال غیر اختیاری است (ذات و صفات و افعال غیر اختیاری او توسط خدا ایجاد شده است)، اما در افعال اختیاری منقطع از اوست و از جهت خلق و اراده و علم به افعال مستقل است. در حقیقت حق تعالی بنده را خلق کرده و قدرت مؤثر در افعال اختیاری به اراده‌اش را نیز برای او آفریده است؛ پس هنگامی که بنده فعل اختیاری خود را انجام می‌دهد تنها قدرت خود او مؤثر است بدون مشارکت یا معاونت قدرت حق تعالی[۹]‎.

    وضعیت کتاب

    اختلاف نسخ و برخی توضیحات محقق اثر در پاورقی‌ها و فهرست مطالب در آخر کتاب ذکر شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمات و متن کتاب.
    2. احمدوند، نفیسه، «بررسی قضا و قدر الهی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، فرهنگ پژوهش، زمستان 1387، شماره 1، صفحه 63 تا 93.

    وابسته‌ها