المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز

    از ویکی‌نور
    المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز
    المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز
    پدیدآورانمحمد، عبدالسلام عبدالشافی (محقق)

    طلبه، جمال (گردآورنده)

    ابن عطیه، عبدالحق بن غالب (نویسنده)
    ناشردار الکتب العلمية، منشورات محمد علي بيضون
    مکان نشربیروت - لبنان
    سال نشر1422 ق یا 2001 م
    چاپ1
    موضوعتفاسیر اهل سنت - قرن 6ق.
    زبانعربی
    تعداد جلد6
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏94‎‏/‎‏5‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏م‎‏3
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز اثر ابن عطيه عبدالحق بن غالب بن عبدالرحمن (متوفى 546/542/541ق).[۱]، يكى از مهم‌ترين تفاسير درايى (اجتهادى) در قرن 6ق محسوب مى‌شود. وى اين تفسير را پيش از تصدى قضاوت شهر مريه، در سال 529ق تأليف كرده بود. المحرر الوجيز همواره در مغرب مورد توجه بوده و از منابع اساسى تفاسيرى چون البحر المحيط ابوحيان و الجامع لاحكام القرآن قرطبى بوده است.

    ابن خلدون شيوه اين تفسير را ستوده است؛ در مقدمه خود مى‌نويسد: «بسيارى دست به نوشتن تفسير نقلى زدند و آثار وارده از صحابه و تابعين را گرد آوردند تا به طبرى و واقدى و ثعلبى و مانند اينها منتهى گرديد، از اين‌رو اين تفاسير، از گفته‌هاى يهوديان مسلمان شده -جز در موارد احكام- سالم نمانده و مفسران دراين‌باره تساهل ورزيدند و کتاب‌هاى خود را از اين منقولات بى‌اساس پر كردند.

    تا آنگاه كه دوران تحقيق و بررسى فرا رسيد ‎و ابومحمد عطيه به تلخيص و تهذيب منقولات تفسيرى همت گماشت و آنچه را قرين صحت بود برگزيد و در اندلس كتابى آراسته و پيراسته براى مردم مغرب زمين به رشته تحرير درآورد.پس از او قرطبى نيز همان راه را پيمود و تفسير خود را بر همان اساس تدوين كرد و در شرق بلاد اسلامى شهرت و رواج يافت».

    داستانهاى خرافى اسرائيلى كه تا آن روز رواج داشت و تقريباً همه متون تفسيرى آن روزگار را دربر گرفته بود، در اين تفسير راه نيافته است؛ از اين‌رو اين تفسير از پيشگامان رهایى از اوهام و خيالبافى‌ها محسوب مى‌شود و بهترين تفسير نقلى به شيوه جديد به شمار مى‌آيد.

    مقدمه تفسير

    اين تفسير مقدمه‌اى دارد كه در آن، از شئون گوناگون قرآن بحث كرده است و در نوع خود از مهم‌ترين آثار تأليف شده در علوم قرآنى به شمار مى‌آيد. اين مقدمه ده باب دارد:

    باب اول در بيان فضل قرآن از زبان پيامبر(ص) و صحابه و شايستگان امت؛

    باب دوم در اهميت تفسير قرآن؛

    باب سوم درباره پيش‌گرفتن روش احتياط در تفسير و مراتب مفسران كه سرآمد آنان على اميرمؤمنان(ع) است؛

    باب چهارم در خصوص حديث سبعة أحرف؛

    باب پنجم درباره جمع و تاريخچه قرآن؛

    باب ششم در خصوص الفاظ بيگانه در قرآن و سخن كوتاهى در بيان اعجاز قرآن؛

    باب هفتم در ايجاز و ايفاد قرآن؛

    باب هشتم درباره نامهاى قرآن و نام سوره‌ها و آيه‌هاى آن؛

    باب نهم در خصوص استعاذه؛

    باب دهم در تفسير بسم الله الرحمن الرحيم كه آن را از سخن امام جعفر بن محمد صادق(ع) و امام على بن الحسين سجاد(ع) آغاز مى‌كند و سپس به گفتار جابر بن عبدالله انصارى و ديگران مى‌پردازد. به جهت اهميتى كه اين مقدمه دارد، به همت آرنر جفرى مستشرق معروف، جداگانه و همراه مقدمه كتاب «المبانى» نوشته احمد بن على عاصمى (متوفاى 378ق)چاپ و منتشر شده است.

    مقايسه المحرر الوجيز و الكشاف زمخشرى

    رقابت نزدیک بين تفسير ابن عطيه در مغرب با الكشاف زمخشرى معتزلى در مشرق، موجب شده تا از ديرباز اهل تفسير به مقايسه آن دو بپردازند. ابن تيميه تفسير ابن عطيه را بيش از كشاف پيرو سنت و به دور از بدعت شمرده است. ابوحيان آن را در جامعيت و خالص بودن برتر از الكشاف دانسته و الكشاف را در اختصار و عمق بر آن ترجيح داده است. از وجوه تمايز تفسير ابن عطيه نسبت به الكشاف مى‌توان به عنايت بيشتر آن به نقل قرائات و احاديث اشاره كرد.در تفسير ابن عطيه توجه خاصى به اختلاف قرائات معطوف شده و مؤلف نه تنها به نقل قرائات مشهور و شاذ و اختلاف راويان پرداخته، بلكه برخلاف زمخشرى همواره به نام قاريان و راويان نيز تصريح كرده است. در نقل حديث نيز بايد گفت كه ابن عطيه بيشتر به ذكر مصدر نقل عنايت داشته است.

    البته بايد در نظر داشت كه معاصر بودن دو تفسير سبب شده روش علمى، ادبى و بلاغى آن دو به هم شباهت پيدا كند. گرچه تفاوت‌هایى دارند، اختلاف مذهب دو مفسر، اختلاف در استنباط احكام و استدلال‌هاى آن و اختلاف در روش اجتهادى را به‌طور طبيعى به همراه خواهد داشت.

    روش تفسيرى

    المحرر الوجيز جامع بين منقول و معقول است؛ در بخش منقول، روايات پيامبر(ص)، صحابه و تابعين را نقل مى‌كند و اسانيد و منبع مرويات را متذكر نمى‌شود؛ زيرا رواياتى را كه به صحت آنها اعتقاد دارد را محتاج ذكر سند نمى‌داند. از اين‌جهت سعى دارد روايات غيرصحيح يا منافى عقل را نقل ننمايد. از ابن جرير طبرى زياد نقل مى‌كند و گاهى به نقد آن مى‌پردازد.

    در بخش معقول و استنباط و اجتهاد، تكيه او بر اجتهاد شخصى نيست؛ بلكه به بيان وجوه احتمالات و نقل اقوال مفسرين و نقد و انتخاب آنها مى‌پردازد. به شعر و لغت عرب براى تبيين معانى آيه استشهاد فراوان دارد و مسائل نحوى و امور مربوط به بلاغت و بيان را نيز بررسى مى‌كند.

    در بخش نقل قرائات، ملتزم به نقل مشهور و شاذ آن و بيان احتمالات معانى و توجيهات عربى آن مى‌باشد. آيات الاحكام را بر اساس مذهب مالكى بررسى و تفصيل مى‌دهد و نقدهایی نيز بر ابن حزم اندلسى ظاهرى وارد مى‌كند، و به مذاهب فقهى ديگر تعرض نمى‌نمايد.

    در نقل اسرائيليات و قصص قرآنى به حداقل اكتفا نموده، هنگام ضرورت نقل، به نقد آنها مى‌پردازد و بر مفسرينى كه كتب خود را مملوّ از اينگونه قصص و اسرائيليات نموده‌اند، خرده مى‌گيرد. ديدگاه كلى ايشان اين است كه اين‌گونه روايات (اسرائيليات) با قواعد عقلى و نقلى سازگارى ندارد؛ مانند: قصه هاروت و ماروت و زهره.

    در مسائل كلامى اشعرى مسلك بوده و با معتزله به مجادله برمى‌خيزد؛ مانند: آيه 164 سوره نساء «و كلّم الله موسى تكليما» در معناى كلام، ج 2، صفحه 137. همچنين در صفحات ديگر مانند استهزاء، غضب، حياء، استواء، محبت و وجه و يا مانند مسئله رؤيت خداوند در آخرت و تأويل «لا تدركه الابصار و هو يدرك الابصار» در سوره انعام، آيه 103،.[۲]

    البته ايشان در پاره‌اى مباحث به‌گونه‌اى ديدگاه معتزله را ترجيح داده، به آن تمايل نشان مى‌دهد؛ مانند: آيه 26 سوره يونس «للذين احسنوا الحسنى و زيادة».

    روش كلى وى در بيان مطالب به اين ترتيب است كه ابتداى سوره‌ها، اطلاعات كلى درباره سوره، شامل مكى و مدنى بودن، فضل، عدد آيات و القاب آن را بيان مى‌دارد و در آيات پس از ذكر آنها مستقيماً وارد تفسير مى‌شود و ضمن آن به نقل اقوال مفسرين و نقد آنها، بحث‌هاى لغوى، معانى، نحوى، قرائت، بيان شواهد شعرى و ادبى، نقل روايات و اسباب نزول مى‌پردازد.

    در نقل روايات، گاهى از گفتار ائمه اهل‌بيت(ع) آغاز مى‌كند. معمولاً هنگامى‌كه اظهار نظر مى‌كند، آن را با عنوان قال القاضى ابومحمد مطرح مى‌كند. اين روش، به تفسير املائى مى‌ماند تا انشايى و مى‌رساند كه وى تفسير خود را بر جمع شاگردان املا مى‌كرده و آنان مى‌نوشته‌اند؛ مانند: فرّاء در «معانى القرآن».

    ابن عطيه در جهتى از تفسير خود محافظه‌كارانه عمل كرده است؛ مثلاً در تفسير آيه «و انذر عشيرتك الاقربين».[۳]، روايت وارده را به‌طور سربسته و ابهام‌گونه نقل كرده است.

    همچنين ذيل آيه تطهير.احزاب، آيه 33[۴]، شأن نزول آن را درباره اهل‌بيت(ع) (5 تن آل عبا) دانسته و روايات مربوط به آن را به عنوان رأى مشهور آورده است، ولى احتمال مى‌دهد شامل زوجات نيز بشود با اين وصف سخن پيامبر(ص) خطاب به ام‌سلمه (انت الى خير) را نيز در پى آن آورده و مسأله را مبهم رها كرده است.

    ذيل آيه مربوط به خاتم‌بخشى على(ع)، اقوال مفسرين را در اين خصوص كه على(ع) هنگام نزول آيه، در حال ركوع، انگشتر خود را به سائل بخشيد، مى‌آورد و روايت مى‌كند كه «پيامبر(ص) پس از نزول آيه از خانه بيرون آمد، سائلى را ديد و از او پرسيد: كسى به تو چيزى داده است؟ عرض كرد:آرى، آن مرد نمازگزار، اين انگشترى نقره را در حال ركوع به من بخشيد. حضرت نگاه كرد و ديد آن‌كه مرد به او اشاره مى‌كند، على(ع) است. آن‌گاه گفت: الله اكبر و آيه را بر مردم خواند». ابن عطيه سپس طبق شيوه خود، با سكوت از كنار قضيه مى‌گذرد.[۵]

    ايشان درباره تلاش تفسيرى خود در مقدمه مى‌نويسد: «در اين كتاب بسيارى از علوم مورد نياز تفسير را بيان داشته‌ام؛ زيرا تفسير قرآن جز با بيان جميع علوم مؤثر در تفسير ممكن نيست، اين علوم از اين قرارند: حكم (احكام) نحو، لغت، معنا و قرائت به جهت دورى از خطا. تتبع فراوانى در الفاظ انجام داده و فكر و انديشه‌ام را منحصر به تفسير نمودم، جميع قرائات را آورده، معانى مختلف و جميع محتملات الفاظ را با تلاش خود به‌دست آورده، بيان كرده‌ام».

    مصادر المحرر الوجيز

    نقل فراوان روايات، اقوال، قرائت‌ها و معانى الفاظ، گوياى اين است كه مفسر از مصادر فراوانى استفاده نموده است، برخى از اين مصادر عبارتند از:

    الف) در تفسير:

    1. تفسير طبرى؛
    2. شفاء الصدور ابوبكر محمد بن الحسن بن زياد الوصلى؛
    3. التحصيل لفوائد كتاب التفصيل ابن عباس احمد بن عمار مهدوى تميمى؛
    4. الهداية الى بلوغ النهایة مكى بن ابى‌طالب (موارد بسيارى را از آن نقل كرده و به آن مستند مى‌كند، گاه نيز بدون ذكر نام از آن نقل كرده است و در مواردى به نقد آراء منقول از آن مى‌پردازد).

    ب) در سنت:

    1-صحيح بخارى، 2-مسند مسلم، 3-سنن أبي‌داود، 4-سنن ترمذى، 5-سنن سنايى.

    ج) در قرائت:

    1-المحتسب، 2-الحجة في علل القراءات السبع، 3-التيسير.

    د) در لغت، نحو و معانى:

    1-معاني القرآن فرّاء، 2-معاني القرآن زجاج، 3-مجاز القرآن ابوعبيدة، 4-الاغفال فيما اغفله الزجاج من المعاني، 5-الكتاب سيبويه، 6-المقتضب ابن عباس ازدى، 7-العين خليل بن احمد، 8-اصلاح المنطق ابويوسف، 9-الفصيح ابوالعباس ثعلب، 10-المجمل في اللغة احمد بن فارس.

    11-المخصص على بن احمد اندلسى

    ه‍) در فقه:

    1-الموطأ مالك بن انس، 2-المختصر عبدالله بن عبدالحكم بن اعين، 3-المدونة؛ 4-الواضحة عبدالملك بن حبيب سلمى؛ 5-التفريع ابوالقاسم بن الجلاب، 6-اشراف على مذاهب اهل العلم ابوبكر محمد بن ابراهیم بن منذر.

    مقدمه تحقيق

    اين اثر به تحقيق عبدالسلام عبدالشافى محمد انجام گرفته است. مقدمه وى در 27 صفحه شامل موضوعاتى است در: معانى تفسير، تأويل، فرق آن‌دو، اقسام تفسير، ميزانى كه پيامبر(ص) از قرآن تفسير فرموده است، اجتهاد در تفسير نزد صحابه، معروف‌ترين مفسرين قرآن از صحابه، ارزش تفسير مأثور، مدارس تفسير، مهم‌ترين كتب تفسير مأثور، مهم‌ترين كتب تفسير به رأى و اجتهاد، روش ابن عطيه در تفسير، مصادر ابن عطيه، شرح حال مختصرى از وى و تأليفات ايشان.

    نسخه شناسى

    المحرر الوجيز بر مبناى نسخه كتابخانه اياصوفيا واقع در استانبول -كه نسخه عكس آن در كتابخانه آیت‌الله مرعشى(ره) محفوظ است و تصوير صفحه اول و آخر سوره بقره آن در نسخه چاپى موجود است- تصحيح و چاپ شده است.

    اين نسخه داراى مقدمه‌اى قابل توجه از مصحح و مقدمه‌اى ارزشمند از مفسر مى‌باشد.

    فهرستى بر اساس آيات در آخر هر مجلد راهنماى محققین دريافتن آيات و سوره‌ها مى‌باشد. مصحح محترم توضيحى درباره شيوه تصحيح ارائه نداده و نسخه موجود فاقد پاورقى مى‌باشد.

    درباره مفسر و تفسير المحرر الوجيز كتب و مقالاتى نگاشته شده كه به برخى از آنها اشاره مى‌كنيم.

    1. فايد، عبدالوهاب، «منهج ابن عطيه في تفسير القرآن»، قاهرة 1394ق، در 414 صفحه.
    2. بدوى الزهيرى، عبدالعزيز، «ابن عطيه المفسر و مكانه في حياة التفسير في الاندلس، رساله فوق ليسانس از دانشگاه اسكندريه مصر، دانشكده آداب، سال 1380ق/-1980 م.
    3. بلحسن، عبدالغفار، «ابن عطيه لغوياً و نحوياً من خلال كتابه المحرر الوجيز في شرح الكتاب العزيز»، رساله ديپلم از دانشكده آداب دانشگاه محمد الخامس، رباط.
    4. چاپ مقدمه تفسير المحرر الوجيز و مقدمه كتاب المبانى از علماى مغرب به تصحيح مستشرق انگليسى و استدراكات عبدالله اسماعيل الصاوى، قاهره 1392ق، 1972م در 324 صفحه.

    فهرست‌هاى تفسير شامل 10 نوع فهرست بدين‌ترتيب است: 1-فهرست قرائات قرآنى؛ 2-2. احاديث، 3- ابناء و كنيه‌ها، 4-اعلام نساء، 5-قبايل و اماكن و...،6-اديان و طوائف و فرقه‌ها و مذاهب، 7-امثال و اقوال عرب، 8-كتب مذكور در متن، 9-قافيه‌ها، 10-مصرع‌هاى شعر.


    پانويس

    منابع مقاله

    1. مقدمه‌ها و متن كتاب.
    2. تفسير و مفسران، آیت‌الله معرفت، ج 2، صفحه 190.
    3. المفسرون حياتهم و منهجهم، سيد‌ ‎محمد على ايازى، صفحه 622.
    4. دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهى، به كوشش بهاء‌الدين خرمشاهى، ج 1، ص751 و ص127.
    5. دايرةالمعارف بزرگ اسلامى، به كوشش موسوى بجنوردى، ج 4، ص314.
    6. تفسير و مفسرون، ذهبى، ج 1، ص238.
    7. مناهج المفسرين، منيع عبدالحليم محمود، ص125.

    وابسته‌ها